تقابل دروغين بين دين و عناصر هويت ملي


سیاسی |

محمود شفيعي

 

اخيرا يک عالم ديني در اعتراض به تجمع مردم در مقبره خيام گفته اند، بايد آنجا را تخريب کرد و ظاهرا خبر از تصميم جدي اتخاذ شده براي اقدام عملي هم داده اند. ايجاد تقابل بين هويت ملي- تاريخي و دين ورزي، ممکن است، به دليل هاي گوناگون، از دين شناسي نادرست برخيزد.

1. رابطه ظرف و مظروف: هويت ملي و اجزاي سازنده آن همچون بدن يک جامعه مي ماند که قوام جامعه بر آن استوار است. از نظام قبيله گرفته تا سقيفه بني ساعده، محل شوراهاي اجتماعي، در زمان ظهور پيامبر ص، براي آن جامعه هويت اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي را ساخته بود. از اين رو، اسلام، دين تازه پديدار شده در جزيره العرب، هيچ گاه خود را در تقابل با هويت آن جامعه قرار نداد؛ بلکه پيام هاي آسماني دين همچون مظروفي درون آن ظرف قرار گرفت‌. حتي "زبان عربي" هم، به مثابه عنصري فرهنگي-هويتي، وسيله اي براي پايين آمدن وحي از مبدا استعلايي-آسماني به مقصد زميني-انساني نقش ايفا کرد و در اين مرحله دين جامه فرهنگ عربي بر تن پوشيد.

2. از توهم بدعت تا افتادن در بدعت: بدعت گذاري در دين آشکارا عملي ناپسند شمرده شده است. آنان که هويت ملي را در تقابل با دين ورزي تلقي مي کنند، ممکن است دچار اين توهم گردند که ابراز علاقه به هويت ملي يا عناصر سازنده آن، بدعت است و بدعت در اسلام حرام است. پس علاقه به هويت ملي يا اجزاي سازنده آن حرام است. اين استدلال نه تنها باطل است، بلکه ممکن است خود سخني آلوده به بدعت باشد. بدعت يعني آنچه جزء دين نيست، کساني آن پديده ذاتا غيرديني را امري ديني بشمارند. روشن است که علاقمندان به هويت ملي، آن را از امور تشريع شده در دين نمي پندارند و بنام دين چنين کاري را انجام نمي دهند. اما آن کس که علاقمندي بر هويت ملي را حرام مي شمارد در واقع ناخواسته خودش به گونه اي دچار بدعت مي گردد، چرا که امري ذاتا غيرديني را از حرام هاي ديني تلقي مي کند.

3. تاييد ديني: هويت ملي و مسائل مربوط به آن، امر ديني نيست که احکام آن را در متون درجه اول اسلام يعني قرآن کريم يا روايات معتبر، از راه وحي، خدا بيان کرده باشد. با اين حال، هر پديده اي که آموزه هاي ديني را نفي نکند، خود بخود، مورد تاييد دين خواهد بود. اصل آزادي اوليه و رها بودن از تکاليف پيشين الهي چنين تقاضايي دارد. تنها اموري که با آموزه هاي ديني در تضاد قرار بگيرد، مثلا به جاي خدا پرستي، کساني به بت پرستي بگرايند، يا ربا را در معاملات روزمره رسميت دهند و اموري از اين قبيل، در آموزه ديني نفي شده است. قلمرو دين محدود است و اموري که در بيرون از قلمرو دين انجام مي گيرد، اگر قلمرو دين را مورد تعرض قرار ندهد، با آموزه هاي ديني مي توان آنها را، خود به خود، مورد تاييد قرار داد.

4. تشويق ديني: اگر کارهايي بيرون از قلمرو شرع صورت گيرد و در عين حال، براي فرد، گروه يا جامعه انواعي از فايده ها را برساند، بي ترديد چنين کارهايي نه تنها مورد تاييد دين، که مورد تشويق دين قرار گرفته است. هويت ملي و نشانه هاي هويت تاريخي-اجتماعي يک ملت، بي ترديد، در انسجام ملي، در تقويت همبستگي، توليد اميد در نسل هاي جديد و اشکال مختلف تعاون و تعامل اجتماعي تاثير ارزشمندي دارد. از اين رو، مي توان احترام و پاسداري از عناصر ملي را از نگاه ديني، مورد تشويق و ترغيب قرار داد.

سخن پاياني:  امروزه مردم ايران به هويت ملي خود احترام مي گذارند و از آنها تجليل مي کنند. اين خواست عمومي، به خاطر منافع عرفي-عقلايي که دربر دارد، بايد مورد تکريم اهالي دين و مذهب هم قرار گيرد. همانطور که در سطح خرد، اعضاي يک خانواده به خانه پدري علاقه نشان مي دهند، ربطي به دينداري و بي ديني ندارد، علاقه به هويت ملي هم، خود به خود، چنين است. مقابله با هويت ملي بنام دين، خدمت به دين نيست، اگر، ناخواسته، خيانت به دين داري نباشد.

 

استاد علوم سياسي