به ياد زنداني يمگان
یاددداشت اول |
■ احسان مکتبي
بنا به برخي نوشته هاي تاريخي ششم مهرماه زادروز حکيم فيلسوف و شاعر قرن چهارم و پنجم ناصر خسرو در 394 قمري در قباديان از نواحي بلخ است، اينکه چنين تاريخي دقيق است و مي توان به آن اتکا کرد يا چنين نيست، ما را با آن کاري نيست، بلکه قصد ما بزرگداشت و يادآوري انسان هاي بزرگي بوده است که در راه باورهاي خود عمري را نهاده اند و کوشيده اند تا بر اساس آنچه مي فهميدند دنيا را تفسير کنند و ناصر خسرو بدون شک يکي از آن انسانهاست، او که در چهل سالگي به عزم توبه، سفر حج کرد و هفت سال وقت به سير و سفر و ديدار از بخشي جهان اسلام گذاشت که ماحصل آن را در سفرنامه اش آورده است و چه سختي ها، تلخي ها و گرسنگي ها که در اين راه نکشيد تا عاقبت در همين سفر مراد خود را يافت و پس از آن تلاش کرده است بر اساس باورهايش زندگي خود را سامان دهد و خوشوقتانه ديدگاههايش در ديوان اشعار و سپس در چند تاليف ديگر او که بعدها به دست آمد مانند وجه دين، زاد المسافرين و جامع الحکمتين آشکار شد که مردي فيلسوف و صاحب ديدگاههاي فلسفي و ديني نيز بوده است، او در اين آثار نشان داده است که دين را از فلسفه جدا نمي دانسته است و تلاش کرده است تا آيات الهي را مبتني بر عقلانيت و برهان هاي عقلي تحليل نمايد. نگاهي به ديوان اشعار او نيز نشان مي دهد نگاهي اخلاقي به پديده ها داشته است و براي ارزش هاي اخلاقي و انساني اهميت قائل بوده است. او به دانش، صداقت و دوري از ريا، تساهل و تسامح با اديان و مذاهب اهميت مي داد و متملقان و مداحان و دين به دنيا فروشان را نقد مي کرد و بخشي از همين ديدگاهها به علاوه گرايش او به فاطميان که در سفر حج به آن رسيده بود باعث شد تا سالهاي بسيار – حدودپانزده سال- در دره يمگان در ميان کوههاي سر به آسمان ساييده در غربت روزگار بگذراند.
او در نقد روزگار خود مي گويد:
جهل و بي باکي شده فاش و حلال دانش و آزادگي گشته حرام
واژگونه کرده عام پوستين راد مردان بندگان را گشته رام
و يا در نقد قلم به مزدان و مداحان مي سرايد:
اي شعر فروشان خراسان بشتابيد اين ژرف سخن هاي مرا گر شعراييد
اب ار بشود تان به طمع باک نداريد مانند ستوران زپي آب و گياييد .....
و يا مي فرمايد:
به علم و به گوهر کني مدح آن را که مايه است مر جهل و بد گوهري را
به نظم اندر آري دروغ و طمع را دروغست سرمايه مر کافري را
بسنده است با زهد عمار و بوذر کند مدح محمود مر عنصري را
من آنم که در پاي خوکان نريزم
مر اين قيمتي لفظ در دري را
بدون ترديد ناصر خسرو در ميان بزرگان ادب فارسي يکي از متفکراني است که براي جامعه امروز هم مي تواند قابل اعتنا باشد و به آموزه ها و ديدگاههايش استناد کرد که گفت:
درخت تو گر بار دانش بگيرد به زير آوري چرخ نيلوفري را
چو تو خود کني اختر خويش را بد مدار از فلک چشم نيک اختري را
صاحب امتياز