صنعت شهر در گلستان
تیتر اول |
سيامک دُربيکي- در دولت سيزدهم جمهوري اسلامي ايران طرحي تحت عنوان «صنعتشهر» يا احداث شهرکهاي مسکوني در جوار شهرکهاي صنعتي بهعنوان راهکاري براي تأمين مسکن کارگران شاغل در اين نواحي در رسانهها منعکس شد. گرچه تاکنون اسنادي از ابعاد اين طرح از سوي وزارت راه و شهرسازي منتشر نشده است ليکن ظاهرا اجراي آن در دولت چهاردهم در معدودي از استانها از جمله گلستان پيگيري ميشود و در آخرين اقدام و در شهريورماه سال جاري جلسهاي با حضور مديران ارشد دستگاههاي اجرايي مرتبط در اين خصوص برگزار شده است. اين اقدامات اجرايي در حالي صورت مي گيرد که هنوز هيچ سندي از مطالعات توجيهي و ضرورت هاي اجراي اين طرح در گلستان از سوي مراجع استاني منتشر نشده است. به همين دليل مطلب حاضر، مبتني بر داده هاي موجود منطقه و تجربيات مشابه، قصد دارد نکات و سوالاتي را با اميد به دريافت پاسخ مناسب از متوليان امر به افکار عمومي مطرح کند.
1. چرا گلستان؟ با کدام شاخص؟
اخبار منتشره حاکي از عدم استقبال استانهاي صنعتي و برخوردارتر از اين طرح داشته و بيشترين تلاش در دولت چهاردهم در استانهاي آذربايجان غربي و گلستان مشاهده ميشود. اين در حالي است که استان گلستان مطابق آمار سالهاي اخير، همواره رتبههاي بالاي 20 کشور از نظر تعداد واحدهاي صنعتي فعال و رتبه مشابه را نيز در تعداد کارکنان کارگاههاي بالاتر از ده نفر در ميان استانها داشته است. همچنين اين استان فاقد صنايع بزرگ مقياس و تجمع نيروي کار در اين گونه صنايع است و در حال حاضر نيز بسياري از کارخانجات در شهرکهاي صنعتي گلستان نيمه تعطيل يا تعطيل هستند. بنابراين دليل پيگيري صنعت شهر در استاني که آمار تجمعي کارگران شاغل در شهرکهاي صنعتي آن از پايين ترين هاي کشور محسوب مي شود مشحص نيست. حال آن که ساخت هر شهرک مسکوني جديدي با فرض تأمين زيرساختها، نيازمند وجود تعداد سکنه قابل توجيه است.
2. پاسخ به نياز مسکن؟
«خانهدار کردن کارگران» از جمله اهداف اعلام شده در اخبار مربوط به صنعت شهر در گلستان است و در اين طرح مراد از کارگر، فردي است که در شهرک صنعتي مشغول به فعاليت است که طبيعتا جامعه مخاطب را محدودتر ميکند. از سويي نياز به مسکن خانوارهاي مستاجر در سطح استان در آمارهاي ثبتي تا حدي مشخص است و کليه برنامهريزيهاي تهيه مسکن همانند مسکن مهر و حمايتي و... برمبناي آن صورت ميگيرد. در اين ميان با فرض ايجاد صنعت شهرها، هزينه سنگين احداث چنين شهرکهايي با چه نسبتي از جمعيت نيازمند به مسکن توجيه مي شود و چه شواهدي «نياز مسکن» در قشر کارگر را دليل اصلي اجراي صنعتشهرها در گلستان کرده است و تأمين مسکن براي اين قشر را از شهرها و روستاهاي موجود به صنعت شهرها کشيده است؟
3. توجه به ويژگيهاي نيروي کار و تامين سرمايه ساخت
بديهي است که برخي از کارگران شاغل در شهرک صنعتي صاحبخانه هستند. از سويي به دليل نوع صنايع مستقر در شهرکهاي صنعتي استان، بسياري از کارگران هم با قوانين موجود در حوزه کار و قراردادهاي کوتاه مدت، تضميني براي اشتغال پايدار ندارند و چه بسا در طول يک سال از شهرکي به شهرکي ديگر جابجا شوند. از اين رو، اصرار مدل تامين سرمايه مطرح شده (مشارکت کارفرما براي ساخت مسکن در جنب شهرک صنعتي) احتمالا نمي تواند رابطه مشخص و پايداري را جهت تامين مسکن مابين کارفرما و کارگر تعريف نمايد.
4. فاصله خانه تا کارخانه
اگر در استاني کويري و خشک مانند سمنان، فاصله شهرک هاي صنعتي از يکديگر قابل توجه است، در استان گلستان فاصله شهرکهاي صنعتي تا نزديکترين شهر، فاصله کمي دارد و معادل شهرستانهاي اين استان، شهرک و ناحيه صنعتي موجود است. و اگر به واسطه استقرار و تمرکز صنايع خاص، استان سمنان ناگزير نيروي ماهر و نيمه ماهر يا ساده خود را از بزرگترين مرکز جمعيتي کشور يعني تهران تامين مي کند، در صنايع مستقر در استان گلستان، نيروي بومي بيشترين فراواني را دارد. بنابراين اساسا يکي از مهمترين اهدافي که رستم قاسمي وزير راه و شهرسازي وقت، در توجيه احداث صنعتشهرها بيان کرده بود – يعني کاهش هزينه و وقت کارگر در رفت و برگشت خانه تا کارخانه- داراي تفاوتي موثر در استانهاي مختلف است و اين فاکتور در گلستان اهميت کمتري در بررسي هزينه فايده احداث صنعت شهر دارد. حال سوال اين است که چه دادههايي در مسأله فاصله مسکن کارگران تا شهرکهاي صنعتي، اجراي اين طرح را جايگزين ساير راه حلها کرده است؟
5. پيامدهاي ايجاد سکونتگاه جديد
استانهاي شمالي کشور از جمله گلستان در سالهاي اخير استان هاي هدف مهاجرت از نقاط مختلف و جنوبي کشور بوده اند و احداث سکونتگاه هاي کوچک مقياس جديد بدون پيش بيني تمهيدات اجتماعي، فرهنگي و جمعيتي ممکن است پيامدهاي منفي عميقي در حوزه آسيب هاي اجتماعي و موضوعات اقتصادي و فرهنگي داشته باشد. نکته ديگر، خلا قانوني احتمالي ايجاد صنعت شهرها با توجه به وجود طرح آمايش مصوب کشوري در گلستان است. بايد پرسيد در غياب صنايع بزرگ و بازار کار گسترده در گلستان، چه پيامدهايي در انتظار اين سکونتگاههاست؟ از سويي آيا با ترکيب جمعيتي، اقتصادي و موقعيت جغرافيايي خاص فعلي استان گلستان با سهم قابلتوجه کشاورزي، پراکندگي شهرکهاي صنعتي کوچکمقياس و تفاوتهاي زيستي و فرهنگي در نقاط مختلف آن، ايجاد شهرکهاي مسکوني در جوار نواحي صنعتي را در استاني که صنايع عمده و بازار نيروي کار گستردهاي ندارد، با ضوابط آمايش سرزمين سازگار است؟ مي دانيم که گلستان در مناطق جنوبي و مرکزي خود از زمينهاي حاصلخيز برخوردار است که علاوه بر حساسيت کاربري اراضي کشاورزي، در بسياري از نقاط ديگر نيز داراي حساسيتهاي زيستمحيطي است.
6. شهرهاي خوابگاهي، شهرکهاي خوابگاهي
تجربه احداث شهرهاي جديد اقماري پيرامون شهرهاي بزرگ کشور و تبديل شدن آن ها به شهرهاي خوابگاهي، وزارت راه و شهرسازي را به بازنگري در احداث و توسعه اين شهرها ناگزير کرده است. در مقياس کوچکتر، اين شهرک ها بدون امکان توليد فضاي زندگي و پايداري اجتماعي مسکن، ميتوانند اشکالات شهرهاي خوابگاهي را به تکرار مکررات تبديل کنند. در طرح صنعتشهرها مشخص نيست چه جايگزينهايي براي کاهش خطر تبديل پروژهها به سکونتگاههاي خوابگاهي پيش بيني شده است؟
7. جدايي گزيني، تکرار خطاي آزموده شده
سالهاست که تجربه بشر در علوم برنامهريزي در نظامهاي سياسي مردمسالار، جدايي گزيني و نگرش قشري به کارگران را - به عنوان ميراث دوره انقلاب صنعتي- تجربه اي اشتباه مي خواند. در ايران، ايجاد شرکت-شهرهايي مانند مسجدسليمان، آغاجاري، اميديه و چند شهر ديگر محصول دوران استعماري صنعت نفت بودهاند. امروزه نظامهاي برنامهريزي شهري، سعي در اختلاط اقشار مختلف جامعه و پرهيز از جدايي گزيني دارند. چرا که به تجربه ثابت شده است سکونتگاه هاي قشري و تک کارکردي به مصايبي چون کاهش سرزندگي شهري، فشار بر خدمات غيررسمي و شکنندگي اقتصادي مبتلا مي شوند.
پژوهشگر دکتري شهرسازي