توسعه در گرو برابري و عدالت است
یادداشت |
فاطمه سراواني
نشست اخير موسسه ترکمن ديار با حضور احسان مکتبي، روزنامهنگار و صاحبامتياز روزنامه گلشن مهر، با موضوع نقش و کارکرد رسانه برگزار شد اما در اين نشست مکتبي به مباحث مطرح شده در همايش راهبردهايي براي صلح در گلستان که در دانشگاه آمل برگزار شده بود و در دو فايل در کانال تلگرامي ايشان بارگذاري شده است. پرداخت همايشي که مباحث مطرح شده از سوي ايشان در آن نشست مورد نقد و نظر برخي از صاحبنظران قرار گرفت. مکتبي از اين فرصت براي پاسخ به منتقدان و بازخواني دوباره مفهوم همزيستي، توسعه و عدالت اجتماعي در استان گلستان استفاده کرد. مکتبي در اين نشست با اشاره به چهار گسل قومي، آييني، جغرافيايي و سياسي در گلستان، نگاهي متفاوت به اين پديدهها ارائه داد؛ نگاهي که بيش از آنکه بر تقابلها تأکيد کند، بر فهم و مديريت واقعبينانه تنوعها تکيه دارد. او در تعريف گسل گفت: گسل نه خوب است و نه بد. ممکن است فعال شود و ممکن است نشود. شکاف نيست، مرز نيست. اين جمله کليد فهم رويکرد مکتبي به جامعه گلستان است. در واقع، او ميکوشد تا از ادبيات تهديدمحور در توصيف تفاوتهاي قومي و مذهبي عبور کند و بهجاي آن، گفتمان عقلاني پذيرش تفاوت را جايگزين کند. اين نگرش، برخلاف بسياري از تحليلهاي رايج، نه به دنبال پاککردن مرزهاي هويتي است و نه از برجستهسازي خطرات آن سود ميبرد؛ بلکه نوعي زيست آگاهانه با تفاوتها را پيشنهاد ميدهد. توجه مکتبي به برابري حقوق شهروندي و تأکيدش بر توسعه سياسي، بخش مهمي از گفتار او را تشکيل ميداد. او با صراحت از حق برابر همه شهروندان سخن گفت و بر لزوم تقويت نهادهاي مدني، رسانههاي آزاد و گسترش فضاي گفتوگو تأکيد کرد. چنين نگاهي از جنس آرمانگرايي انتزاعي نيست، بلکه ريشه در تجربهي زيستهي روزنامهنگاري دارد که سالها تحولات اجتماعي استان را از نزديک با تمام وجود درک کرده و موشکافانه رصد کرده است. در واقع، مکتبي بهدرستي درک کرده است که توسعه پايدار در استانهايي با بافت قومي و آييني متنوع، بدون تقويت نهادهاي مشارکتي ممکن نيست. او با يادآوري مفهوم توسعه سياسي، آن را يک الزام دانست. اين تأکيد بسيار قابلتوجه است، زيرا در بسياري از تحليلهاي توسعه در استانها، بعد سياسي اغلب ناديده گرفته ميشود و تمرکز صرف بر شاخصهاي اقتصادي يا عمراني است. مکتبي اما بر اين باور است که تا زماني که شهروندان احساس مشارکت و برابري نکنند، هيچ طرح توسعهاي پايدار نخواهد بود. او با نگاهي جامعهشناختي، سياست را ابزار نزديکي و همافزايي ميداند، نه ميدان رقابتهاي فرساينده و طرد ديگران. از سوي ديگر، تأکيد مکتبي بر کاهش افتراقات قومي و آييني تلاشي است براي بازسازي گفتمان همگرايي در گلستان. اين استان با پيشينهاي از همزيستي اقوام و مذاهب، امروز نيازمند گفتوگويي تازه ميان نخبگان است تا فاصله ميان گروههاي اجتماعي کاهش يابد. سخنان مکتبي در همين راستا ميتواند الهامبخش گفتوگوهاي جديدي ميان روشنفکران، فعالان مدني و سياستگذاران باشد. از منظر ژورناليستي، نکته درخشان در گفتار مکتبي، شجاعت در نامگذاري واقعيتها و پرهيز از زبان شعاري است. او نه از وحدت بهمثابه مفهومي آرماني و مبهم سخن ميگويد و نه از اختلافات، تصويري هراسانگيز ميسازد. او بهروشني ميگويد گسلها واقعيتاند، اما ميتوانند فعال نشوند اگر با آگاهي، گفتوگو و مشارکت اجتماعي مديريت شوند. اين نگاه، تفاوتي اساسي با رويکردهاي رسمي و شعاري دارد که معمولاً تفاوتها را ناديده ميگيرند يا با برچسبزدن، آنها را به حاشيه ميرانند. در نگاهي کلي، سخنان احسان مکتبي را ميتوان تلاشي براي بازتعريف نسبت جامعه و سياست در گلستان دانست. او بر اين باور است که توسعه بدون دموکراسي محلي و بدون رسانههاي آزاد، امکان تحقق ندارد. چنين ديدگاهي ميتواند براي نسل جوان روزنامهنگاران و فعالان مدني استان الهامبخش باشد؛ نسلي که در جستوجوي توازن ميان هويت بومي و الزامات توسعه ملي است. در پايان ميتوان گفت، احسان مکتبي در سخنانش نه فقط از چالشهاي گلستان گفت، بلکه از فرصتهاي آن نيز سخن راند. او يادآور شد که همين گسلها اگر بهدرستي فهم و مديريت شوند، ميتوانند به پيوندهاي تازهاي در جامعه منجر شوند.
سخنان او دعوتي است به بازانديشي در مفهوم توسعه سياسي و نقش گفتوگو در جامعهاي چندقوميتي. به باور نگارنده پيام اصلي او اين است: تنوع، تهديد نيست؛ فرصتي است براي يادگيري، گفتوگو و همزيستي.
روزنامه نگار