در گفت و گو با يوسف قوجق طرح شد: لذت کتابخواني


گفت وگو |

داستان نه‌تنها بخشي از ادبيات، بلکه زبان زندگي است. با ميدان دادن به داستان در رويدادها مي‌توان فرهنگي ساخت که در آن کتاب‌خواني نه يک وظيفه، بلکه لذتي روزمره باشد. يوسف قوجق نويسنده گلستاني  با اشاره به جايگاه داستان در رويدادهاي فرهنگي گفت: به‌عنوان يک رمان‌نويس، باور دارم که داستان مانند زبان دومِ روح انسان است. وقتي در هفته‌ کتاب از اهميت داستان سخن مي‌گوييم، در واقع از مهم‌ترين راه ارتباطي ادبيات با مردم صحبت مي‌کنيم. يک سخنراني دانشگاهي يا نشست تخصصي شايد براي پژوهشگران جذاب باشد، اما يک داستان خوب مي‌تواند همان لحظه در ذهن يک نوجوان شعله‌اي روشن کند که مسير زندگي‌اش را تغيير دهد.

نويسنده‌ کتاب «ياد يوسف» ادامه داد: در برخي کشورها در رويدادهاي فرهنگي‌شان بخشي ويژه به ادبيات روايي و داستان‌هاي بومي اختصاص داده مي‌شود تا مردم با هويت فرهنگي خود ارتباطي زنده برقرار کنند. همين تجربه را ما نيز مي‌توانيم داشته باشيم. داستان، ابزاري براي پيوند ميان فرهنگ ملي و مخاطب امروزي است. او در پاسخ به اين پرسش که چرا داستان‌خواني به‌عنوان رسانه‌اي فرهنگي کمتر جدي گرفته مي‌شود، توضيح داد: از نگاه يک نويسنده، مشکل اين‌جاست که ما داستان‌خواني را با قصه‌گويي کودکانه اشتباه گرفته‌ايم؛ در حالي‌که داستان‌خواني مي‌تواند شکلي حرفه‌اي و هنري داشته باشد. داستان‌خواني فقط خواندن چند صفحه نيست، بلکه نوعي اجرا و ارتباط زنده با مخاطب است. اگر نويسندگان جدي گرفته شوند و فرصت يابند تا داستان‌هايشان را در جمعي با صدا، لحن و گفت‌وگو زنده کنند، مخاطب درمي‌يابد که داستان نه فقط متن، بلکه تجربه‌اي انساني است. نبود اين فضا در ايران باعث شده داستان‌خواني هنوز جايگاه واقعي خود را پيدا نکند. نويسنده‌ کتاب «تاريخ با طعم ذغال‌اخته» با اشاره به نقش داستان در گسترش فرهنگ کتاب‌خواني گفت: به‌عنوان رمان‌نويس ديده‌ام که بسياري از افراد نخستين بار با يک داستان ساده وارد دنياي کتاب شده‌اند. داستان مانند دروازه‌اي جادويي است؛ کسي که به‌سختي مي‌تواند با کتاب‌هاي علمي يا فلسفي ارتباط برقرار کند، در داستان با شخصيت‌ها همراه مي‌شود و خود را در روايت مي‌بيند. قوجق با بيان اينکه داستان با قدرت هم‌ذات‌پنداري عمل مي‌کند، ادامه داد: وقتي خواننده درد، شادي يا شکست يک شخصيت را تجربه مي‌کند، ناخودآگاه کتاب را به بخشي از زندگي خود تبديل مي‌کند. اين تجربه‌ شيرين مي‌تواند آغاز يک مسير بلندمدت باشد. شنيده‌ام که در فرانسه، مدارس از داستان کوتاه به‌عنوان ابزاري براي تشويق به خواندن در سنين پايين استفاده مي‌کنند، چرا که مي‌دانند داستان کوتاه مانند جرقه‌اي است که بعدها مي‌تواند علاقه به رمان يا حتي تاريخ و فلسفه را شعله‌ور کند. او همچنين به نقش رمان‌هاي عامه‌پسند و رمان‌هاي جدي و حرفه‌اي در گسترش فرهنگ کتاب‌خواني اشاره کرد و گفت: استفاده از روايت‌هاي ساده، شخصيت‌هاي قابل‌درک، موضوعات عاشقانه، خانوادگي يا اجتماعي با گره‌هاي احساسي، از جمله ويژگي‌هاي رمان‌هاي عامه‌پسند است. اين رمان‌ها نقطه‌ شروع هستند. همان‌طور که يک کودک ابتدا با قصه‌هاي ساده وارد دنياي کتاب مي‌شود، بسياري از بزرگسالان نيز با يک رمان عامه‌پسند نخستين لذت کتاب‌خواني را تجربه مي‌کنند. نويسنده‌ کتاب «خورشيدي در صحراي ترکمن» اضافه کرد: در ايران، نويسندگاني مانند فهيمه رحيمي يا ر. اعتمادي باعث شدند نسل بزرگي به کتاب علاقه‌مند شود. شايد منتقدان بگويند اين آثار سطحي‌اند، اما اگر اين رمان‌ها نبودند، بسياري از همان خوانندگان هرگز به سراغ نويسندگان جدي‌تر نمي‌رفتند. معمولاً اين آثار عمق فلسفي يا ادبي چنداني ندارند و اگر خواننده تنها در همين سطح باقي بماند، فرهنگ کتاب‌خواني دچار تکرار و سطحي‌گرايي مي‌شود. قوجق افزود: در کنار اين نوع رمان‌ها، رمان‌هاي جدي و فني نيز وجود دارند که به‌معناي واقعي، ادبيات حرفه‌اي را شکل مي‌دهند. داشتن ساختاري پيچيده‌تر، زبان هنري، پرداخت دقيق شخصيت‌ها و طرح مسائل اجتماعي، فلسفي يا تاريخي از ويژگي‌هاي اين نوع آثار است. به‌نظر من، اين آثار مانند دانشگاه ادبيات هستند. وقتي خواننده از رمان‌هاي عامه‌پسند عبور کرده و به سراغ رمان‌هاي جدي مي‌آيد، تازه وارد مرحله‌اي مي‌شود که کتاب‌خواني برايش به فرآيندي فکري و فرهنگي عميق بدل مي‌شود. اين آثار براي شروع کتاب‌خواني سخت و گاهي خسته‌کننده‌اند. اگر کسي هنوز آماده نباشد، ممکن است از همان ابتدا با ادبيات فاصله بگيرد. او همچنين رمان‌هاي عامه‌پسند را پله‌ اول نردبان کتاب‌خواني دانست و ادامه داد: رمان‌هاي جدي، بامِ اين نردبان هستند. اگر جامعه فقط رمان عامه‌پسند بخواند، ادبيات به کالايي مصرفي و سبک تبديل مي‌شود. همچنين، اگر جامعه فقط رمان جدي بخواند، بسياري از مردم از همان ابتدا جذب نمي‌شوند و کتاب‌خواني به فعاليتي محدود و نخبه‌گرايانه بدل خواهد شد. ترکيب سالم اين دو باعث مي‌شود مطالعه‌ رمان‌هاي عامه‌پسند، عادت به مطالعه را گسترش دهد و رمان‌هاي جدي، انديشه و فرهنگ ادبي را تعميق بخشند. نويسنده‌ کتاب «بادبادک‌ها در شهر» در بخش ديگري از سخنان خود با تأکيد بر اينکه براي ساختن فرهنگ کتاب‌خواني پايدار بايد به هر دو نوع رمان ـ عامه‌پسند و جدي ـ ميدان داد، گفت: رمان‌هاي عامه‌پسند بايد فرصت داشته باشند مخاطب جذب کنند، اما بايد مسيرهايي نيز طراحي شود تا خوانندگان بعدها به سراغ آثار جدي بروند. ترکيب سرگرمي و عمق، همان چيزي است که ادبيات را زنده نگه مي‌دارد.