پتروشيمي، حلاوتي پايان يافته
طنز اجتماعی |
آگاهان مي گويند تحقق هر آرزويي در زمان خود حلاوت و شيريني دارد.
خريد دوچرخه براي فرزند در سن کودکي و نوجواني هيجان انگيز است وگرنه هيچ فرزندي در 40 سالگي از خريد دوچرخه توسط پدرش براي روز تولد ذوق زده نخواهد شد، چرا که تحقق آن آرزو تاريخ مصرف خود را از دست داده است.
پتروشيمي گلستان، پروژه اي است که با هدف توليد اوره و آمونياک در سال 1384 آغاز شد و امروز با گذشت 20 سال همچنان پروژه اي بر روي خاک است و نه اوره از آن خارج شده و نه آمونياکي.
هر دولتي افتخار پيگيري اين پروژه را از مجموعه هاي بالادستي دارد و البته در کنار دولت هاي محلي مجامع نمايندگان مجلس استان نيز توفيق اين همراهي نافرجام را داشته اند اما اگر شما به قدر اپسيلوني حرکت ديده ايد، 90 هزار سهام دار پتروشيمي هم ديده اند. برخي از اين سهامداران از دنيا رفته اند، برخي تعداد سهام خود را از ياد برده اند، برخي سهام خود را در آيين چهارشنبه سوزانده اند و عده بسياري حتي رمق پيگيري سهام خود را ديگر ندارند!
جالب آنجاست که با ورود هر استانداري يکي از وعده هايش مي شود، تعيين تکليف سهامداران و پروژه پتروشيمي و به مرور زمان گَرد فراموشي بر اين وعده مي نشيند.
نمي دانم اگر همين امروز با چوب جادويي دامبلدور پروژه پتروشيمي اجرا شود و اوره و آمونياک از آن سرازير گردد و نه تنها نياز استان و بلکه نياز کل کشور خودمان و کشورهاي حوزه cis را رفع نمايد آيا خوشنودي در دل سهامداران خصوصا سهامداران شادروان به عنوان باقيات و صالحات ايجاد مي شود؟؟!!
گلستان را بس پروژه همچون پتروشيمي است که ديگر حلاوت اجرا يا عدم اجراي آن در کام شهروندان نمايان نيست. گلستان را فراوان وعده ايست که براي تحقق آن مسيري بيش از فتح قله ي قاف را بايد پيمود. گلستان را چنان پروژه هايي است که کلنگ زننده همين شرم دارد از کلنگي که بر زمين زده است اما شکر خدا همچنان مسير کلنگ زني پروژه هايي با بودجه هاي پيش بيني نشده و بدون برنامه عملياتي همچنان ادامه دارد.
گمان مي رود در 1504 استاندار صدودهم گلستان يکي از برنامه هاي عملياتي اش پيگيري پتروشيمي گلستان باشد.
امضا: سياوش کياني پور