آييني که 16 ساله شد: خوانش گروهي نمايشنامه


گزارش خبری |

مهران موذني - پيشينه پرفروغ تئاتر استان گلستان براي کم‌تر کسي پوشيده بوده و در تمام اين سال‌ها چراغ هنر نمايش اين ديار به همت هنرمندانش برافروخته مانده است. در همين راستا و در سالي که گذشت برپايي «محفل خوانش گروهي نمايشنامه» به رسم 16 سال گذشته‌اش در آخرين پنج‌شنبه سال با حضور جمعي از هنرمندان و علاقه‌مندان به هنر تئاتر در گرگان برگزار شد. در اين محفل، نمايشنامه تک‌پرده‌اي «ملاقات رسمي نوشته واسلاو هاول» از ژتون نزيراج، نمايشنامه‌نويس اهل کوزوو که توسط عليرضا محولاتي ترجمه و انتشارات چارسو نخستين بار آن را در سال 1400 روانه بازار نشر کرده بود، به طور کامل خوانده و مورد بحث و بررسي قرار گرفت. نمايشنامه «ملاقات رسمي نوشته واسلا هاول» داستان کارگردان تئاتري است که توسط يک بازرس (خودش به‌درستي علت کارش را نمي‌داند) در اتاق تعويضِ لباسِ سالن تئاتري مورد بازجويي قرار مي‌گيرد. بازرس و کارگردان تنها شخصيت‌هاي اين اثر هستند. هرچند که صداي يک بازيگر زن که رُزي نام دارد نيز به عنوان صدايي غايب که گويا در حال تمرين اثري از واسلاو هاول بر روي صحنه سالن تئاتر است گاهي به گوش مي‌رسد. قصه نمايش با کشمکش‌هايي بين کارگردان و بازرس پيش مي‌رود تا در نهايت به نقطه‌اي مي‌رسند که تفاوت زيادي بينشان احساس نمي‌کنيم. نزيراج، نويسنده کوزووي اين اثر درباره ترجمه اثرش به زبان فارسي مي‌گويد: «اميدوارم که نمايشنامه‌ام در ايران به روي صحنه برود! و اميدوارم ديگر نمايشنامه‌هاي من هم در ايران ترجمه شده، انتشار يابند و در آينده اجرا شوند... نمي‌دانم چرا، اما دوست دارم بر اين باور باشم که من و مردم ايران يکديگر را صميمانه دوست خواهيم داشت و اين دوستي، دوستي طولاني خواهد بود! و آرزو دارم که يک‌چنين دوستي‌هايي راه را براي ديگر نويسندگان اهل کوزوو و برعکس باز کنند. اينکه مؤلفاني از ايران به خوانندگان آلباني‌زبان در کوزوو و آلباني معرفي شوند». در اين محفل خوانش‌گروهي نمايشنامه، علاوه بر بررسي نقاط قوت و ضعف اين اثر، شرايط تاريخي و جغرافيايي خالق اثر نيز زير ذره‌بين برده شد. همچنين حاضرين در اين نشست که اغلب از کارگردانان و بازيگران تئاتر استان و ... بودند، درباره ظرفيت‌هاي اين نمايشنامه براي اجراي صحنه‌اي و استفاده از اين ظرفيت‌ها در اثري ديگر به بحث و تبادل نظر پرداختند.

سيدحسن حسيني‌نژاد، باني شکل‌گيري و هدايت‌کننده محفل خوانش گروهي نمايشنامه در گرگان که به‌صورت خصوصي و مردمي برپا مي‌شود، درباره چرايي انتخاب روش خوانش گروهي نمايشنامه براي اين جلسات عنوان کرد: خوانش گروهي نمايشنامه خروجي يک تجربه شخصي است؛ بدين شکل که حاضران به حد توان و علاقه همانند تجربه خواندن دست جمعي يک رمان يا داستان‌ بدون حس و بازيگري ورق به ورق و به نوبت اثر منتخب براي آن سال را دور هم مي‌خوانند تا کتاب تمام شود. تجربه‌اي که در آخرين پنج‌شنبه سال گذشته 16 ساله شد و براي من و دوستاني که تجربه حضور بيشتري دارند همانند پرفورمنس و آيين وداعي با تئاتر در سالي که گذشت و آماده شدن براي سال تئاتري نو است که هر سال با نمايشنامه‌اي خاص و دل‌نشين، خاطره سازي مي‌شود. وي همچنين درباره پيشينه محفل سالانه خوانش گروهي نمايشنامه افزود: افراد مختلفي در طي اين 16 سال در خوانش گروهي نمايشنامه ما شرکت کرده‌اند و هميشه سعي کردم در کنار دعوت از دوستان و اساتيد تئاتري، از حضور هنرمندان در رشته‌هاي مختلف فرهنگي وهنري همچون سينما، داستان، موسيقي، تجسمي و حتي مخاطب عام و علاقه‌مند به نمايشنامه و تماشاگر صرف تئاتر هم دعوت کنم؛ به ‌طوري‌که لزومي هم در داشتن تخصص براي شرکت در اين جلسات وجود نداشته است. در طي اين سال‌ها تنها جلسه سال 1398 به علت کرونا به‌صورت مجازي برگزار شد که ويديوي کامل آن در آپارات موجود است و در آن محفل نمايشنامه «وقتي دنيا سبز بود»  اثر جوزف چايکين و شام شپارد، خوانده شد که پرتعدادترين جلسه ما در طي اين 16 سال هم همين نشست بود که نزديک به 40 نفر در آن از گوشه و کنار استان و حتي همشهري‌هايمان در خارج کشور نيز حضور داشتند.

همچنين گفتني است که نمايشنامه‌هايي چون «تاجران» از ژوئل پومرا، «توت فرنگي و خامه» از ناتاليا گينزبورگ، «چگونه تاريخچه کمونيسم را براي بيماران رواني توضيح دهم؟» از ماتئي ويسني‌يک، «جمهوري جنونستان» از نزار قباني، «داستان مردي که سگ شد» از اسوالدو دراگون، «کتاب‌سوزي» از پيتر د بويسر و «بُرش» از مارک ريون هيل از جمله آثاري بودند که در طي اين 16 سال در جلسات سالانه خوانش گروهي نمايشنامه به ميزباني اماکني چون موسسه آواي خوش هزار، کتاب‌فروشي خانه کتاب، کافه تمدن و کافه سفيد خوانده شدند. اين رويداد که ناخواسته شانزده سال پيش در يک جمعي در آخرين پنج شنبه سال و در کافه‌اي شکل گرفت، اکنون به بخشي از تقويم غيررسمي يک رويداد تئاتر محور در شهرستان گرگان تبديل شده است که بنا به گفته باني آن پيگيري‌هاي دوستانش در روزهاي پاياني هر سال به او انگيزه مي‌دهد هر طور که شده اين محفل را برپا کند و اميدوار است بتواند آن را تا سال‌ها ادامه دهد و شايد در آينده برگي از کتاب تاريخ تئاتر در اين کهن‌ديار شود.