نسيم صبح سعادت بدان نشان که تو داني
یاددداشت اول |
■ آزاده حسینی
از دوران انبوه صداهاي موزون در ابتداي تاريخ ارتباط تا کنون وظيفه اصلي و رهنمودي زبان، بيان اطلاعات واقعي و يا دادن دستورهاي ضروري است. امروزه زبان در راستاي سازمان اجتماعي پيچيده تر، همواره تکامل مي يابد. افزون بر وظيفه اطلاع رساني و بياني، زبان براي شکل دادن احساسات و عواطف يعني «بيان حالت» نيز به کار مي رود. اما اين کاربرد به اندازه جنبه اطلاع رساني، پرورش و تکامل نيافته است. زيرا براي ابراز عواطف، آواها، لبخند، جيغ، اشک، گريه، لمس و نوازش، بوسه و ژست هاي مختلف به کار مي روند که در اين صورت زبان تنها براي تفسير برخي علائم به کار مي آيد.
به بهانه بيستم مهر، روز بزرگداشت حافظ از پنجره زبان و فرهنگ ببينيم:
چگونه «حافظ خواني» به عنوان لذتي در ادبيات به کمک برقراري روابط عاطفي در حوزه کاربردي زبان مي آيد.
نگاهي بياندازيم به «احوالپرسي» و گفتار خودماني و روزمره:
گفتار کليشه سلام و احوالپرسي، کليد برقراري روابط اجتماعي است، «گفتار عاطفي» که به شکل هاي مختلف در رفتار مهرآميز حيوانات نيز به طور متداول مشاهده مي شود. حافظ که بخوانيم بعد از مدتي جاي کليشه سلام مي گوييم: «سلامي چو بوي خوش آشنايي» و يا اگر مخاطب کمي صميمي تر باشد مصراع ادامه مي يابد که: «بدان مردم ديده را روشنايي»، «خوشحال شدم از ديدنت: مرا مي بيني و هر دم زيادت مي کني دردم/ تو را مي بينم و ميلم زيادت مي شود هر دم»؛ «مدتي پيداتون نيست؟ يادي از ما نميکني: به سامانم نمي پرسي»؟ عبارت «مواظب خودت باش»، مادرانه، پدرانه و مهربانانه، مي شود: «يارب اين نوگل خندان که سپردي به منش/ مي سپارم به تو از دست حسود چمنش»؛ مدتي است از دوست يا همکاري بي خبريم و سراغي از ما نمي گيرد...
«ديريست که دلدار پيامي نفرستاد»؛ ناخوشي ها و غصه ها تمام مي شود و اوضاع به همين روال نمي ماند: «رسيد مژده که ايام غم نخواهد ماند/ چنان نماند چنين نيز هم نخواهد ماند»؛ براي بيان ارادت بسيار و احترام و اشتياق، حافظانه مي گوييم: «وراي حد تقرير است، شرح آرزومندي» يا «حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت/ آري به اتفاق جهان مي توان گرفت». هر جا که بايد دل به دريا بزنيم و توکل کنيم، بگوييم: «ديده دريا کنم و صبر به صحرا فکنم/ واندرين کار دل خويش به دريا فکنم». براي آرزوي سلامتي دوستان و همکاران مي توانيم از قول حافظ بگوييم: «تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد/ وجود نازکت آزرده گزند مباد»! يا «سلامت همه آفاق در سلامت توست»؛
اما چگونه با حافظ آشتي کنيم؟ در همه خانه ها کتاب حافظ هست که شايد به نيت فالي سالي به سالي در شب يلدا يا به مناسبتي گشوده مي شود و اهل ذوقي چند خطي بخواند. ولي اين اهل ذوق گرامي يا بزرگسال است يا دانشجوي رشته ادبيات که متاسفانه گاهي مي بينيم حتي دانشجوي ادبيات نيز از عهده خواندن برخي ابيات برنمي آيد، به اين بهانه که بيشتر به شکل تخصصي ادبيات مي خوانند و «روان خواني» در حيطه برنامه هاي درسي مقطع دانشگاه نيست. با نگاهي ديگر «طرحي نو در اندازيم».
از ديدگاه زبان شناسي، زبان مجموعه واژگان و قواعد دستوري است. زبان بعنوان شالوده حوزه هاي معنا شناختي، بر درجه صميمت اجتماعي دلالت مي کند. زبان فرهنگ را مي سازد. مجموعه اي سرشار از معاني است و بخشي از تجربه هاي اجتماعي ما را ساماندهي کرده و نظم مي بخشد.
مي توانيم با خواندن حافظ، به زبان و زندگي خود نظمي عاطفي ببخشيم. و اصطلاحا با فرهنگ تر رفتار کنيم.