حکيم توس


یاددداشت اول |

 احسان مکتبي

 

شاهنامه کتاب بسيار ارجمندي است،  حکيم فردوسي هنگامي که روايت ها و داستان هاي ايرانيان را در معرض نابودي مي بيند، کمر همت مي بندد و به لطف يزدان مي تواند با منظوم کردن داستان ها، آنها را از دستبرد حوادث در امان نگهدارد. برخي از آن داستان ها به خاطر پي رنگ قدرتمند و هول و ولاي گيرايشان احتمالا در آن روزگار هم طرفداران بسياري داشته است. داستان هايي مانند رستم و سهراب، رستم و اسفنديار، رستم و اشکبوس، هفت خان رستم و هفت خان اسفنديار از آن جمله اند اما اين همه شاهنامه نيست، بخش هاي ديگري از اين کتاب ارجمند هست که بسياري از ما ايرانيان آن را تورق نکرده ايم  تا درس هاي بيشتري براي زندگي بگيريم.  براي نمونه پندهاي اردشير پاپکان براي ايرانيان است که اندرزهايي براي ايرانيان  در همه زمان ها و مکان هاست که حاوي نکات بسيار کليدي براي انسان مي باشد و لازم است ايرانيان خردمند آنها را به ديده دقت بنگرند زيرا توصيه هايي است براي زندگي اخلاقي و انساني. اردشير به ايرانيان توصيه مي کند که تلاش کنند تا نام نيکي از آنها باقي بماند و مي گويد براي نام نيک بايد خشنودي يزدان را با خود داشته باشي و خشنودي دادار يگانه  هم تنها با دوري از بدي ها و پلشتي هاست که ميسر مي شود و در اين راه بايد دادگر و بخشنده باشيد. اردشير در ادامه تاکيد مي کند که بايد دست ستمديدگان را  بگيريد و از فريب و نيرنگ دوري کنيد.  توصيه ديگر اردشير به دانش افزايي است و ارجمند دانستن کلام و سخن  و پرهيز از دروغ زني و لاف است. اردشير پاپکان هم چنين توصيه مي کند ايرانيان خود را از آز و حرص دور بدارند و از کاري که تخصص آن را ندارند دوري کنند و کار را به کاردانان بسپارند و هيچگاه آموختن را فراموش نکنند.

همه گوش داريد پند مرا        

سخن گفتن سودمند مرا

زماني مياساي از آموختن     

اگر جان همي خواهي افروختن

 چو فرزند باشد به فرهنگ دار    

زمانه ز بازي بر او تنگ دار

او در ادامه ايرانيان را به آميزش و همراهي با يکديگر توصيه مي کند و مي خواهد ايرانيان در مسير راستي بمانند و از کژي و سستي دوري کنند و در نهايت با دعا به درگاه يزدان براي ايرانيان شادي طلب مي کند و مي گويد:

دل زير دستان ما شاد باد     

هم از داد ما گيتي آباد باد  

آن گونه که آشکار است فردوسي حکيم توانسته است بنيان هاي  انديشه ايرانشهري را در قالب شاهنامه ارجمندش براي ما يادگار بگذارد. با سيري ابتدايي در اين داستان ها در مي يابيم بنيان هاي فکري شاهنامه مبتني بر خردمندي، دادگري و راستي است، داستاني در شاهنامه نمي يابيد که در صفحات آن اين سه رکن ستايش نشده باشد و ايرانيان را از آز و نيرنگ بر حذر نداشته باشد. در اين روزگار عسرت کاش دفترچه خاطرات ايرانيان را ورقي مي زديم و علاوه بر لذت بردن از کلمات آن حکيم فرزانه به دانسته هاي خود مي افزوديم.

 

صاحب امتياز