هشدار؛ گلستان در بن‌بست توسعه


یادداشت |

محمد نادري ملکشاه

 

موانع و عوامل مؤثر در توسعه‌نيافتگي استان گلستان و به‌تبع آن، جذب‌نشدن سرمايه‌گذاران، بسيار گوناگون است. در اين نوشتار، اين عوامل را به‌صورت خلاصه و فهرست‌وار در دو بخش بررسي و نمايش مي‌کنيم:

الف: موانع کلي جذب سرمايهگذاران:

1. موانع اقتصادي: عدم زيرساخت‌هاي حياتي، دشواري در دسترسي به منابع مالي و نارسايي شبکه‌هاي ارتباطي، سرمايه‌گذاري را با چالش شديد مواجه خواهد کرد.

2. چالش‌هاي اجتماعي-فرهنگي: تنوع قوميتي، ناهمگوني ساختار جمعيتي و تفاوت‌هاي ريشه‌دار در باورهاي فرهنگي و مذهبي، از عوامل تأثيرگذارِ مغفول‌ در سرمايه‌گذاري است.

3. محدوديت‌هاي جغرافيايي: ويژگي‌هاي منطقه — شامل موقعيت مرزي حساس، مخاطرات طبيعي (سيل و خشکسالي)، ملاحظات زيست محيطي و منابع طبيعي، محصور بودن بين کوه‌ها و کوير، و نامناسب بودن راه‌هاي مواصلاتي و ارتباطي — تهديدي جدي براي پايداري سرمايه‌گذاري محسوب مي‌گردد.

4. ريسک‌هاي سياسي-امنيتي: نوسان سياست‌هاي کلان بخصوص همسايه خارجي، تأپيرپذيري از تحولات مرزي، و ممنوعيت‌هاي امنيتي در احداث تاسيسات حساس (نظير کارخانجات، فرودگاه‌ها‌و...)، از جمله متغيرهاي تعيين‌کننده‌اي هستند که در اين تحليل لحاظ نشده‌اند.

5. تاثيرات و محدويت‌هاي استان‌هاي همجوار: هماهنگي و برنامه‌ريزي مشترک،  گسترش مبالات اقتصادي، بهبود زير ساخت‌هاي مشترک، تسهيل حمل و نقل کالا‌هاي ضروري، زمينه رشد منطقه‌اي و چالش‌هاي منابع آبي، دغدغه‌هاي زيست محيطي، تبادلات فرهنگي و علمي و حمايت متقابل در بحران‌ها و...که در سرمايه گذاري بسيار موثر است و بايد بدان پرداخته شود.

 

ب: موانع مديريتي ايجاد شده در چند دهه اخير بر جذب سرمايهگذاران:

1. سابقه بي‌اعتمادي تاريخي: رفتار نامناسب مديران گذشته در چند دهه اخير، حافظه جمعي منفي ايجاد کرده و سرمايه‌گذاران را فراري مي‌دهد.

2. ناهمگوني فرهنگي: غلبه ظاهري جمعيت غيربومي و احساس ناامني ناشي از آن به سرمايه‌گذاران.

3. ضعف تجربه مديران: چيرگي و تسلط مديران فاقد تجربه و بي‌بهره از دانش سرمايه‌گذاري و نگاه فقرزده به توسعه.

4. کم‌تجربگي استان: نبود پيشينه همکاري سازنده با سرمايه‌گذاران به دليل تازه‌تأسيس بودن.

5. ناهم‌سطحي فرهنگي: سنگ‌اندازي مديران به دليل اختلاف فرهنگي و ناتواني در تعامل مؤثر با سرمايه‌گذران.

6. سوءاستفاده برخي مديران: تمايل به شراکت اجباري با سرمايه‌گذاران براي منافع شخصي.

7. جريان و عامه ضدتوسعه: مقاومت گروه‌هاي ذينفع و نگاه محدودکننده به تحولات اقتصادي و عدم آمادگي اجتماعي و فرهنگي.

8. نبود برنامه مدون: عدم تعيين اولويت‌هاي سرمايه‌گذاري، جانمايي جغرافيايي و زمينه‌هاي شفاف.

9. غفلت از نيازهاي بومي: بي‌توجهي به تناسب سازي فرهنگي در مناطق مختلف و عدم آموزش تعامل با سرمايه‌گذاران.

10. ضعف شبکه ارتباطي و تشکيلاتي: نبود چهره‌هاي موثر و سنديکا‌هاي اقتصادي بزرگ و ارتباط با مراکز تصميم‌گيري کلان.

11. اثرات مديريت غيربومي متمرکز: رسوب تسلط طولاني‌مدت مديران غيربومي بر نهادهاي حساس و تشديد شکاف فرهنگي (مهم ترين موانع ايجاد شده طي چند دهه گذشته).

12. کوته‌نگري مديران بومي: محدوديت فکري به شهرهاي خاص و قوميت‌هاي محلي و ناتواني در انديشيدن در سطح استان و نگاه کشوري (يکي از عوامل غالب ضد توسعه).

13. انحراف منابع: خروج بودجه‌هاي سرمايه‌گذاري از استان و هزينه‌کرد غيرهدفمند. (بخصوص در چند دهه اخير).

14. فقدان سرمايه‌گذاران پيشرو: نبود الگوهاي موفق غيربومي براي جذب ديگر سرمايه‌گذاران.

15. مداخله بي‌مورد: علاقه شديد مديران ارشد و سياسي شهرستاني در کنترل و دخالت مستقيم به فعاليت‌هاي اقتصادي که آزادي عمل سرمايه‌گذاران را محدود مي‌کند.

16. حضور نيروهاي نظامي و امنيتي در پست‌هاي مديريتي اجرايي: هر چند اين وضعيت، امنيت ظاهري ايجاد مي‌کند، اما در عمل باعث افزايش اضطراب سرمايه‌گذاران مي‌شود. آن‌ها احساس مي‌کنند در فضايي ناامن و تحت نظارت دائمي هستند.

17. شريک و هم‌دست‌پنداريِ مديران ارشد استاني و سياسيِ شهرستاني با سرمايه‌گذاران، حسِ ترس و ناامني را در آنان تشديد مي‌کند و سبب مي‌شود از ريسک‌پذيري اقتصادي خودداري کنند. استان گلستان با وجود برخورداري از منابع غني و ظرفيت‌هاي متنوع، در جذب سرمايه‌گذاري و توسعه اقتصادي با دشواري‌هاي پنهان بسياري روبه‌روست. يکي از موانع جديِ توسعه استان طي دهه‌هاي اخير –که همچون بيماري‌اي واگير در تمام سطوح مديريتي ريشه دوانده– بي‌توجهي عمدي در به‌کارگيري نيروهاي آگاه، توانمند، تحليل‌گر و دلسوخته استان در پست‌هاي مديريتي، و محروم‌سازي آنان از نقش حتس مشاور مؤثر و تصميم‌ساز است.

در چند دهه گذشته، هيچ تلاش مؤثري براي شناسايي، گزينش و انتصاب مديران ارشد استاني و سياسي شهرستاني در استان گلستان مشاهده نشده است. اين فرآيند نه بر پايه سنجش توانمندي‌ها و شايستگي‌هاي واقعي و ظريب هوشي، بلکه عمدتاً بر اساس وابستگي‌هاي سياسي، تظاهر به همسويي، روابط قوميتي و سفارش تاکيدي سهم‌خواهان استوار بوده است.

استان گلستان در دو راهي تاريخي قرار دارد. از يک سو داراي سرشار منابع طبيعي خدادادي (موقعيت جغرافيايي استثنايي، خاک حاصلخيز، تنوع اقليمي) است که مي‌تواند آن را به قطب اقتصادي کشور تبديل کند. از سوي ديگر، بار سنگين مديريت ناکارآمد دهه‌هاي گذشته بر دوشش چنان سنگيني مي‌کند که توان تحرک را از آن باز ستانده است.

بررسي علل توسعه‌نيافتگي اقتصادي و ضعف جذب سرمايه‌گذاري در استان گلستان را بايد با بازنگري در نگرش‌ها و روش‌هاي جاري، آغاز کنيم و از تقدم منافع شخصي و جايگاه‌سازي‌هاي سياسي و اقتصادي بپرهيزيم.

به اميد سربلندي استان زيباي گلستان 

 

 دانش آموخته سياست