رستاخيز روح جمعي ايرانيان ...


یادداشت |

محمدکاظم نظري

ملت‌ها علاوه بر اندوخته‌هاي تمدن مادي، اندوخته تمدني خاص خود دارند، به‌نام فرهنگ. فرهنگ را چه مجموعه آداب و رسوم و چه هنجارهاي آموختني بگيريم. با مقوله‌اي معنوي و ذهني و فکري روبه‌رويم که مانند روح جمعي ملتي در قالب‌هاي قابل رويت و گاه غيرقابل رويت به منصه ظهور مي‌رسند. روح جمعي اغلب خود را در رفتارهاي جمعي به‌طور گسترده و عميق به نمايش مي‌گذارد. ملت ايران که در کهن فلات قاره ايران طي قرون متمادي در فراز و فرود در کنار هم زيسته، در زندگي زيسته خود دست به‌کار خلق فرهنگي زده که بخش عظيمي از آن جشن‌ها و يا به تعبير اوستا، گهن‌بار است. از ميان جشن‌ها نوروز برجسته‌ترين است با آداب و رسوم خاص خود، از اسفندگان که ماه بازگشت روح مردگان در قالب پرنده‌اي کوچک به‌نام، ري تا چهار‌شنبه‌سوري و تحويل سال و سيزده‌بدر. امسال بيش و پيش از هرسال ديگري نوروز در نمايش رفتار جمعي ايرانيان ظهور و بروز يافته است. از شرق، آرامگاه فردوسي و خيام تا غرب که شهرها و روستاها جمعيتي فراوان به عيدگاه آمدن. از شمال درياي مازندران تا جنوب و خليج پارس. آرامگاه حافظ، سعدي، پاسارگاد، تخت جمشيد و ... هر گوشه‌اي از اين خاک زرين و خانه کهن، مردمي ديده مي‌شدند که بي‌تکلف، کنارهم به رقص و پايکوبي و شادماني. و امروز در سيزده‌بدر 1404 خورشيدي، از شهر من  تا 30 کيلومتر در ميان کوه‌هاي دهنه زرينگل انسان و ماشين، همه چون شنيده صور اسرافيل، بيرون جهيده از خانه و روانه به دامن طبيعت. بي‌هيچ نزاعي و عجله‌اي،خانواده‌ها در کنار يکديگر. رستاخيزي عام که نامش نوروز و روز اخرش سيزده بدر. روح جمعي ايرانيان گويا بي‌خبر از جنگ و جدالي که هر لحظه ممکن است آتشش دامن‌شان را شعله‌ور کند در پي تغييري که نمودش در رستاخيز روح جمعي ايرانيان هويداست.

               

فعال مدني