گرگان قهرمان بدون پشتيبان
ورزشی |
بهنام نيک پيام
فصل1404-1403 ليگ برتر بسکتبال ايران با چهارمين قهرماني شهرداري گرگان به پايان رسيد. تيم شهرداري گرگان درفصل گذشته براي دفاع از عنوان قهرماني و رسيدن به پوکر (چهارمين) قهرماني، مبادرت به جذب مربي مجرب و برجسته و همچنين بازيکنان بزرگ ايراني و خارجي نمود که برغم هزينه هاي زياد، متاسفانه دستش به چهارمين جام قهرماني نرسيد و بناچار به نايب قهرماني بسنده کرد! انتخاب نادرست و ناکامي در ليگ برتر ايران و جام باشگاه هاي آسيا، باعث آزردگي خاطر هزاران هوادار پرشور بسکتبال گرگان شد و کار را بجايي رسانيد که تنش زيادي بين آن ها با تعدادي از دست اندرکاران بوجود آمد که اگر نبود پادرمياني برخي از پيشکسوتان و دلسوزان واقعي کار به جاهاي بدي کشيده مي شد. خاطره ي تلخ نتيجه ي دوراز انتظار، آرامش جامعه ي بسکتبال گرگان را گرفته بود و هواداران با ملامت کادر فني بخاطر برخي از لج بازي ها و مديريت تيم بواسطه ي گماردن بعضي از افراد کارنابلد بر روي نيمکت،آرام و قرار نداشتند. درآستانه ي نقل و انتقالات و شروع فصل جديد، بسياري از تيم ها مبادرت به خريد بازيکن نمودند اما تيم گرگان وضعيت مشخصي نداشت. هيچکس نمي دانست قرار است چه اتفاقي بيفتد و يا چه تصميمي گرفته شود!
همه چيز در هاله اي از ابهام قرار داشت و به معناي واقعي بازيکنان و هواداران سرگردان بودند. هواداران خشمگين از تيمداري فصل پيش مترصد اقدامات مديران بودند که خبري نشد و بازيکنان علاقه مند حضور در گرگان نيز منتظر فراخوان و دعوت به تيم شهرداري بودند که تا واپسين لحظه ها هم اقدامي صورت نگرفت و بجز ارسلان کاظمي اکثر ستاره ها به تيم هاي ديگر و بعضا رقباي جدي گرگان کوچ کردند. پس از قرارداد بستن بازيکنان مطرح با تيم هاي ديگر، وضعيت تيم گرگان مشخص شد و باز هم شهرداري تيمداري را برعهده گرفت. شهرداري در همان زمان اندک با رايزني هاي درست و به موقع، در اقدامي شجاعانه، سکان هدايت تيم را به صالح مخدومي جوان با دانش گرگاني سپرد. سرمربي جوان گرگاني نيز با دعوت از هادي دهقان، مجتبي بني عقيل، اشکان بني کمالي و سعيد کمالي کادري بومي وگرگاني را بکار گرفت. در روزهاي پاياني نقل و انتقالات، تا حدودي وضعيت مالي و بودجه ي تيم مشخص شد که صالح مخدومي و همکارانش با دوقلوهاي رامياني، ميثم ميرزايي، جلال آقاميري که چهارنفرشان فصل قبل در کاله بودند و کيوان رياعي و پيتر گري گوريان به همراه مبين شيخي، خشايار علي اکبري، ياسين کلاسنگياني و پدرام فخفوري تمريناتشان را با جديت وعزمي راسخ شروع کردند. بسياري از کارشناسان براي تيم شهرداري گرگان شانسي قائل نبودند و قرار گرفتن در جمع چهار تيم را بزرگترين جايگاه برايش مي دانستند. کادر فني گرگان در ادامه رايان بوت رايت آمريکايي را جذب کرد که بجز دوسه تا بازي به نسبت موثر، اکثر اوقات مصدوم بود که در نهايت از تيم کنار گذاشته شد و شهرداري بناچار بايد بدون بازيکن خارجي رودرروي رقباي متمول و پرمهره قرار مي گرفت. دراين بين گويي گاهي تيم به امان خدا رها شده بود و کمتر مسئولي به معناي واقعي از آن حمايت مي کرد. در مقاطعي جو نااميدي بر تيم حاکم و رغبتي براي حمايت از تيم وجود نداشت. اما حضور پرشور کانون هواداران و مطالبه گري به موقع آن ها باعث توجه مسئولين به تيم و دلگرمي کادر فني و بازيکنان شد. هرچه زمان گذشت، تيم شهرداري بهتر و آماده ترشد وکم کم ميزان اميدواري هواداران به آن بالاتر رفت که اوج هنر شهرداري در هفته ي يازدهم در پيکار با تيم قدرتمند کاله ي آمل شکوفا شد و توانست88 بر82 اين تيم خوب را شکست دهد. رسيدن به جمع هشت تيم بالاي جدول و پيروزي بر تيم گلنور اصفهان در سه بازي مرحله ي پلي آف و صعود به يک چهارم نهايي، تمام نگاه ها را بخود جلب کرد. درخشش مبين شيخي، برادران يازرلو، ارسلان کاظمي و ميثم ميرزايي باعث صعود به اين مرحله شد. در اين بين کانون هواداران با هدايت درست تماشاگران و فشاربرروي دست اندرکاران، سنگ تمام گذاشت تا شرايط حضور دو بازيکن خارجي در پست هاي يک و پنج را فراهم نمايد که هربار با سنگ اندازي بعضي از افراد و مرام هاي غير ورزشي مواجه مي شدند. تا اينکه در آستانه ي بازي هاي سري نيمه نهايي و پيش از پيکار با تيم پرمهره و قدرتمند کاله، موفق به جذب گلن کوزي آمريکايي در پست يک شدند. با آمدن گلن کوزي و برگشتن بازيکنان مصدوم، پيتر گري گوريان وجلال آقاميري، تيم شهرداري گرگان قدري جان گرفت . با وجود اينکه اکثر هواداران شهرداري را در آمل از پيش باخته مي پنداشتند، اما اين تيم بازي اول را76-82 به کاله واگذار کرد و در ديدار دوم تيم کاله را به توپ بست و با نتيجه ي خيره کننده ي 122بر54 اين تيم را در آمل شکست داد (54اختلاف ) و اميدوار به دوبازي در قلعه ي عقاب هاي گرگان شد. شهرداري هردوبازي را درگرگان برکاله پيروز و با توجه به قانون سه برد از پنج بازي با حساب سه بريک فيناليست شد.
حضور شهرداري گرگان در فينال
حضور در فينال براي تيمي که خوشبين ترين افراد هم برايش شانسي قائل نبودند به مثابه قهرماني بود. براي خيلي ها يک رويا و باورنکردني بود. چگونه امکان پذير است تيمي بدون ادعا و با کمترين امکانات به فينال برسد؟
اعتماد به مربيان بومي گرگان
اما مربيان جوان گرگاني با عشق و علاقه به کهن ديار خود و باورهاي قلبي، کاري کردند کارستان که نه تنها گرگان بلکه طيف وسيعي از جامعه ي بسکتبال ايران آن ها را ستود. طبق برنامه ريزي فدراسيون، نخست مقرر شد که بازي هاي دو تيم فيناليست شهرداري گرگان و طبيعت اسلامشهر فقط يک ديدار در گرگان و بقيه ديدارها در تهران برگزارشود. اما باز هم مطالبه گري وحضور به موقع انجمن هواداران بسکتبال گرگان و پيگيري هاي مسئولين شهرداري باعث شد که فدراسيون بسکتبال درقبال خواسته ي هزاران هوادار پرشورگرگاني تمکين نمايد تا در صورت لزوم دو بازي در گرگان برگزار شود.
ديدارهاي فينال
طبق جدول مقررشد ديدارهاي اول و دوم در سالن آزادي تهران برگزار شود. بدليل حضور طبيعت در جام باشگاه هاي آسيا بردهاي نه چ. بدليل حضور طبيعت در جام باشگاه هاي آسيا و داشتن بازيکنان بزرگ اسمي، عده اي اين تيم را در برابر شهرداري گرگان درفينال قهرمان مي پنداشتند. اما بازيکنان شهرداري گرگان برغم بسياري از نامهرباني ها ازسوي برخي عوامل، با انجام بازي هاي فوق تصور در برابر ستاره هاي کاله، ثابت کردند که به عنواني جز قهرماني نمي انديشند و با همين اراده ي قوي با طبيعت پيکار خواهند کرد. بازي اول فينال را با حمايت تماشاگران مشتاق گرگاني در آزادي تهران پا بپاي طبيعت دويدند و سرانجام 81-78 اين تيم را شکست دادند. بازي دوم درهمان سالن آزادي تهران متفاوت از بازي اول رقم خورد و شاگردان صالح مخدومي طبيعت اسلامشهر را درحضور هوادارانش، باقدرت دوندگي وشوت هاي راه دور خود وادار به شکست کردند و توانستند باحساب100 بر73به پيروزي برسند. بردي که حتي براي هواداران بسکتبال گرگان نيز يک رويا به نظرمي رسيد. اما واقعيت امر اين بود که جامعه ي بسکتبال ايران پذيرفت که تيم شهرداري گرگان فقط سوداي قهرماني در سر دارد و ديگر هيچ تيمي جلودارش نيست. بازي سوم فينال اما در شرايطي عجيب و فراتر از تصورات مسئولين و دست اندرکاران فدراسيون بسکتبال ايران رقم خورد. از ساعات نخست صبح، انبوه جمعيت مشتاق در اطراف مجموعه ي ورزشي آزادي گرگان پرسه زده و مترصد بازشدن در سالن بودند . تا ساعت 12تمام خيابان ها و کوچه هاي منتهي به سالن گرگان با ترافيک مواجه وعملا عبورومرور غيرممکن شد. حدود ساعت14سالن پر و ديگر جايي براي نشستن وحتي ايستادن نماند! درحاليکه چند هزار تماشاگر پشت در استاديوم آزادي گرگان ماندند. عده اي از بالاي ديوارها و فنس ها وارد زمين فوتبال شدند اما بازهم پشت نرده هاي آهنين سالن ماندند. حتي نصب تلويزيون شهري در سالن آزادي ( مجاور سالن محل مسابقه) هم دردي را دوا نکرد وجمعيت يکصدا مسئولين را مخاطب قرار داند که متاسفانه کاري از کسي ساخته نبود و گرگان بدون پشتيبان در عرصه هاي کلان مديريتي و به علت نداشتن يک سالن بزرگ نتوانست درخدمت سيل مشتاقان وهواداران بسکتبال ديارش باشد.
گنجايش استاندارد سالن گرگان سه هزارنفر است که براي بازي سوم فينال چيزي حدود شش هزار نفر وارد سالن شده و به شکلي عجيب و ايستاده مترصد شروع بازي بودند که به علت اعتراض تيم طبيعت نسبت به حضور خانم ها در پشت نيمکت اين تيم و به بهانه ي نداشتن امنيت کافي درسالن ( بيشتربه بهانه جويي شبيه بود تايک اعتراض منطقي) بادوساعت تاخيرشروع شد!!!
هواداران تيم شهرداري گرگان که باتحمل چيزي حدود پنج ساعت خستگي در سالن مانده بودند، بارها به نداشتن سالن مناسب اعتراض کرده و شعار مي دادند مسئول بي خاصيت نمي خواهيم ودهها شعارديگر. آن ها همچنين رفتار مهران شاهين طبع ومسولين طبيعت را غير اخلاقي و به نوعي بي معرفتي دانسته و معتقد بودند در شرايطي که چند هزارنفر هوادار پشت درهاي بسته مانده اند، اينگونه بهانه جويي کردن نوعي بي توجهي به روح ورزش است. اما تيم گرگان با دوبرد در آزادي تهران فقط به يک برد ديگر نياز داشت تا به چهارمين قهرماني برسد. درحاليکه طبيعت چنانچه دو بازي درگرگان را مي برد به بازي پنجم درتهران اميدوار مي شد که پس از بصدا درآمدن سوت داور، تيم طبيعت بازي را بهترآغازکرد و با کسب اولين امتياز نشان داد براي بردن آمده است. بازيکنان شهرداري که فقط براي قهرماني مي جنگيدند با تشويق هواداران وحمله به سبد طبيعت، کوارتر اول را ازحريف پيش افتادند. اما در کوارتر دوم طبيعت بيشتر و بهتر عمل کرد و نيمه اول را41-37به سود خود رقم زد. کوارتر سوم نيز شانه به شانه ي هم حرکت کردند و هر حمله اي بي پاسخ نماند که در اين کوارترهم طبيعت 60-54از شهرداري پيش افتاد. در کوارتر چهارم تمام نگاه ها به دستان مردان شوتيست دوتيم بود. لمون،سينا واحدي و آرمان زنگنه از طبيعت و مبين شيخي،گلن گوزي، پيترگريگوريان و يازرلوها که در اين بين مبين شيخي و گلن کوزي در واپسين لحظات حکم قهرماني گرگان را با آخرين شليک ها وحساب 98بر95 امضا کردند. درمجموع اين چهارمين قهرماني شهرداري گرگان بود اما براي اولين بار جام قهرماني در گرگان بالاي سر رفت.
سالن گرگان بجاي مسئولين کشوري
شرمنده شد
حضورچيزي حدود ده هزار نفر تماشاگر در وسط هفته براي تماشاي سري سوم فينال بسکتبال شهرداري گرگان و طبيعت تهران بسيار شگفت انگيز والبته قابل تامل است. به شرطي که مسئولين کلان کشوري و استاني به فکر تدبيردرست و منطقي باشند. اگرشادي ونشاط اجتماعي برايتان مهم است و جامعه اي شاداب و سرزنده مي خواهيد راهي جز برون رفت از فضاهاي بسته، خمود، جمود و کسالت بار نداريد. بهترين راه سوق دادن نوجوانان و جوانان به اماکن فرهنگي، ورزشي، تفريحي وهنري است که بايد با برنامه ريزي هاي مدون براي آن ها نه هزينه بلکه سرمايه گذاري نماييد. در ممالک مختلف ميلياردها هزينه مي نمايند تا بستر شورو نشاط اجتماعي فراهم شود، ما اما گاهي فراموش مي کنيم که کجا ايستاده ايم، چه مي خواهيم وچه کاري بايد انجام بدهيم؟
مصداق بارز آن آمدن چند هزار هوادار بسکتبال گرگان براي تماشاي يک مسابقه ومحروم ماندن آن ها در راه حمايت از تيم محبوبشان که جز تاسف و تاثر چيزي باقي نگذاشت!!! حضور 6هزارنفر در سالن هم، باعث خجالت و شرمندگي سالن در برابر انبوه هواداران شد!
مسئول محترم:
آيا صحنه هاي بالا رفتن دختران و پسران گرگان زمين و بجان خريدن مخاطرات آن را از ديوارهاي بلند و ميله هاي آهنين را ديدي؟
اگر ديدي و يا شنيدي آيا شما هم مثل ما غبطه خوردي و باشهامت گريستي ؟ آري من سال هاست که براي اين محروميت فرزندان ديارم از ديدن ولذت بردن يک بازي بسکتبال و تخليه هيجانات در فضاي ورزش مي گريم اما چه کنم که...؟!
محروميت گرگان از يک سالن بزرگ و درخورشان تماشاگرانش به چند دهه مي رسد اما دريغ از پشتيبان واقعي وگره گشا!
سالن6هزارنفري کريم آباد ازسال 1390 تاکنون شايد 25تا30درصد پيشرفت فيزيکي داشته و هربار به بهانه ي نداشتن بودجه به امان خدا رها مي شود که چند روز پيش هم وزير ورزش درحضور رئيس مجلس، نمايندگان واستاندار در گرگان واضح و شفاف از نداشتن بودجه و اعتبار صحبت کرد!
آيا واقعا جاي شرمندگي نيست که نمي توانيم به اقشاري که با پاي خود داوطلب حضور در ميادين ورزشي و فضاي شاد هستند، شادي ونشاط را هديه بدهيم؟
آگاهي دارم که تعدادي از نمايندگان و مسئولين قضايي و وزارت کشوري درصدد چاره هستند اما اين درد مزمن چندين ساله با مسکن رفع نمي شود. بايد زيربنايي انديشيد و چاره اي اساسي نمود. جا دارد از تعدادي از مسئولين که در اين چند روز، بويژه در روز فينال با شهامت از تماشاگران پوزش خواستند ياد کرد. از جمله:
سنگدويني نماينده مردم گرگان در مجلس، آسيابي مدير کل دادگستري استان، اسپانلو دادستان مرکز استان و نصيبي فرماندار گرگان که تاکيد نمودند ما در برابر اين همه هوادار بسکتبال گرگان شرمنده ايم. ايکاش مسئولين عالي رتبه ي کشوري هم شهامت داشتند از هزاران هوادار عاشق گرگاني پوزش مي خواستند و البته براي ساختن سالن بزرگتر در عمل کاري انجام مي دادند نه اينکه شعار دهند!!! باتوجه به اينکه مرسوم است از تيمي که قهرمان شده حمايت هاي همه جانبه ي مادي و معنوي صورت مي گيرد، اميدواريم که بزودي و به معناي واقعي پشتيباني لازم از تيم بسکتبال شهرداري گرگان انجام شود. نبايد فقط به حمايت شهرداري گرگان بسنده کرد. بلکه مديران استاني وحتي کشوري نيز دست بدست هم دهند و در اين راه کوشا باشند تا گرگان نماينده اي شايسته براي بسکتبال ايران در جام باشگاه هاي آسيا باشد. ما نيز بناچار فعلا دلخوش به وعده وعيدهاي مسئولين بويژه قاليباف رئيس مجلس مي شويم تا ببينيم اين بار به عمل چه آيد؟
آيا بزودي سالن 6هزارنفري گرگان(هنوزساخته نشده دربرابر انبوه جمعيت هواداران احساس حقارت مي کند) ساخته شده و آماده بهره برداري مي شود؟
عموي بسکتبال گرگان گريست
علي اکبرنادري معروف به عموي بسکتبال گرگان در بازي هاي نيمه نهايي وفينال که در گرگان برگزارشد، بارها گريست. سوپرليدر دهه ي پنجاه بسکتبال گرگان اين روزها درسن 79 سالگي نيز بسان دوران جواني براي بسکتبال گرگان و روي دادهايش عاشقانه مي گريد.عمو اکبر هنگام بازي هاي سوم و چهارم شهرداري گرگان با کاله آمل براي بردهاي گرگان به زيباترين شکل ممکن اشک شوق ريخت و همان لحظه بردها را به روح بلند شعبان قاري پدر بسکتبال گرگان و به مشوق چهاردهه بسکتبال گرگان، مرحوم حبيب عامريان تقديم کرد. عمو اکبر که دربازي سوم فينال گرگان و طبيعت از ساعت 13به سالن رفته بود با ديدن سيل جمعيت مشتاق وشنيدن خبر پشت در ماندن چندهزار هوادار، مثل يک نوجوان دل شکسته نه يک بار دو بار بلکه بارها گريست و صداي گريه ي اشک هايش دل خيلي ها را بدرد آورد.
نمي دانم مسئولين عالي رتبه مفهوم گريستن هوادار79 ساله ي بسکتبال گرگان را مي فهمند يانه؟!