آموزه هاي اين روزها
یاددداشت اول |
■ با مسووليت سردبير
اين روزها هم سالروز تولد استاد بنان است که بسياري از شهروندان هم چنان اي الهه ناز، کاروان و.... او را با خود زمزمه مي کنند و خواننده هاي بسياري کوشيده اند که بسان او بخوانند و هم سالروز در گذشت استاد محمدرضا لطفي است که نغمه هاي نوازش او در چاووش و همکاريش با استاد شجريان و شعرخواني هاي سايه از ذهن و روان ايرانيان فراموش نخواهد شد و هم در اتفاقي متفاوت سالروز ترور ناصرالدين شاه قاجار در حرم عبدالعظيم حسني (س) به دست ميرزاي رضاي کرماني است. در ميان سرو صداهاي روزانه و مرگ و ميرهاي ناخواسته اي که به ما تحميل مي شود گاه بايد به ياد خاطرات تلخ و شيرين جمعي خود نيز باشيم. بنان که در خانواده اي پاي به هستي گذاشت که پدر و مادرش اهل ادبيات و موسيقي و فرهنگ بودند و او محصول رشد و ارتقا در آن خانواده فرهيخته بود يا استاد محمد رضا لطفي که در همين کوچه پس کوچه هاي استرآباد زندگي کرد و توانست نام خود را در شمار ستاره هاي موسيقي ايران زمين ثبت کند و يا ميرزا رضاي کرماني که ناصر الدين شاه را به نيت رسيدن ايران به عدالت و برابري به قتل رساند، بخش هايي از خاطرات جمعي ما هستند. کاش در گوشه کنار شهر جنب و جوشهايي اتفاق مي افتاد تا اين خاطرات جمعي را با يکديگر مرور مي کرديم و درباره آنها سخن مي گفتيم ، دانسته هايمان را در گفت و گو به نقد حاضران مي گذاشتيم و تلاش مي کرديم چيزهايي از ديگران بياموزيم زيرا در تولد، مرگ و زندگي انسان هاي بزرگ درسهاي بسياري براي ديگراني هست که شايد فرصت پرواز را به دست نياورده اند و شايد تا به آخر نيز نتوانند از آنجا که هستند گامي به پيش بگذارند. تاريخ گذشته ماست، روايت هايي براي آموختن و پند آموزي براي گريز از تکرار، اينکه ما از کدام بخش از آن خوشمان بيايد يا کدام بخش را بر طاق نسيان بگذاريم براي کسي اهميت ندارد اما آنچه براي همه ما بايد داراي اهميت و اعتبار باشد آن است که بايد با تجربه آموزي از اتفاقات گذشته، مسيري منطقي و درست را در راه رسيدن کشورمان به آبادي، آزادي و خردمندي طي کنيم. ملتي که مداوم در حال تجربه هاي تکراري است و جامعه اي که از گذشته هاي خود درس نياموزد بي گمان ملت فقيري خواهد ماند و تهيدستي شايسته ملت ايران نيست.