*نقش ما در رونق اقتصاد فرهنگ و هنر*


اجتماعی |

حسين ضميري

 

 تازه وارد مطب جديد دکتر شده بودم. دکتر از اتاق خودش بيرون آمد و به منشي گفت: فردا چند تا تابلوي نقاشي آماده براي اتاق انتظار و داخل مطب خريداري کنيد. چند دقيقه‌اي از ايشان وقت خواستم، با محبت پذيرفت. از ايشان پرسيدم براي خريد نيازهاي روزمره مثل لبنيات، شوينده‌ها، نان، تنقلات، پوشاک، مواد پروتييني و ... آيا به تهران مي‌رويد؟ با تعجب گفت: نه. پرسيدم جداي از اينکه راحت‌تر است که مواد مورد نياز را تازه‌تر و سريع‌تر از شهر محل سکونت خود تهيه کنيم، تا به حال به اين موضوع فکر کرديد که همه ما باعث مي‌شويم تا چرخه زندگي چند خانوار به جريان بيفتد؟ صاحب ملک، کاسب، پيک‌هاي موتوري، صنايع غذايي وابسته از اول چرخه توليد تا رسيدن به دست مصرف کننده، صنايع بسته‌بندي و هزار و يک شغل که به ظاهر ديده نمي‌شود ولي وجود دارد. دکتر حرفم را تاييد کرد. ادامه دادم که جداي از جسم ما که غذا مي‌خواهد، روح‌هاي ما نيز نيازمند عمران هستند. هر عضوي از اين جامعه در هر مسند و سطح اجتماعي، هنگام خستگي، خشم، شادي، غصه و ديگر واکنش هاي انساني، نيازمند ترميم روح خودش است. اين ترميم حياتي، فقط و فقط توسط اصحاب فرهنگ و هنر صورت مي‌پذيرد. شنيدن يک موسيقي بي‌کلام يا با کلام، ديدار از يک گالري آثار هنري، به تماشا نشستن يک نمايش و فيلم در سينما، سالن تئاتر و حتي تلويزيون، خواندن کتاب و مقاله و .... . تمامي محصولات آثار فرهنگي هنري توسط افرادي انجام مي‌شود که گاهي يادمان مي‌رود آنها هم جزئي از هم اکنون جامعه ي پيراموني ما هستند. کمتر مي‌انديشيم که اگر نوازندگان چيره دست در کنار اساتيد آواز نبودند، اثري روح انگيز خلق نمي‌شد در حالي که شايد اسمي از آنها برده نمي‌شود. اگر هنرجويي در طول سال‌ها، در کسوت شاگردي کردن، استاد نمي‌شد؛ نمي‌توانست تابلوي نقاشي دل‌انگيز و موثري را خلق کند، هيچ عکاسي نمي‌توانست به ثبت رويداد ، مناظر طبيعي، جغرافيايي و يا تاريخ خاصي بپردازد و ما در نهايت از آثار استفاده کنيم.

 هويت هر شهر را شهروندان آن مي سازند. اگر انسان را از خيابان‌ها و ساختمان‌ها بگيريم، چيزي جز يک متروکه باقي نمي‌ماند. دکتر مخاطب من بسيار عميق به اين حرف ها فکر ميکرد. به راحتي از چهره‌اش مي‌شد اين تاثير را خواند. از او پرسيدم: همچنان که ما با خريد مواد مصرفي خود به شهروندان ديگر کمک مي‌کنيم، بهتر نيست از آثار هنرمندان بومي خود حمايت کرده و آنها را با خريد آثارشان، نخست به ديگر شهروندان و سپس به مسافرين محترم معرفي کنيم؟ فرهنگ مداران و هنرمندان، رسارتي دارند به نام انتشار زيبايي. آنها اگر حتي بخواهند زشتي را به نمايش بگذارند، به زيبايي تمام آن کار را انجام مي‌دهند - به عنوان نمونه فيلم فهرست شيندلر اثر اسپيلبرگ که روايت واقعه ي تاريخي هولوکاست است را مي‌شود نام برد - . حمايت معنوي و مادي خريد آثار آنها باعث مي‌گردد تا شاگردان آن استادان نيز ببينند که مي‌شود با فروش آثار هنري در همين شهر زندگي کرد و قابل احترام بود. هر فردي که در کلاس‌هاي آموزشي حوزه‌هاي فرهنگ و هنر حاضر مي‌شود، يک نفر از مواجهه و آسيب پذيري در هنگام روبرو شدن با آسيب‌هاي اجتماعي کم مي‌شود. خريد يک اثر در واقع يک حرکت منشوري را به رخنمون مي‌گذارد. تبليغ و انتشار زيبايي، کاهش آسيب‌هاي اجتماعي، به جريان درآوردن چرخه اقتصاد حوزه فرهنگ و هنر و در نهايت لذت بردن از اينکه هر کدام مان در اين جريان نيکو، نقش خود را به درستي ايفا کرده باشيم، ما را براي انجام اين مهم، متعهدتر مي کند. همه ما مي‌توانيم آثار هنرمندان و فرهنگ‌مداران شهر خودمان را بخريم تا در محل زندگي و کار از آنها استفاده کرده و به بهانه‌هاي مختلف در مناسبت هاي خاص به خانواده، دوستان و ديگر شهروندان هديه بدهيم و به طور کلي حمايت از هنرمند و فرهنگ مدار بومي را نيز مانند تمامي اصناف ديگر، در سبد اقتصاد خانواده منظور کنيم. ايمان دارم که فرهنگ، زيربناي توسعه جامعه و سيال ترين دستاورد انسان در طول تاريخ تمدن بشريت است. وقتي فرهنگ غني ما آراسته به هنر و زيبايي شود، تاثيري عميق بر جامعه مي‌گذارد و اندک اندک پالايش روح و روان جامعه، آغاز مي‌شود. دکتر عزيز از اين گفتگو تشکر کرد و قرار شد با همسر خود براي تهيه آثار هنري هنرمندان بومي به مکان‌هاي مربوطه مراجعه کنند.

از مطب که خارج شدم با خودم گفتم مي‌شود همين مطلب را به گوش تمامي پزشکان، مهندسان، کارخانه داران، بازرگانان محترم اتاق بازرگاني، ديگر اصناف و همچنين عموم مردم رسانيد. همه ما گاهي نياز به يک تلنگر داريم. اين مطلب را نوشتم چون در چند سال اخير، شاهد تعطيلي بسياري از بنگاه‌هاي فرهنگي هنري در شهر خودم بوده ام. اساتيدي که پس از سال‌ها خون دل خوردن، به علت عدم مراجعه ديگر شهروندان به عنوان خريدار، مجبور به تغيير شغل - آن هم بر خلاف ميل قلبي و روحي - خود شدند و حتماً هم تا پايان عمر خود، در رنج ناگفتني به سر خواهند برد. وظيفه همه ماست که در اين اوضاع ناگوار اقتصادي، حواس مان به اين قشر کم پيدا اما موثر و جامعه ساز باشد. بايسته است با خريد آثار فرهنگي هنري هنرمندان و فرهنگ‌مداران بومي شهرمان، نگذاريم چراغ زيبايي و عمران روح جامعه به سمت خاموشي برود.

 

فعال اجتماعي