يادداشتي براي نمايشگاه نقاشي جان رقصان آثاري از دوست هنرمندم حامد شريفي
یادداشت |
حسين ضميري
به تماشاگه زلفش دل حافظ روزي
شد که باز آيد و جاويد گرفتار بماند
هنرمند همواره سعي بر آن دارد که با استفاده از ابزار و تکنيک، هر آنچه را که از منظر چشم پنهان است را پيدا و نمايان بسازد. هر موضوعي به خاطر دانايي هنرمند از درون آن، بيشتر از آن چيزي که به ظاهر ديده ميشود جلوه گري ميکند. اين کاوش در درون تماشاگه هنرمند با ساخت اثر يا کنش مواد به تجسم ميرسد. يک نقاش هيچ وقت در پي عکاس شدن نيست. عکاس، جلوه اي از يک سطح را به نمايش ميگذارد، اما يک نقاش کوشش ميکند تا به درون ماهيت موجودات يا تصاوير خيالي خود ورود کند و آنها را به نمايش بگذارد. در واقع نقاش در پايان خلق هر اثري، يک موضوع واقعي را به صورت حقيقي تر به قاب ميکشد. کنش سادهي ديد و پيوند آن با کنش مغزيِ احساس و عاطفه، باعث ميشود که هنرمند به ژرفاي ديگري برسد که همان تکامل ديد بيروني و ديد دروني است. با آنکه طبيعت پيراموني هنرمند اجازه هرگونه اسرافي را به او ميدهد اما وي در جايگاه خود بسيار صرفهجويانه با اين منبع بيانتها برخورد ميکند. در آثار شريفي ميتوان يک گفتگوي روايتگرانه را به نظاره نشست. او دايره را به عنوان شکلي بنياني در نظر ميگيرد که جوهر همه چيز از جمله کيهان و کائنات است. با نگاه به آثار او به راحتي ميشود دريافت که شريفي در قلمرو هنر ضمن رعايت قوانين و معيارها، به دنبال آفرينش حرکت و ايجاد تغييرات و انحرافات مطابق اصول و قواعد است. حرکات در آثار او، کنشهايي جاري هستند که با تاکيد بر بعضي از عناصر، انحرافهاي حاصل را جذاب ميکنند. ديدار با تجسم جنبههاي روانشناختي شريفي، ما را به کوچههاي دلگشاي عرفان اشراقي ميبرد. او با سير و سلوکي عارفانه - بر خلاف سکوت و آرامش ظاهري - داراي هيجان و زايشي شگفت انگيز است. او اصلاً نميخواهد عناصر طبيعي يا روياهاي خود را آنگونه که معيار است به طرح و رنگ بکشد. بلکه او ميخواهد تا بدانگونه که آنها ميتوانند باشند را بنماياند. در مواجهه با آثار او متوجه روايتگري او ميشويم. به هر حال او در دانشگاه نقاشي خوانده و پس از آن به عنوان کارشناس ارشد انيميشن سازي، ذهنش را براي رويا پردازي و تخيل تربيت کرده است و هيچ مقاومتي در برابر جاذبههاي طبيعي ندارد. در مرتبه نخست و بيروني، پيدا و پنهاني خاص در آثار او موج ميزند. اما پس از کمي کنکاش در آثار او در مييابيم که رمزگان و اسطورهها، زير سايهاي غير مشهود نفس ميکشند و زندگي ميکنند. گره گشايي از رمزگان موجود در آثار روايتگرانه او، لذت ديدار طرح و رنگها را دو صد چندان ميکند. او در بيشتر آثارش، ناميرايي شعر را به تجسم ميکشد. ميانه ي شعرخواني از ديوان بزرگان، در مي يابم که در بين سطرهايي که نوشته ميشوند، سطرهاي هستند که نوشته نميشوند، اما خوانده ميشوند. شريفي در نمايشگاه خود هوشمندانه به مخاطب، آينهاي ميدهد تا دريابند که جوامع بدون توليد و حرکت، آزادي را به عنوان بندي نهان در خود اسير کرده اند. او در اين ميان اصرار دارد که فقط هنرمندان ميتوانند آزادانه، آزادي را در درون خود جستجو کنند، پيدا کنند و به آرامش برسند. آثار شريفي براي مخاطب، در نقش پاندولِ نفي خويشتن و جستجوي رهايي - آن هم با نگاه به عناصر طبيعي - در نوسان دائم است. او به دنبال يک مکالمه پنهان و رساندن آن به تراکم هيجان آلود در حوالي احساس زيستن است. شريفي به مخاطب يادآور ميشود که يافتن ذات طبيعت هر فردي، در پهن دشت سرگشتگيهاي فرهنگي امروز، سخت است، اما شدني است. تصويرگريهاي شريفي حکايت از دلسپردگيهاي او به متون عرفاني و ديوان شاعران بزرگ اين مرز بوم است. او را در حدود 4 دهه است که ميشناسم. فردي جان آگاه و آشنا با ساحت شعر - که گاهي خود نيز دست به قلم شده و شعري مي سرايد - . او دوست دارد تا به کنه و پس پشت سروده ها برسد، مکاشفه کند و به سبک و سياق خودش آنها را روايت کند. شريفي هنرمند باتجربه و حرفه اي ست که در ديدار با آثارش ميتوان دريافت که رمزگزاري هاي منحصر به فرد خودش را دارد. او نياز دارد تا با بهره برداري از مفاهيم اوليه اي چون انسان، پرنده، ماهي، خورشيد، ابر و ... حرف هايش را به خوبي انتقال بدهد. روايت هاي او گاهي به نقاشي ميرسد اما در بيشتر آثار حکايت از تصويرسازي رئال و سورئال دارد. آثار ابژکتيو و سوبژکتيو وي، به مخاطب کمک ميکند تا جور ديگر ببيند و جوري ديگر درگير عواطف خودش بشود.
در مواجهه با شريفي و آثارش، حس تعليق خوبي موج ميزند. استفاده صحيح و قدرتمندانه از رنگ ها و طراحي هاي روايت، نشانه اي از پرکار بودن و تجربه اندوزي اوست. شريفي سبک خودش را دارد.
او هنرمندي پرسشگر و لبريز کنکاش است. شريفي نتيجه ادراکات حسي و عاطفي خود را به رخنموني هنري تبديل کرده و مخاطب را در اين لذت - البته پس از رمزگشايي - شريک ميکند. تفاوت نوع قلم گذاري بر روي بومها، مصور کردن اشعار، روايت سازي يک غزل يا يک شعر ذهني هوشمند، بياني جسورانه و زباني خاص ميطلبد که همه و همه در اين نمايشگاه موجود بود.
باري ديگر از هنرمند خوب و منطقه، جناب حامد شريفي سپاسگزارم که آثار و تاملات فردي خودش را در قالب قاب هاي نقاشي به نمايش گذاشت. از مديريت گالري ندا - خانم ميرقاسمي - نيز بابت همکاري و همراهي ويژه که باعث شده تا هنرهاي تجسمي در اين شهر، با همکاري هنرمندان حرفه اي مکاني براي ارائه داشته باشند قدردان شما عزيزان هستيم.