به مناسبت درگذشت دکتر منصور گرگاني آزادگي و معاضدت ميان ترکمن ها؛ و نقش شوراي ياشولي ها
یادداشت |
عظيم قرنجيک
مقدمه:
سه مقوله زن، زين، زمين از مسائل اساسي و بنياني در اقتصاد ترکمن هاست. در واقع اقتصاد ترکمن ها از قديم الايام همواره بر اين ستون و پايه هاي اصلي استوار بوده، و کماکان نيز بدين منوال است. سواي دو مسئله زن و زين( اسب) که نقش آنها در اقتصاد ترکمن ها واقعيتي انکارناپذير است، به جهت اهميت زمين در ميان ترکمن هاست که، زنده ياد؛ دکتر منصور گرگاني، در اوايل انقلاب ( سال 1358) در گرماگرم جنگ غير انساني که به جنگ گنبد موسوم گشته بود، جنگي که شايد بتوان گفت ؛ ريشه اش به مساله زمين برمي گردد، کتاب بس ارزشمندي را تحت عنوان مسئله زمين در ترکمن صحرا به زيور طيع آراسته، که در حوزه اقتصاد ترکمن ها همراه با کتاب ديگرايشان اقتصاد گرگان و گنبد و دشت بي نظير است. بدين جهت است که به ضرس قاطع مي توان گفت که، هيچ تحقيق و پژوهشي در حيطه اقتصاد ترکمن، بدون مراجعه و ارجاع به متن و مفاد اين دو کتاب ارزنده، نمي تواند به ريشه واقعيت ها و کنه مسائل اقتصادي ترکمن ها پي ببرد و منعکس نمايد. کما اين که، برادر کوچک محقق ايشان مهندس احمد گرگاني نيز در يکي از مقالاتش که در ويژه نامه نشريه ترکمن ديار( شماره 3) نگاشته شده بود، گفته اند؛ کتاب مسئله زمين در صحراي ترکمن که در سال 1358 توسط دکتر منصور گرگاني تأليف شد، حاصل مبارزات نامبرده در آن سالها- سالهاي حکومت پهلوي دوم- مي باشد که مي تواند مرجعي گرانقدر براي محققين و علاقمندان در شناخت مساله زمين قبل از دوران رضاخان تا وقوع انقلاب اسلامي باشد.
در اينجا، ضمن ارجاع پژوهندگان به اين دو کتاب ارزشمند و ماندگار، به مناسبت سالگرد درگذشت مرحوم دکتر منصور گرگاني، به جهت زنده نگاه داشتن ياد و خاطره اين نويسنده و محقق ارزشمند، بخش هايي از کتاب پر ارج مسئله زمين در صحراي ترکمن را که به موضوع آزادگي و معاضدت در ميان ترکمن ها و نيز نقش شوراي ياشولي ها در حل و فصل دعاوي و... پرداخته شده، مي آوريم.
آزادگي و معاضدت و نقش شوراي
ياشولي ها
در گذشته هر يک از ايلات و عشاير، معمولا خان و رئيس ايلي داشتند، که همه ملزم به اطاعت او بودند. پس از اينکه خان مي مرد، معمولا خانه زادگان به جاي او مي نشستند و امور ايل را اداره مي کردند و از حاکميتي بي قيد و شرط برخوردار بودند...
در صحراي ترکمن چنين اصولي، وجود نداشت. هر کس بنا به استعداد شخصي، و اعتقادات مذهبي، و رعايت اصول اخلاقي؛ مي توانست مورد تائيد و احترام ديگران واقع شود و شخصيت برجسته اي در ميان طايفه تحصيل نمايد. پس از مرگ او، شخصيت ديگري، بدون اين که نسبتي با شخصيت قبلي داشته باشد، به اين مقام مي رسيد.
هر يک از طوايف ترکمن، به وسيله شورائي از ياشولي ها يا به گفته ديگر، ريش سفيدان، اداره مي شد، بدون اينکه مقررات مدوني راجع به اين موضوع، وجود داشته باشد. اگر کار مهم و مسئله و اشکالي پيش مي آمد، بلادرنگ ياشولي ها بدور هم جمع مي شدند و جلسه خود را تشکيل مي دادند، و پس از بحث و گفتگو و بررسي موضوع تصميم مي گرفتند که در اين مورد چه بايد بکنند. ( که مي توان از آن، به مثابه يکي از مؤلفه هاي تحقق دموکراسي ياد کرد) سپس موافق و مخالف براي اجراي راي شورا دعا مي خواندند. و همگي، چه موافق و چه مخالف بپاخاسته با عزمي راسخ، متفقا براي اجراي آن تصميم به راه مي افتادند. اگر موضوع راجع به يک اوبه بود، با ياشولي آن اوبه، و اگر بزرگ تر بود با ياشولي هاي طايفه، و چنانچه مربوط به صحراي ترکمن بود، ياشولي هاي تمام طوايف ترکمن، به شور مي پرداختند.
دکتر لمبتون چنين مي نويسد:
تمام ايل زير فرمان يک ايلخان نيست. در مواقع لازم بزرگان و شيوخ و ريش سفيدان اوبه گرد هم مي آيند و با هم مشورت مي کنند و بر وفق نظر اشخاص مبرز، و بزرگان و حتي افراد ساده ايلي، نسبت به کارهايي که انجام دهند، تصميم مي گيرند...
فريزر ، محقق ديگري که در سال 1831 کتاب خود را نوشته است، در اين خصوص متذکر مي شود که يموت ها و گوکلان ها خان ندارند، بلکه ريش سفيداني دارند که در حق آنان نهايت احترام را بجا مي آورند، و در تمام مواردي که مربوط به مصالح عامه باشد. پند آنان را مي شنوند، و اين ريش سفيدان دعاوي را هم فيصله مي دهند. ..
در صحراي ترکمن، همه مکلف بودند که به يکديگر کمک کنند. اگر مشکلي براي کسي ، و يا اوي و اوبه پيش مي آمد، مثلا سيلي جاري مي شد و خساراتي به بار مي آورد، خانه اي ويران مي گشت، مرگ و ميري در دامها مي افتاد، و يا قحطي در نقطه اي ايجاد مي شد، شوراي ياشولي ها بلادرنگ تشکيل مي شد و براي حل مشکل به بحث مي پرداخت. اين شورا، هزينه جبران خسارات را سرشکن مي کرد، و به هر خانه سهمي مي داد و يا تصميم مي گرفت که ديگران براي رفع مشکل، چه بايد بکنند.
گاهي با سرشکن کردن هزينه ها، موضوع فيصله مي يافت، و زماني افراد اوبه همه ملزم مي شدند، که به طور دسته جمعي به کار مجاني و بلاعوض بپردازند، و به ياري مصيبت ديده بشتابند، اين معاضدت و کمکها ياور ناميده مي شد. ( صفحات 13 – 15 کتاب مسئله زمين در صحراي ترکمن).
يکي از نقش هاي با اهميت شوراي ياشولي ها را مي توان در زمان اجراي قانون راجع به دعاوي اشخاص نسبت به املاک واگذاري که در تاريخ 26 شهريور ماه 1320 به تصويب مجلس شوراي ملي ايران رسيده بود، پي گرفت؛ چنان که در کتاب مسئله زمين در صحراي ترکمن، صفحات 37 و 38 آمده است:
براي طرح موضوع در هيئت هاي مندرج در قانون فوق الذکر، طبق سنت ديرين؛ در هر يک از طوايف ترکمن؛ شوراي ياشولي ها تشکيل شد، و به بحث پرداخت. اشکال عمده اين بود که تمام مردم ترکمن نسبت به يورت خود صاحب حق بودند و در اين فرم قانوني مي بايست شخصا طرح دعوي نمايند، و اين غيرممکن بود. زيرا چطور مي شد براي همه پرونده اي ايجاد کرد. اکر هم به طور دسته جمعي به طرح دعوي مي پرداختند، مرگ و مير هر يک از اصحاب دعوي؛ باعث معطل شدن کار مي شد. لذا شوراهاي ياشولي ها، اين چنين تصميم گرفتند، که بر حسب مورد و موقعيت؛ چند نفر از خود ياشولي ها، طرح دعوي کنند و يک نفر هم از ميان آن ها و يا غير از آنها، به عنوان وکيل در پرونده شرکت نموده و موضوع را تعقيب کند.... و پس از سالها دوندگي، موفق مي شدند...حکم بر محکوميت اداره املاک واگذاري که بعدا تبديل به املاک پهلوي شد، تحصيل نمايند.ترکمن بعد از شهريور 20، همان راهي را در پيش گرفت، که قبل از تسلط رضاخان، طي کرده بود. زمين متعلق به تمام افراد طايفه بود، هيچ کس نمي بايست عنوان بزرگ مالکي، به شکلي که در ساير نقاط ايران مرسوم بود، داشته باشد. چراي دام براي همه آزاد است، و هيچ طايفه اي محق نيست، از طايفه ديگر باج بگيرد و بالاخره شوراي ياشولي هاي هر طايفه؛ مرجع تصميم گيري هستند.اين اصول سنتي در تمام دادخواست ها و پرونده هاي املاک واگذاري منعکس است...
سخن آخر:
ترکمن طبق سنن ديرين، کارهاي جمعي خود را از طريق مصلحت و شور انجام داده و از اين طريق به انجام کارهاي مفيد نائل شده است. اينک نيز که پس از انقلاب، شوراهايي در قالب شوراهاي ده، شهر و شهرستان و... جانشين شوراي ياشولي ها گشته است، مي توانند به منزله وسيله و ارگاني براي توسعه اقتصادي و فرهنگي به کار روند و تلاش کنند موجبات به وجود آمدن مؤسسات اقتصادي را فراهم کنند؛ و به مثابه پايگاهي براي تامين نيازهاي مردم مي توانند مؤثر واقع شوند. در اين نظام شورائي، بهترين و با استعدادترين و با تجربه ترين افراد مي توانند، رابط زنده کردن و اصالت بخشيدن به فرهنگ قومي و ملي شوند و عاملي براي ارتباط و تفاهم همگاني و توسعه و عمران و آباداني محل و منطقه خويش باشند.