جابجايي سرمايه انساني


یادداشت |

معمي پرتوي 

 

مهاجرت، به‌عنوان يک پديده چندوجهي، در چارچوب نظريه‌هاي جامعه‌شناسي و اقتصاد توسعه با مفاهيمي چون “فرار مغزها” (Brain Drain)، “گردش مغزها” (Brain Circulation) و “شبه‌فرار مغزها” (Quasi-Brain Drain) مورد مطالعه قرار گرفته است. در اين ميان، سرمايه اجتماعي نخبگان محلي، که به شبکه‌ها، هنجارها و اعتماد ميان افراد متخصص در يک جامعه محلي اشاره دارد، نقش کليدي در توسعه منطقه‌اي ايفا مي‌کند. تربيت يک نخبه، فرآيندي هزينه‌بر است که شامل سرمايه‌گذاري‌هاي مالي، آموزشي و اجتماعي از سوي خانواده‌ها، نهادها و دولت مي‌شود؛ هزينه‌اي که به گفته بانک جهاني (World Bank, 2019)، در کشورهاي در حال توسعه مي‌تواند به ده‌ها هزار دلار براي هر فرد برسد. با اين حال، در ايران، جابجايي اين سرمايه انساني نه‌تنها در سطح بين‌المللي، بلکه به‌صورت داخلي از روستاها به شهرها، از شهرهاي کوچک به کلان‌شهرها و از استان‌هاي کم‌برخوردار به پايتخت يا مناطق توسعه‌يافته‌تر، به يک الگوي غالب تبديل شده است. اين مهاجرت‌ها ريشه در نابرابري‌هاي ساختاري و تمرکزگرايي بيش‌از حد دارد و پيامدهايي گسترده بر جوامع مبدأ و مقصد به‌جا مي‌گذارد.

مهاجرت داخلي در ايران، به‌ويژه از مناطق روستايي و شهرهاي کوچک به مراکز شهري بزرگ‌تر، به‌عنوان يک شکل از “شبه‌فرار مغزها” قابل تحليل است. بر اساس مطالعات، نبود زيرساخت‌هاي آموزشي و شغلي در مناطق محروم، افراد تحصيل‌کرده را به ترک زادگاه خود وامي‌دارد (UNESCO, 2020). اين جابجايي‌ها، کاهش سرمايه انساني در مبدأ را به دنبال دارد و در مقصد، پديده “ازدحام نخبگان” (Elite Overcrowding) را ايجاد مي‌کند که در آن رقابت شديد براي فرصت‌هاي محدود، به اتلاف مهارت‌ها يا “اتلاف مغزها” (Brain Waste) منجر مي‌شود (OECD, 2018). اين پويايي، توسعه متوازن را مختل کرده و نابرابري‌هاي منطقه‌اي را تشديد مي‌کند، به‌طوري که مناطق محروم به‌تدريج از ظرفيت‌هاي نوآورانه خود محروم مي‌شوند.

يکي از عوامل کمتر بررسي‌شده در اين زمينه، تأثير ساختارهاي قومي و قبيله‌اي بر جابجايي نخبگان است. در جوامع سنتي‌تر ايران، تصميم‌گيري‌ها و تخصيص منابع اغلب تحت تأثير روابط خويشاوندي و تعصبات قومي قرار دارد تا شايستگي‌هاي فردي. اين پديده، که در مطالعات اجتماعي به‌عنوان “خاص‌گرايي اجتماعي” (Social Particularism) شناخته مي‌شود (Bourdieu, 1986)، مانع از بهره‌گيري از ظرفيت‌هاي نخبگان محلي شده و آن‌ها را به مهاجرت به مناطقي با نظام شايسته‌سالاري قوي‌تر سوق مي‌دهد. چنين الگويي نه‌تنها فرار مغزها را تشديد مي‌کند، بلکه انسجام اجتماعي و اعتماد متقابل در جوامع محلي را تضعيف مي‌سازد.

بي‌توجهي به نخبگان بومي در شهرهاي کوچک و روستاها، يکي از محرک‌هاي اصلي فرار مغزها است. سياست‌گذاري متمرکز و فقدان برنامه‌هاي توسعه محلي که نخبگان را در فرآيند تصميم‌گيري مشارکت دهد، منجر به هدررفت سرمايه‌گذاري‌هاي انجام‌شده براي تربيت اين افراد مي‌شود. به عنوان مثال، يک متخصص بومي که با هزينه‌هاي قابل‌توجه آموزشي و اجتماعي پرورش يافته، در صورت نبود فرصت‌هاي شغلي متناسب، ناچار به مهاجرت مي‌شود. اين روند، که در گزارش‌هاي سازمان ملل به‌عنوان “هزينه فرصت از دست‌رفته” (UNDP, 2021) توصيف شده، توسعه پايدار مناطق محروم را به تعويق انداخته و شکاف‌هاي منطقه‌اي را تعميق مي‌کند. از منظر اجتماعي، مهاجرت نخبگان از جوامع کوچک‌تر، تأثيرات عميقي بر هويت محلي و انسجام فرهنگي دارد. اين جابجايي‌ها، پيوند افراد با زادگاهشان را تضعيف کرده و در ميان نسل جوان، الگوي “موفقيت از طريق مهاجرت” را نهادينه مي‌کند. نقش دانش مغزها در توسعه محلي در اينجا برجسته مي‌شود که دانش و مهارت نخبگان مي‌تواند به‌عنوان محرکي براي نوآوري، کارآفريني و حل مسائل بومي عمل کند. حفظ اين دانش در مناطق محلي، نه‌تنها به ارتقاي کيفيت زندگي کمک مي‌کند، بلکه از وابستگي بيش‌ازحد به مراکز شهري مي‌کاهد. براي مقابله با اين چالش، نياز به سياست‌هايي است که از تمرکززدايي فراتر رفته و به “ماندگاري مغزها” (Brain Retention) متمرکز شود. اين راهبرد، که در مطالعات توسعه مورد تأکيد قرار گرفته (World Bank, 2019)، بر ايجاد فرصت‌هاي محلي، کاهش تبعيض‌هاي قومي و تقويت سرمايه اجتماعي نخبگان بومي تأکيد دارد. سرمايه‌گذاري در زيرساخت‌ها، حمايت از کارآفريني محلي و بازتعريف ارزش‌هاي اجتماعي مي‌تواند اين چرخه را معکوس کند. فرار مغزها، فراتر از يک پديده بين‌المللي، در مقياس محلي نيز چالش‌هايي جدي به همراه دارد. اين پديده بر اقتصاد محلي با کاهش نيروي کار ماهر و کند شدن رشد اقتصادي، و بر جامعه محلي با تضعيف شبکه‌هاي اجتماعي و هويت جمعي تأثير منفي مي‌گذارد. سرمايه‌گذاري در تربيت نخبگان، تنها در صورتي به توسعه پايدار منجر مي‌شود که اين افراد در مناطق خود حفظ شوند. سياست‌هاي مبتني بر شايسته‌سالاري، تقويت زيرساخت‌هاي محلي و مشارکت نخبگان بومي، مي‌تواند از هدررفت اين سرمايه عظيم جلوگيري کند.

 

پژوهشگر توسعه