الزامات رسانه‌اي پسا آتش‌بس


یاددداشت اول |

■ فاطمه سراواني در پي تبادل آتش ميان ايران و رژيم صهيونيستي، اکنون که آتش‌بس برقرار شده، عرصه رسانه بيش از پيش اهميت مي‌يابد. رسانه‌ها در اين دوران حساس، نقشي کليدي در تثبيت روايت صحيح، مقابله با جنگ شناختي دشمن و حفظ انسجام ملي ايفا مي‌کنند. در اين يادداشت به بررسي مهم‌ترين الزامات رسانه‌اي در دوره پسا آتش‌بس مي‌پردازيم: نخستين و مهم‌ترين وظيفه رسانه‌ها، تثبيت روايت مقاومت ايران در اين تبادل آتش است. بايد به مخاطب نشان داده شود که ايران با اقتدار و صلابت توانست به تجاوز رژيم صهيونيستي پاسخ دهد و از خود دفاع کند. اين روايت بايد مستند، دقيق و با پرهيز از هرگونه اغراق و خودستايي غيرواقعي ارائه شود. رسانه‌ها بايد بر دستاوردهاي عمليات نظامي ايران، از جمله دقت و اثربخشي تسليحات بومي، توانايي عبور از سامانه‌هاي پدافندي دشمن و هدف قرار دادن اهداف تعيين شده، تمرکز کنند. ارائه تصويري واقعي از صحنه نبرد و خسارات وارده به طرفين، بدون پنهان‌کاري و بزرگ‌نمايي، مي‌تواند به افزايش اعتماد عمومي و تثبيت روايت پيروزي کمک کند. تحليل‌هاي کارشناسان نظامي و سياسي در رسانه‌ها مي‌تواند ابعاد مختلف نبرد را براي مخاطبان روشن کرده و به تبيين دستاوردهاي ايران کمک کند. دشمن در دوره پسا آتش‌بس، با استفاده از ابزارهاي رسانه‌اي و جنگ شناختي، تلاش خواهد کرد تا روايت مقاومت ايران را مخدوش کند، دستاوردها را کم‌اهميت جلوه دهد و بذر نااميدي و تفرقه را در جامعه بکارد. رسانه‌ها بايد با هوشياري و برنامه‌ريزي دقيق، با اين جنگ شناختي مقابله کنند. همچنين رسانه‌ها بايد با رصد دقيق فضاي مجازي و رسانه‌هاي بيگانه، شايعات و اخبار جعلي را شناسايي و به سرعت آن‌ها را خنثي کنند. توليد محتواي روشنگرانه و آگاهي‌بخش در قالب‌هاي مختلف (مقاله، گزارش، مستند، موشن‌گرافي) نيز مي‌تواند به افزايش سواد رسانه‌اي مخاطبان و مقابله با پروپاگانداي دشمن کمک کند. رسانه‌ها مي توانند با انتشار اخبار و گزارش‌هاي اميدبخش، به تقويت روحيه اميد و اعتماد به نفس در جامعه کمک کنند و از انتشار محتوايي که باعث تضعيف روحيه ملي مي‌شود، پرهيز کنند. حفظ انسجام ملي در شرايط بحراني، از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. رسانه‌ها بايد با پرهيز از هرگونه دامن زدن به اختلافات قومي، مذهبي و سياسي، به تقويت وحدت و همدلي در جامعه کمک کنند، منافع ملي را بر هرگونه منفعت جناحي و گروهي ترجيح دهند و از پرداختن به موضوعاتي که باعث ايجاد تفرقه و اختلاف مي‌شود، پرهيز کنند. از سوي ديگر با ايجاد فضاي گفت‌وگو و تبادل نظر، به بازتاب نظرات مختلف در جامعه بپردازند و از يک‌سويه نگري و سانسور خودداري کنند. همچنين رسانه‌ها بايد با تقدير از فداکاري‌هاي نيروهاي مسلح، کادر درمان و ساير افرادي که در اين بحران نقش‌آفريني کردند، به تقويت روحيه ايثار و فداکاري در جامعه کمک کنند. و اما کلام آخر در دوره پسا آتش‌بس، ديپلماسي رسانه‌اي به عنوان يک ابزار حياتي در راستاي تثبيت دستاوردها، مقابله با تهديدات و پيشبرد اهداف ملي، نقشي بي‌بديل ايفا مي‌کند. رسانه‌ها نه تنها بايد به تبيين و تثبيت روايت صحيح بپردازند، بلکه لازم است با تعامل سازنده با رسانه‌هاي بين‌المللي، افکار عمومي جهاني را نسبت به حقانيت مواضع ايران آگاه ساخته و تصوير مخدوشي که دشمنان از کشور ارائه مي‌دهند را اصلاح کنند. تلاش براي ايجاد تفاهم و همدلي با کشورهاي منطقه و جهان، از طريق گفت‌وگو و تبادل نظر در رسانه‌ها، مي‌تواند به کاهش تنش‌ها و ايجاد فضايي براي همکاري‌هاي مشترک کمک کند. همچنين، بهره‌گيري از ظرفيت‌هاي رسانه‌هاي نوين و شبکه‌هاي اجتماعي براي ارتباط مستقيم با مردم ساير کشورها و ارائه تصويري واقعي از ايران، گامي مهم در راستاي خنثي‌سازي پروپاگانداي منفي و تقويت روابط بين‌المللي خواهد بود. در اين راستا، تربيت و آموزش متخصصان ديپلماسي رسانه‌اي که قادر به برقراري ارتباط مؤثر با رسانه‌هاي بين‌المللي، تحليل تحولات جهاني و ارائه روايت صحيح از ايران باشند، از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. با اتخاذ رويکردي فعال و هوشمندانه در عرصه ديپلماسي رسانه‌اي، مي‌توان از اين ابزار قدرتمند براي تحقق اهداف ملي و ارتقاي جايگاه ايران در عرصه بين‌المللي بهره‌برداري کرد.