در نکوداشت صفر روحي عنوان شد: پيشکسوتان فراموش شده اند
تیتر اول |
مهران موذني- از ميان نامهاي برجسته عرصههاي تئاتر، سينما و راديو، اسم استاد صفر روحي در هر سه حوزه ميدرخشد. 15 مهرماه 1404 علاوه بر هفتاد و دومين زادروز وي، به مراسم نکوداشت و تجليل از وي نيز مزين شد. در اين مراسم که با حضور برخي از هنرمندان، هنردوستان و مسئولين برگزار شد، به کارنامه هنري و شخصيت ايشان پرداخته شد. همچنين انتقاداتي نيز نسبت به عملکرد چندين و چندساله متوليان فرهنگ استان مطرح گرديد.
فرشيد مصدق، استاد پيشکسوت عرصه تئاتر و از دوستان و همراهان ديرين صفر روحي، در همين باره عنوان کرد: سالها پيش 15 نفر در اين شهر تصميم به کار تئاتر گرفتند. بعدها به 35 نفر تبديل شدند و با وجود تمام رنجهاي مسير، 50 الي 60 سال به اين کار ادامه دادند و تبديل به پيشکسوت شدند. با اينکه استاندار، فرماندار، شهردار، بعدها وزارت ارشاد، انجمن هنرهاي نمايشي و هنرمندان جوان در اين شهر حضور داشتند، اين افراد خودشان براي خودشان نکوداشت برگزار کردند. بيشتر اين افراد ديگر در بين ما نيستند. روز درگذشت هرکدام، جنازهشان را جلوي تالار آوردند.
آن روز بود که مسئولين متوجه زحمات اين عزيزان شدند. من با نفس اين نکوداشتها مخالفتي ندارم.
اما احساس ميکنم اينکه هنرمندان براي خودشان بزرگداشت ميگيرند، بايد توهين بزرگي براي مسئولين تلقي شود. من همين جا شخصا خواهش ميکنم تا جسد من را جلوي تالار نياورند و از اينگونه برنامهها برگزار نکنند. وقتي من درباره اداره ارشاد صحبت ميکنم، منظورم مديران گذشته آن است. شايد از اين پس چنين اتفاقات خوبي بيفتد. اما ديگر اهميتي ندارد. چرا که بايد خودشان متوجه ميشدند و حالا که گفته شد، ديگر اهميتي ندارد.
اما درباره اين مراسم و آقاي صفر روحي بايد بگويم که من بيش از ديگران با ايشان در ارتباط هستم و اگر روزي ايشان را نبينم، احتمالاً بيمار شوم. دوستي 50ساله ما قدري براي من ارزش دارد که اعتراف ميکنم ايشان برتر از من است. مهمترين ويژگي استاد صفر روحي بينقاب بودنش است. ايشان نقابي به چهره ندارد و خودش را همانگونه که هست به نمايش ميگذارد. اما يک نقيضه در اين نقاب نزدن وجود دارد. اينکه ايشان هيچوقت نگفتهاند مرا دوست دارند. به هيچکس هم ابراز نفرت نکردهاند. اين يک حسن است. افرادي که عاشق باشند، عشقشان را درون خودشان نگه ميدارند. ايشان تا به حال به من نگفتهاند که يکي از نمايشها يا رفتارهايم خوب بوده است. هرچند که اگر رفتار اشتباهي از من سر بزند، به من خاطرنشان ميکند. آقاي صفر روحي فرد بسيار باهوشي است. اين نکته مثبتي براي يک بازيگر به شمار ميرود. يک بازيگر بهتر است که هيچ تکنيکي از بازيگري نداند؛ اما باهوش باشد. اين در مورد همه گرايشهاي هنري صدق ميکند. ايشان 34 سال پيش در يکي از آثاري که من نوشتم و کارگرداني کردم، ايفاي نقش کرد و جايزه بهترين بازيگر مرد در جشنواره فجر سال 1370 را به خانه برد. موفقيت آقاي صفر روحي وقتي تحسينبرانگيز ميشود که بدانيم ايشان بدون اينکه نقش اول بوده باشد، جايزه بهترين بازيگر را برده است. وقتي شما نقش يک آنتاگونيست يا پروتاگونيست را ايفا کنيد، فرصت زيادي برايتان وجود دارد. اما آقاي روحي يک نقش فرعي را بازي کرد که شايد 7 يا 8 دقيقه از مجموعا يک ساعت و نيم به ايشان اختصاص داشت. ارزش اين جايزه وقتي مشخص ميشود که بدانيم چندان به شخصيتهاي فرعي پرداخته نميشود. اين شخصيتها ابعاد مختلفي ندارند و تحليلي درباره آنها صورت نميگيرد. ايشان 3 سال بعد براي ايفاي نقش در نمايش «رقص پاها» به نويسندگي و کارگرداني من، باري ديگر کانديد جايزه فجر شد. من مجموعا در 4 اثر مستقيما با ايشان همکاري داشتم. به ياد دارم که در نمايش «روز واقعه» سر ايشان فرياد کشيدم. امروز اعتراف ميکنم که اشتباه کردم. چرا که شناخت و تحليل شخصيت و بازي درست اهميت بيشتري از تپق نزدن دارد. شايد از بين بازيگراني که من تا کنون با آنها کار کردهام، 4 نفر بيشتر در اين شهر نباشند که در همان 4 هفته اول به نقش ميرسند و ديگر نبايد با آنها کاري داشته باشيم. چرا که آنها پي بردهاند که ديگر چه کسي هستند. آقاي روحي يکي از آن 4 نفر است. ايشان فوقالعاده فرد رکي به شمار ميرود و بخش عظيمي از اين رکگويي مربوط به شخصيتش است. هيچ يک از نقشهايي که ايشان بازي کرد در شخصيتش رسوب نکرده است. آقاي روحي روانشناسي شخصيت خوانده است. ايشان 3 سال پيش در سن 67 سالگي، بدون اينکه مبلغي به حقوقش اضافه شود، در مقطع کارشناسي ارشد ادامه تحصيل داد. لايههاي پنهان شخصيت ايشان همينجا مشخص ميشود.
احمد گلچين، مديرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي استان ضمن مثبت قلمداد کردن اينگونه نکوداشتها، براي برگزاري هرچه بهتر آنها ابراز اميدواري کرد و خاطرنشان کرد: اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي در راستاي وظايفي که بر عهده دارد، مراسم تجليل از پيشکسوتان را در دستور کار قرار داده است. اين امر به همت بزرگواران حاضر در ستاد برگزاري اين مراسمها برگزار ميشود که جاي تقدير دارد. هنرمندان و پيشکسوتان سرمايههاي مهم ما هستند و اميد ميرود که همه ما قدردان اين افراد باشيم. چرا که با قدرداني و اميدبخشي به اين عزيزان، جامعه هنري دچار پويايي ميشود. همچنين با برقراري پيوند هرچه بيشتر نسل جوان با پيشکسوتان هنر استان، بيش از پيش از تجربيات و داشتههاي آنان بهرهمند خواهند شد. ما نيز به نوع خودمان در اين امر سهيم ميشويم و تمام توانمان را ميگذاريم تا در خدمت تمام بزرگواران باشيم. در جلسات گذشته عنوان شد که اين تکگراميداشتها زمانبر هستند. اين قول را ميدهيم که مراسم گراميداشتي در يک مجموعه کلانتر براي پيشکسوتان عزيز برگزار کنيم. در مقام استاد صفر روحي نيز بسيار ميتوان گفت. بنده در چندين سفر همراه ايشان بودم و همواره ايشان را مرد اخلاق ميدانستم. مردي رئوف، مهربان، صبور و هنرمندي دلسوز براي ايران اسلامي.
صفر روحي، استاد پيشکسوت عرصه تئاتر و سينما نقش هريک از افراد در مسير زندگي کاري خود را زير ذرهبين برد و ضمن تشکر از آنها گفت: به ياد دارم که آقاي منوچهر قاضي، استاد پيشکسوت راديو هميشه مشوق من بودند. زماني که من نوجوان بودم، به من ميگفتند که صداي خوبي دارم و به راحتي يک گوينده موفق اخبار خواهم شد. جاي دارد پيش از هر چيزي، از ايشان تشکر کنم. بعدها با آقاي رضايي، سعيدي و رستماني کارهاي خوبي را روي صحنه برديم. اين افراد به من که يک جوان بودم اعتماد کردند. من از قبل براي بسياري از کارهايم طرح نداشتم و با آزمون و خطا پيش ميرفتم. ما کار بسيار فاخر و موفقي به نام «آموزگاران» را در اسفند سال 1359 روي صحنه برديم که يکي از کارهاي پرفروغ و پرافتخار اين شهر بود. همچنين لازم به ذکر است که آقاي محمد قاسمي که از تحصيلکردگان تئاتر دانشکده هنرهاي دراماتيک بود و در راديو اشتغال داشت، بنياد گروه کودک در گرگان را گذاشت. ايشان 20 کودک و نوجوان را طوري پرورش داد که امروز هر يک جزو بهترين گويندگان و مجريان کشور و خارج از کشور هستند. من، آقاي سعيدي، مرحوم ابي جلالي و خانم مهناز دوستي نمايش موفق «ليلي حوضک» را با ايشان کار کرديم و من مطالب زيادي را در باب بازيگري و بيان در اين کار آموختم. همان زمان با استاد بيهمتا، محمدهادي نامور آشنا شدم. ايشان کردکوي را براي کار انتخاب کرده بود؛ در حالي که بعد از 20 سال اشتغال ماشين نداشت. زماني که در نمايش «حلاج» با ايشان همکاري داشتيم، با ماشين رنوي او که برفپاککن نداشت بازميگشتيم. به ياد دارم يک شب که باران شديدي ميباريد، من و آقاي سعيدي با زيرپوشهايمان شيشه ماشين او را پاک ميکرديم. کار به جايي کشيد که آقاي محمد زيادلو با کتش شيشه را پاک ميکرد. بعدها با آقاي مصدق آشنا شدم و در يکي از آثار وي نريشن خواندم. آن زمان در گرگان کار نميکردم و به کردکوي، عليآباد، بندرترکمن و ساري ميرفتم. تا اينکه ايشان از من براي بازي در يکي از آثارشان به نام «آسايشگاه» دعوت کردند و ما دوباره آغاز به همکاري کرديم. اينها افرادي بودند که نقش مهمي در زندگي من داشتند. و از همه مهمتر، استاد پرويز رضايي که به ياد دارم زمان تحصيلم در مقطع دبيرستان که در مسابقات دکلمه شرکت ميکردم، ايشان داور مسابقات بودند. استاد پرويز رضايي هميشه از مشوقان من بودند و درباره شعر، موسيقي و زندگي به من مطالب بسياري ميآموختند.
حسن رستماني، استاد پيشکسوت عرصههاي تئاتر، سينما و تلويزيون به نمايندگي از پيشکسوتان تئاتر از اعضاي ستاد برگزاري نکوداشت هنرمندان گفت: استاد صفر روحي هنرمندي نيکانديش، نيکرفتار و فرهيختهمردي از تبار عاشقان عرصه نمايش است که ساليان درازيست مشق عشق ميزند. ايشان هنرمندي است که رسالت خود را در حوزه بازيگري تئاتر، سينما، راديو و بهزيستي بر همسويي و همگامي بر تعالي و انديشهورزي گذاشته است. بر خود لازم ميدانم که گزارشي اجمالي از شکلگيري و اهداف ستاد برگزاري نکوداشت را عنوان نمايم. پس از همانديشي با عزيزاني که از دهه 40 يا 50 در عرصه نمايش همکاري داشتيم، تصميم گرفتيم تا اين قبيل مراسمها را پيرامون مسائل تئاتر و خاطرهبازي بر صحنههاي اين ديار جاري کرده تا لذت روزي در کنار هم بودن را تجربه و به دفتر خاطراتمان اضافه کنيم. اگرچه که روزهاي قشنگي را با در کنار هم بودن در قاب تصوير ذهنمان ماندگار ميکنيم، اما افسوس که به دست روزگار گلهايي چند از ما جدا شدند که کمبودشان را هم ما حس ميکنيم و هم صحنههاي نمايش شهر، استان و کشورمان. افرادي که هر کدام وزنه گرانسنگي در رهگذر عمر تئاتر اين شهر بودند. حدود 2 سال پيش موافقت شد تا هر فصل براي هر يک از عزيزان مراسم نکوداشتي براي هر يک از عزيزان در قيد حيات برگزار شود. تاکنون با پيگيريها و حمايتهاي خودجوش از هنرمنداني چون آقايان مسعود امامي، داوود سعيدي، غلامعلي رضايي، عليرضا پورمحمد، شعباني درزي و اينجانب برگزار شده است و امروز در خدمت استاد صفر روحي هستيم. همچنين لازم به ذکر است که در اين مراسم از تمبر يادبود ايشان و شناسنامه هنري ايشان رونمايي شد. علاوه بر آن، اجراي گوشهاي از نمايش «آسايشگاه آبي» به نويسندگي و کارگرداني فرشيد مصدق توسط صفر روحي، آغازگر اين نکوداشت بود.