ميگوي گلستان؛ طلاي سفيد بي نشان
تیتر اول |
نقدي بر ناکارآمديهاي مديريتي در توسعه صادرات ميگوي پرورشي استان گلستان
شهاب حسيني- استان گلستان، با اقليمي مساعد و منابع آبي غني، ميتوانست پيشگام صنعت ميگوي پرورشي ايران باشد. اما اين گنجينه ارزشمند، زير سايه ناکارآمديهاي مديريتي و فقدان برنامهريزي توسعهاي، در تنگناي عقبماندگي گرفتارشده است. ضعف در برندسازي،
کمبود زيرساختهاي فرآوري، بيتوجهي به تحقيق و توسعه، و غفلت از بازاريابي ديجيتال، اين صنعت را از جايگاه شايستهاش دور کرده است. اين نوشته نقدي است صريح بر عملکرد مديريتي، چالشها را تحليل کرده و راهکارهايي عملي براي احياي اين صنعت ارائه ميدهد.
وضعيت توليد و صادرات ميگوي گلستان:
استان گلستان سالانه حدود4.500 تن ميگو توليد ميکند که 12 درصد از توليد ملي ميگوي پرورشي را تشکيل ميدهد(سازمان شيلات ايران، 1403). حدود 80 درصد اين توليد (3.600تن) به بازارهاي جهاني، از جمله امارات، چين، ويتنام، ترکيه، هنگکنگ و لبنان صادر ميشود. اما اين آمار درخشان، زير بار سنگين ناکارآمديهاي مديريتي رنگ ميبازد. ارزش صادرات ميگوي ايران در سال 2024 حدود 120 ميليون دلار بوده، اما سهم گلستان به دليل کيفيت پايين و فقدان برندينگ، ناچيز است(اتاق بازرگاني ايران، 1403). اين وضعيت، هشداري است به مديراني که فرصتهاي طلايي را با بيتدبيري به باد ميدهند.
چالشهاي مديريتي و اجرايي:
1- ضعف در برندسازي و بازاريابي
ميگوي گلستان، بينامونشان و فلهاي، در بازارهاي جهاني سرگردان است. فقدان برندهاي معتبر، ارزش افزوده اين محصول را به
شدت کاهش داده است. در حالي که برندسازي ميتواند ارزش صادراتي را تا 30 درصد افزايش دهد(تسنيم، 1404)، مديران
گلستان با بياعتنايي به اين اصل، محصولي با پتانسيل جهاني را به کالايي کمارزش بدل کردهاند. نمونه موفق بوشهر، که با برندسازي محصولات شيلاتي خود بازارهاي جهاني را فتح کرده، نشان ميدهد که اين غفلت، نه ناگزير، بلکه نتيجه سوءمديريت است.
2- کمبود زيرساختهاي فرآوري و آزمايشگاهي
نبود واحدهاي فرآوري پيشرفته و آزمايشگاههاي مجهز، کيفيت ميگوي گلستان را در سطحي نازل نگه داشته است. تنها 15 درصد از واحدهاي فرآوري استان از فناوريهاي مدرن بهره ميبرند (سازمان شيلات ايران، 1403). اين کاستي، اعتماد بازارهاي جهاني را سلب کرده و صادرات را به محصولاتي با کيفيت پايين محدود کرده است. در حالي که ويتنام با سرمايهگذاري در زيرساختهاي فرآوري، بازارهاي اروپا را تسخير کرده، گلستان همچنان در حسرت امکانات اوليه است.
3- غفلت از تحقيق و توسعه
صنعت ميگوي گلستان، در نبود سرمايهگذاري در تحقيق و توسعه (R&D)، از نوآوري محروم مانده است.
کشورهايي مانند تايلند با بودجه سالانه 100 ميليون دلاري براي R&D شيلات، جايگاه خود را در بازارهاي جهاني تثبيت کردهاند(FAO, 2024). اما در گلستان، فقدان پروژههاي تحقيقاتي، مانع توسعه گونههاي جديد ميگو و روشهاي پرورش پايدار شده است. مديريتي که آيندهنگري را فداي روزمرگي ميکند، چگونه ميتواند مدعي توسعه باشد؟
4- بيتوجهي به بازاريابي ديجيتال
در عصري که ابزارهاي ديجيتال، تجارت جهاني را دگرگون کردهاند، صنعت ميگوي گلستان در بند روشهاي سنتي گرفتار است. استفاده ناچيز از شبکههاي اجتماعي و پلتفرمهاي تجارت الکترونيک، دسترسي به بازارهاي هدف را محدود کرده است. مطالعهاي نشان ميدهد که بازاريابي ديجيتال ميتواند فروش را تا 35 درصد افزايش دهدjournals.uok.ac.ir، 1403. اما در گلستان، با بياعتنايي به اين فرصت، راه را بر توسعه صادرات بسته شده است.
5- ناکارآمدي مديريتي و فقدان برنامه توسعهاي
ريشه بحران صنعت ميگوي گلستان، در ناکارآمدي مديريتي و نبود برنامهاي جامع براي توسعه نهفته است.نهادهايي چون
استانداري، جهاد کشاورزي و دامپزشکي، که بايد پيشگام تحول باشند، در غفلت و بيبرنامگي غوطهورند. فقدان استراتژيهاي مدون در توليد، فرآوري، تحقيق و توسعه، و صادرات، اين صنعت را به سوي زوال سوق داده است. هماهنگي بينبخشي وجود ندارد، نظارت غايب است، و چشماندازي براي آينده ترسيم نشده است. اين بيتدبيري، نه تنها اعتماد توليدکنندگان را خدشهدار کرده، بلکه اميد مردم گلستان به شکوفايي اقتصادي را به يأس بدل ساخته است. مديريتي که در برابر پتانسيلهاي عظيم اين صنعت، به انفعال پناه برده، شايسته نکوهش است، هرچند اين نقد با احترام به جايگاه خدمت مطرح ميشود.
راهکارهاي پيشنهادي:
براي احياي صنعت ميگوي گلستان، اقدامات زير پيشنهاد ميشود:
• تقويت برندسازي: همکاري با اتاق بازرگاني و آژانسهاي تبليغاتي براي خلق برندهاي معتبر و برگزاري نمايشگاههاي بينالمللي براي معرفي ميگوي گلستان (مهرنيوز، 1401).
• توسعه زيرساختها: جذب سرمايهگذاري بخش خصوصي و استفاده از بودجههاي دولتي براي احداث واحدهاي فرآوري مدرن و آزمايشگاههاي داراي استانداردهاي جهاني مانند ISO 22000.
• سرمايهگذاري در تحقيق و توسعه: تأسيس مرکز تحقيقاتي ميگو با مشارکت دانشگاههاي گلستان و تخصيص حداقل 5درصد از بودجه شيلات به تحقيق و توسعه.
• بهرهگيري از بازاريابي ديجيتال: راهاندازي کمپينهاي هدفمند در اينستاگرام و لينکدين و ايجاد پلتفرم تجارت الکترونيک براي فروش آنلاين linkedin.com، 1394.
• تدوين برنامه توسعهاي: تشکيل کارگروهي با حضور نمايندگان استانداري، جهاد کشاورزي، دامپزشکي و بخش خصوصي براي طراحي استراتژي جامع توسعه، با تأکيد بر هماهنگي و نظارت مستمر.
نتيجهگيري:
استان گلستان، با ظرفيتهاي بيمانند خود، ميتوانست نگيني درخشان در صنعت ميگوي ايران باشد. اما ناکارآمدي مديريتي و فقدان برنامهريزي توسعهاي، اين آرمان را به سرابي دستنيافتني بدل کرده است. مديريتي که به جاي نوآوري و اقدام، در دام بيتدبيري گرفتار شده، بايد پاسخگوي فرصتهاي سوخته باشد. اکنون زمان بيداري است. بابرندسازي، ارتقاء زيرساختها، سرمايهگذاري در تحقيق و توسعه، و بهرهگيري از ابزارهاي ديجيتال، ميتوان قفل اين بنبست را گشود. گلستان شايسته جايگاهي والا در بازارهاي جهاني است، و اين هدف، تنها با عزمي راسخ وبرنامهاي جسورانه محقق خواهد شد.
منابع در دفتر روزنامه موجود است.
کارشناس صنايع