ايران؛ ميهني که در قلب همه زنده است
یادداشت |
محسن عالمي
در روزهايي که حادثه، التهاب و نگراني در ميان خبرها تکرار ميشوند، ملت ايران بار ديگر نشان داد که عشق به ميهن، ريشهدارتر از هر اختلاف و عميقتر از هر زخم است.
ميهندوستي در ايران، امري تزئيني يا شعاري نيست؛ بلکه احساسي زنده، جاندار و جاري در تار و پود زندگي مردم است؛ حسي که وقتي وطن زخمي ميشود، بيهياهو و بيوقفه خود را نشان ميدهد.
اين وطن مصر و عراق و شام نيست
اين وطن شهريست کان را نام نيست
امروز ايران، فقط نام يک سرزمين بر نقشه نيست؛
ايران، خاطرهي مشترک يک ملت است؛ زبان مادري، لهجهي پدربزرگ، خاک آرامگاه مادر، هواي خانهي کودکي.
در دل هر ايراني، با هر ديدگاهي، تصويري از وطن هست که جان را به آن گره زده؛ چه در دل حاميان وضع موجود، چه در دل منتقدان و حتي معترضان.
و درست در لحظاتي که تهديدي از بيرون اين مرزها سر بر ميآورد، همهي اين دلها، از تفاوتها عبور ميکنند و در دفاع از وطن، در غيرت خاک، کنار هم ميايستند.
ما ممکن است نگاههاي متفاوتي به درون داشته باشيم؛ يکي با اميد، يکي با گلايه، يکي با پرسش.
اما نگاه ما به بيرون، به چشم طمعورز دشمن، روشن و يکصداست:
«ايران را نه ميفروشيم، نه فراموش ميکنيم.»
ايران، نه در دست دولتها، نه در اختيار جناحها، که در دل مردم زندگي ميکند؛
در بغض مادري که پسرش را به خاک سپرده، در سکوت پيرمردي که جنگ را ديده، در اشک نوجواني که پرچم را بغل ميگيرد.
اين حس، از ميان سالها سختي، جنگ، تحريم، اختلاف و حتي خشم گذشته، اما هنوز هست، چرا که ايران، فراتر از سياست، براي ما معنا دارد. در روزهايي که دشمنان اين خاک خيال خام بر طمع آن دارند، مردم بار ديگر نشان دادهاند که ممکن است از دولتها انتقاد کنند، اما از وطنشان هرگز.
غرور ملي، هويت تاريخي، زبان، خاک و فرهنگ، خط قرمزهاي ماست.
و اين يعني: ايران زنده است،
نه فقط در نقشهها، که در قلبهاي ما.
و تا دلها زندهاند، اين وطن، پابرجاست.