امام حسين ع و نفي اطاعت اجباري


یادداشت |

محمود شفيعي

  از ابتداي پيدايش حکومت در جغرافياي جهان اسلام تا کنون، سه نوع نظام سياسي متفاوت پديد آمده اند: 1. حکومت هاي برخاسته از اجماع و توافق اختياري جامعه اسلامي (بيعت همگاني آگاهانه و آزادانه) 2‌. حکومت هاي برخاسته از اجماع تحميلي و پذيرش اجباري (بيعت از روي تهديد، تطميع و فريبکاري) 3. حکومت هاي تحميل شده بر جامعه از راه زور و شمشير بدون توافق همگاني و حتي بدون پذيرش تحميلي (برپايي حکومت بدون هر گونه بيعت اختياري يا اجباري)

بهترين مثال براي دولت هاي اسلامي از نوع اول، حکومت هاي پيامبر ص و علي ع است. ورود پيامبر ص به يثرب و تبديل آن به مدينه، تشکيل حکومت در مدينه و شيوه حکمراني آن حضرت، همگي، با مجموعه اي از توافق ها، از قبيل توافق عقبه اول و دوم، صحيفه النبي و مشورت هاي پيوسته آن حضرت با مردمان خود، آغاز گشت و پايان يافت.

هم چنين برپايي حکومت از سوي علي ع در مدينه و استمرار آن در کوفه، با خواهش عموم مردم و نخبگان درجه اول آن روز که از اقصي نقاط جهان اسلام، براي شورش بر ضد عثمان، در مدينه گرد آمده بودند، صورت گرفت.

در درجه اي پايين تر تاسيس خلافت بعد از وفات پيامبر ص و روي کار آمدن سه خليفه اول، کم و بيش، از راه بيعت خصوصي و عمومي، پا گرفت. شکل گيري اين حکومت ها، علي رغم پايين بودن عيار بيعت اختياري درباره خلافت سه گانه، رضايت حداقلي را فراهم ساخته بود. حداقل دو خليفه اول با رعايت اصول شريعت و بسط عدالت، حکمراني خود را به پذيرش عملي از روي طيب خاطر، پيوند زدند.

نوع دوم از نظام هاي سياسي را بني اميه در جهان اسلام بدعت گذاشتند. به ويژه، معاويه، فرزندش يزيد را با مجموعه اي از بيعت هاي زوري و با تهديدها و تطميع هاي فراوان، به جانشيني برگماشت. معاويه از سال 54 هجري تا 60 هجري که درگذشت، در مدت شش سال توانست سران مهم جامعه بزرگ اسلامي در مکه، مدينه، عراق و شام را، به جز تعدادي از بزرگان صحابه در مدينه، از جمله عبدالله بن زبير، عبد الرحمن بن ابي بکر، عبد الله بن عمر و حسين ابن علي ع، به تن دادن بر بيعت با فرزند ناخلف خود، يزيد، مجبور سازد.

به اين ترتيب، بيعت، رضايت و پذيرش اختياري حاکم پس از اين تاريخ، فرو ريخت و حکومت هاي ظاهر ساز و فريبکار در لباس دين، بر جهان اسلام چيره گشتند و تا پايان خلافت عباسيان ادامه يافتند. اين حکومت ها در ظاهر مدعي خلافت بودند و در واقع از منطق سلطنت پيروي مي کردند. در اين نوع حکمراني، حکومت و حاکمان بر جامعه مالکيت پيدا مي کنند و فرمانروايان حکومت را به جاي حکمت و عدالت، بر تحکم و استبداد استوار مي سازند.

حکومت هاي ظاهرگراي بنا شده بر رضايت هاي دروغين، به تدريج واسطه پديداري حکومتهاي نوع سوم در جهان اسلام گشتند. دولت هاي نوع سوم حکومت هايي هستند که از بيعت ظاهري مبتني بر زر و زور و تزوير هم گذشتند و حکمراني برپايه غلبه را بر جهان اسلام تحميل کردند. از زمان چيره شدن مغول ها بر جهان اسلام، کم و بيش، سلطنت هاي استبدادي در جهان اسلام سرنوشت مسلمانان را به دست گرفتند و پادشاهي را به عنوان تنها گزينه حکومت و حکمراني نهادينه ساختند.

امام حسين ع که در خانه وحي، ايمان، عدالت، صداقت، عقل و دانش و اخلاق، تربيت شده بود، نمي توانست بر وارونه شدن ارزش هاي سياسي، با سکوت و پذيرش عملي، مهر تاييد بزند. امام حسين ع، به ناچار، بيعت برخاسته از تهديد، تطميع و تزوير را هم در سطح گفتار و هم در عرصه کردار به چالش کشيد و براي روشن ماندن چراغ حقيقت در تاريخ اسلام و نشان دادن معيار مناسب براي حکومت حق و باطل، جان عزيزش را فدا کرد. بزرگ ترين درس سياسي آن حضرت بر مسلمانان امروز اين است که با حکومت هاي استبدادي سرسازگاري واگذارند و به سوي دولتي برخاسته از اراده عمومي پر گشايند. دين سوزي بزرگترين قرباني حاکمان و حکومت هايي است که بنام اسلام يا بدون آن، در کشورهاي مسلمان بر اريکه قدرت نشسته اند.

 

استاد علوم سياسي و عضو هيات علمي دانشگاه