حکايت مطبوعات و دلبستگي به آنها


یادداشت |

 محمد رايجي 

 

در پاسخ و اجابت به درخواست و سوالات جناب آقاي  سيد جمال حسيني در يادداشتي تحت عنوان اشتهاي سيري ناپذير من به کتاب ومجلات !درصفحه «گفته ها ونوشته ها»- شنبه 21 تير ماه 1404در روزنامه وزين اطلاعات؛ بايد به اطلاع آن بزرگوار و ساير اصحاب فرهنگ، انديشه، کتاب و مطالعه و مطبوعات  برسانم که اينجانب نيز، (نه درتهران ومرکز کشور و دسترسي به همه امکانات فرهنگي و....بلکه در يکي از روستاهاي ايران عزيز) با مطبوعات ونشريات متعدد ازقبل و بويژه بعد ازانقلاب 57 مانوس بوده وحشر ونشر داشته ام وتعلق خاطر زايدالوصفي  دارم و بيشتروجدي تر از قبل دلبسته و رابطه تنگاتنگي، وتا حدي شب و روز را در بيشتر اوقات با آنها  سپري مي کنم وهمزيستي نزديک دارم وعلاوه براستفاده شخصي ومطالعه مطالب نشريات و مطبوعات مختلف (بويژه روزنامه فرهنگي واخلاق مدار اطلاعات)براي ماندگاري و بهره مندي بيشتر ديگران، با جدا کردن وتنظيم نوشته ها و تدوين و ترتيب موضوعي وچسباندن آنها برروي کاغذ هاي باطله وA 4وتشکيل پرونده هاي مجزا وبانک اطلاعاتي تحت عنوان:چهره ها يا موضوعات و در قالب کتاب هاي مطبوعاتي و مجموعه هاي متنوع براي ذائقه ها وسطوح افکار و انديشه هاي گوناگون را فراهم نموده و همگي را در اختيار طالبان و علاقمندان قرار مي دهم.و معتقدم که چه بسا ارزش وجايگاه بعضي ازمقالات ويادداشت هاي صاحبان قلم وانديشه درمطبوعات وزين، از بعضي از کتاب ها وکتاب سازي ها!!(نه کتاب هاي ارزشمند وماندگار) ارجح و با ارزشتر است. به قول استادي که مي گفت:((اگر در قديم وسال هاي دور مي خواستند که سواد و سطح کمي وکيفي دانش ومعلومات کسي رامحک بزنند و بسنجند، مي گفتند: که فلاني روزنامه خوان(ويا مجله خوان)است و در ادامه گفت:امروز بايد بگوئيم که چه کسي مرد ميدان است و قادر است؛ مطالب نشريات منتشره را بخواند و بفهمد و درک کند!؟))  داستان وحکايت اين بنده وعشق ودلبستگي ام به مطبوعات ونشريات ازآنجا مضاعف ودوچندان شدکه؛درشب قدري  دريکي از مساجد شهرري ؛ درطي دهه60و70ودرمدت اقامتم درآن شهر،پاي سخنراني يکي از روحانيون وعلما بنام و دانشمند و صاحب تاليفات عديده، جناب آيه ا....جعفرسبحاني، نشسته بودم و ايشان درطليعه سخن  و درخطاب به حاضران فرمودند: حضار و مستمعين  محترم؛ خواهشمندم به سخنانم به دقت گوش کنيد. سخنان يک ساعت من حاصل عمر 60 ساله من است. اين سخن وجمله کوتاه وگويا و نماد و اشاره راه؛ پيوند و نزديکي مرا با مطبوعات بيشتر و در گردآوري مطالب و يادداشت ها و مقالات اصحاب قلم و انديشه راغب ترنمود. براستي اين سخن درس آموز بود و فهماند که در فرجام، يک يادداشت و يا يک مقاله علمي و فرهنگي و.... (ازيک نويسنده) که حاصل انديشه و چکيده افکار صاحبان اثر است و مسلما در تهيه و نگارش آن نهايت دقت و وسواس علمي به خرج داده خواهد شد تا از هر نظرجامع مانع وکامل باشد و چه بسا حاصل سال ها تجارب و اندوخته ها و مهارت چندين ساله خويش را در قالب يک مقاله و نوشته و يا بعضا نکته هاي ادبي و يا اشعاري نغز و پرمعني ارائه نموده، ممکن است ارزش وجايگاه آنها از بعضي از کتب برتري داشته و به خاطر موجز وگويايي وکوتاهي وتنوع وپرباري وگزيده گويي از هر نظر رجحان داشته و رضايت خاطر و بهره مندي بيشتر مخاطبان را فراهم سازد و نيازهاي ضروري را برطرف وموجبات اغناء دروني وآرامش روحي وارتقاء معلومات مطلوب را سبب سازگردد. بلي؛سال هاي متمادي وقت و انرژي ام صرف گردآوري وتهيه مجلات ونشريات و مطبوعات گوناگون، بنا برضرورت هاي ذکر شده؛ گرديده است. همچنين براي بهره مندي خود و ديگران و خدمت بيشتر به همنوعان و تهيه خوراک وتغذيه فکري اهل فرهنگ وتحقيق وپژوهش بويژه اقشاردانش آموزودانشجو تلاش وافرنمودم وبراي تهيه هرشماره ازنشريات ويا بعضا تکميل آرشيو؛ به کتابفروشي ها و کيوسک مطبوعات و مراکز نشر وفروش آنها درجاي جاي استان هاي محل سکونت وتهران، مرکز کشور، سري زدم و همينطور در اغلب نمايشگاه هاي مطبوعات کشوري درهمه سال ها حضور يافتم و با جمع آوري و تهيه و تقبل رنج حمل وهزينه هاي بيشمار؛همگي آنها را به کتابخانه روستايي ام منتقل و در دسترس مشتاقان فرهنگ و مطالعه قرارداده و توفيق خدمت رساني رايگان در اين راستا را دارم.

گرچه در اين زمينه ناملايمات  ونامهرباني ها و زخم زبان ها وعبث و بيهوده بودن اينگونه کارها ازطرف نزديکان ودوستان وحتي قشرهاي منتسب به فرهنگ وفرهنگي؛ با گوش وچشم و دل وجان ديده و شنيده و با توجه به ايمان و آگاهي و ماندگاري کارم يقين داشتم و از اقبال و ادبار ديگران؛ذره اي از اراده وتلاش واميد وادامه راهم کاسته  نشد و متوقف نگرديد و با عزمي جزم همچنان بر اين امور و اهميت و ارزشش واقفم و مستمرا  به ادامه راه مشغولم و نه تنها در تهيه وخريد مطبوعات ونشريات به جدوجهد فرهنگي وخدمت رساني ملتزم و مفتخرم بلکه سال هاست که با استفاده از اين منابع مطبوعاتي؛ پرونده هاي بيشماري تابه حال فراهم ساخته و بعضا به صورت موضوعي و يا چهره ها وشخصيت هاي علمي و فرهنگي و هنري و ادبي و مطبوعاتي و حوزوي و دانشگاهي کشور تدوين و تبويب وتکميل نمودم، وچه بسا اين پرونده ها (ويا کتاب وکتابچه هاي مطبوعاتي)را با رنج وگرفتن وقت قبلي و تماس هاي مکرر با منشي ها و مسئولان دفاترصاحبان فرهنگ و انديشه و اساتيد اين  پرونده هاي فرهنگي ومطبوعاتي؛ در ديدار با آنان، به رويت آنان رسانده و مايه شگفتي و تعجب شان گرديد وضمن تحسين وتقدير اين عمل، به درخواست نگارنده وگرآورنده اين مجموعه ها به رسم يادگاري وماندگاري وارزش سندفرهنگي ودستخط انديشوران واساتيد،تقريظ و يادداشتي ازسرلطف و بزرگواري و تواضع نگاشتند و ما را مورد لطف قرا دادند و بعضا تاليفات ارزشمند خويش راپيشکش نمودند.با اين رويکرد و اقبال انديشمندان و نويسندگان و فرهيختگان و اساتيد بنام کشوري(بيش از دويست نويسنده و اساتيد و شخصيت هاي فرهنگي و... )به اين تلاش خرد اين کمترين خادم فرهنگ وکتاب و مردم، به درستي اين سخن يقين پيدا نمودم که: ناشنوا باش: آنجا که ديگران از محال بودن آرزوهايت سخن مي گويند. درپايان اين مقال مطوّل و پراکنده جهت مزيد اطلاع وآگاهي خوانندگان فهيم  مي رساند که، امروز قريب هزار مجلد از اين پرونده هاي مطبوعاتي و بيش از 7هزارنسخه نشريات مختلف ادواري و با لغ بر 2500عنوان نشريات با تنوع موضوعي وهمچنين بالاي 35هزار جلد کتاب دردل قفسه ها ودرکنج کتابخانه روستايي ما جا خوش نموده و اين گنجينه و ميراث ارزشمند در اختيار دوستداران کتاب و اصحاب انديشه و فرهنگ و رسانه ها و خبرنگاران و روزنامه نگاران بوده و در خدمت رساني آماده است اگر چه تهيه وگردآوري اين منابع گرانسنگ حاصل نزديک به نيم قرن تلاش مداوم و پيوسته است. بايد اين نکته را يادآوري نمائيم که، در اين جهان و گردونه هستي:

کاري کنيم که بماند نه اينکه کاري کنيم که بمانيم.

درخت انديشه تان پرثمر و جاويدان و چراغ فرهنگ وخردتان پيوسته روشن و باغ ايمان تان  آباد. زندگي هايتان شاد شاد شاد.

 

موسس و باني  کتابخانه فرهنگي

 بالاجاده