شفاعت در مثنوي
یادداشت |
محمد رضا ايزد
او شفيع است اين جهان و آن جهان
اين جهان زي دين و آنجا زي جنان
شفاعت در قرآن و احاديث مکرر بيان شده است و مولوي دربيت 167 دفتر ششم به آن اشاره کرده و ميگويد: حضرت محمد(ص) هم در اين دنيا شفيع است و هم درآن دنيا. در اين جهان به سوي دين و در آن جهان به سوي بهشت. مولوي در ادامه در دفتر سوم و در بيت 1780 توضيحات بيشتري ارائه ميدهد.
چون بيآرايند روز حشر، تخت
خود شفيع ما تويي آن روز سخت
وقتي که در روز محشر، تخت را برپا آراستند، در آن روز دشوار، شفاعت کننده ما تويي. روز سخت اشاره است به آيه 9 سوره مدثر: آن روز، روزي است دشوار. يوسف بن احمد مولوي گويد: منظور از آراستن تخت، برپا کردن عدالت است.
در چنان روز و شب بي زينهار
ما به اکرام توييم اميدوار
در چنان روز و شبي که هيچ اماني در کار نيست، ما به بزرگواري و بخشش تو اميدواريم.
دستِ ما و دامن توست آن زمان
که نماند هيچ مجرم را امان
در آن زمان ما دست به دامن تو خواهيم زد، زيرا درآن روز هيچ گناهکاري در امان نيست.
گفت پيغمبر که روز رستخيز
کي گذارم مجرمان را اشک ريز؟
پيامبر(ص) فرمود: در روز قيامت کي خواهم گذاشت که گناهکاران اشک بريزند؟ اشاره به حديث: شفاعت من ويژه انجامدهندگان گناهان کبيره است.
من شفيع عاصيان باشم به جان
تا رهانم شان ز اشکنجهگران
من از صميم قلب شفيع گناهکاران هستم تا آنان را از عذاب سخت برهانم. شفاعت مورد اتفاق همه فرقهها و نحلههاي اسلامي اعم از شيعه و سني بوده و تنها از تيرههاي معتزله و خوارج نسبت به اين اصل روي موافق نشان ندادهاند. و بعضي ديگر از آنان نيز شفاعت را خاص پيامبر(ص) و آن هم فقط در مورد نکوکاران و ارتقاء مرتبه معنوي آنان دانسته و گناهکاران را ازاين موهبت مستثني کردهاند. بطور کلي ماده شفاعت با مشتفاتش حدود سي بار در قرآن کريم آمده است و آيات مربوط به اين موضوع را ميتوان بطور اختصار به چند دسته تقسيم کرد.
1- آياتي که شفاعت را مطلقاً نفي کرده است، نظير آيه 254 سوره بقره.
2- آياتي که شفاعت مورد نظر يهوديان را نفي کرده، نظير آيه 48 سوره بقره.
3- آياتي که شفاعت را در روز رستاخيز براي کافران نفي ميکند نظير آيه 53 سوره اعراف.
4- آياتي که شفيع بودن بتها را نفي ميکند نظير آيه 94 سوره انعام.
5- آياتي که شفاعت را مختص خدا ميداند نظير آيه 51 سوره انعام.
6-آياتي که شفاعت غير خدا را نيز مشروط بر اذن خدا ميپذيرد نظير آيه 255 سوره بقره و آيه 3 سوره يونس.
همانطور که در مثنوي آمده، شفاعت مورد ايقان و اعتقاد مولانست و او طبق مشرب عشق و محبت، رحمت واسعه الهي را شامل گناهکاران نيز دانسته و ميگويد حتي عاصيان و گناهکاران با شفاعت انبياء و اولياء از عذاب خواهند رست.
عاصيان و اهل کباير را به جهد
وارهانم از عتاب نقض عهد
من (پيامبر) با جدّ و جهد، آن گناهکاران و معصيتکاراني را که مرتکب گناهان کبيره شدهاند و عهد و ميثاق خود را با خدا گسستهاند، از عذاب دوزخ ميرهانم. گناهکاراني که قلبا نميخواستند گناه کنند و مرتکب معصيت شوند اما نتوانستند در برابر وسوسههاي مکرر نفس اماره ايستادگي کنند و مرتکب گناهي شدند، شفاعت ميکنم. غافلاني که توبه کردند اما باز مقاومت نکردند و تابع هواي نفسشان شدند از سرِ لطف و مهرباني با شفاعت نزد خداوند مهربان، از عذاب الهي نجات شان خواهم داد.
صالحان اُمّتم خود فارغ ند
از شفاعتهاي من روز گزَنَد
نيکان و نيکوکاران من در روز رستاخيز از شفاعت من بي نيازند، يعني آنها در قيامت به شفاعت من هيچ احتياجي ندارند و بلکه خود، شفيع ديگران نيز ميشوند. نيکوکاران خود در بهشتاند و نزد خدا براي ديگران شفاعت ميکنند.