کشاورزان گلستان: انگيزه اي براي کشت نداريم
تیتر اول |
مهران قجري- کشاورزان شرايط سختي را تجربه مي کنند، در جلسه اي پاي صحبتهاي آنها نشستم. کشاورزاني از قوميتهاي گوناگون ترکمن، بلوچ، کتولي و فارس. به آنها گفتم که خبرنگارم پاي درددل آنها نشستم. آنچه شنيدم، حکايت فشارها و نااميديهاي عميقي بود؛ فشار خشکساليهاي پيدرپي، گراني انواع کود، بذر و سم، هزينههاي سرسامآور توليد، کمبود آب، و فروش نامطمئن محصول. در ادامه گزيدهاي از اين گفتوگوها را آوردهام.
گلستان که زماني يکي از قطب هاي زراعت شمال ايران بود، حالا با بحراني زيستمحيطي و اقتصادي روبهروست. ميان مزارع خشکيده، کشاورزان نه تنها با طبيعت جنگيدهاند بلکه با سيستم پرهزينه توليد و بازار ناپايدار نيز مواجهاند. بر اساس گزارشها، استان گلستان در سال جاري با کاهش بارش و افت منابع زيرزميني مواجه بوده است؛ حجم ذخاير آب به پايينترين سطح رسيده است. به شدت با کاهش محصول مواجهيم و آمارهاي غيرواقعي دولتي ها از اينکه چنان کرده ايم و چنين شده است سرابي بيش نيست. اينجا صداي نااميدي کشاورزاني است که ميگويند ديگر نميتوان به کشاورزي ادامه داد. قربان محمد ارساري کشاورز روستاي آقچلي سفلي شهرستان گنبدکاووس است، مي گويد: من حدود 30 سال است که شاليکاري ميکنم. اما امسال چاه آب کندهام، آبش به نصف رسيده، هزينه کفشکني بالا رفته، کود و بذر هرکدام دو برابر شدهاند. کارگر هم نميشود مثل سابق به کار آورد وقتي هزينه توليد ميرود بالا، محصول اگر بفروشم باز هم سودي ندارد. امروز دلِ من خسته است؛ ديگر انگيزهاي براي کار کردن ندارم. کشاورزي در خاندان ما ميراثي است پدرم و پدربزرگم کشاورزي مي کردند من کاري جز اين بلد نيستم.
ميرزاعلي کشاورز روستاي يلمه خندان شهرستان آققلا است، مي گويد: ما نه تنها با مشکل آب روبهرو هستيم بلکه فروش محصول هم درست و حسابي نيست؛ واسطهها قيمت را تعيين ميکنند، و وقتي نهادهها اينقدر گران شود، ديگر کشاورزي سودي ندارد و از من مي پرسد اصلن شما بگو شما جاي من وقتي کاري که ميکني سودي ندارد چرا بايد ادامه بدهم؟
من کشاورزي خوانده ام و تحصيل کرده ام کار خانوادگي ما کشاورزي است مي خواستم گلخانه بزنم گفتند بايد آورده شخصي داشته باشي وگرنه تسهيلات نمي دهيم اين چه جور حمايت است. من اگر امکان مالي داشتم که کمک نمي خواستم. او افزود: تنوع محصول هم کم شده، چون وقتي محصول اصلي مقرون بهصرفه نباشد، هيچ کس ريسک اضافه نميکند.غفارحاجي کشاورز ساکن روستاي قرنجيک گوکچلي گميشان مي گويد: در منطقه ما زمين آب شور شده، چاهها کم آب شدهاند، قيمت بذر و سم بالا رفته... من دارم فکر ميکنم ديگر کشت نکنم کود را دير پيدا کردم، سم را گران خريدم و وقتي برداشت کردم، بازار عقب بود؛ الان ميگويم آيا اين کار ارزشش را دارد؟ وقتي کشاورزي ديگر براي خانواده معيشت نميآورد، جوانها به شهرها ميروند من چگونه بچه ام را در روستا نگه دارم زندگي مي خواهد کار مي خواهد. امروز گفت برو جهاد لااقل حرفت را بزن آمديم حرف بزنيم کسي نيست به حرفمان گوش بدهد. صفرزايي کشاورز دهستان نظام آباد روستاي بهرام صوفي گل چشمه است، مي گويد: تمام تابستان مشکل آب خوراکي داشتيم به نظرم کشاورزي ديگه شوخي است شانس داشته باشيم آب خوردن پيدا کنيم کشاورزي پيشکش. او مي گويد: مسوولان نگران ميز خودشان هستند هيچ کس نگراني براي ما ندارد امسال ديگر چيزي نمي کارم حرفم هم عوض نميشود. استان گلستان که روزگاري يکي از قطبهاي مهم کشاورزي کشور بود، امروز با چالشهايي روبهروست که آينده اين بخش را در معرض تهديد جدي قرار داده است. نخستين و شايد بنياديترين مشکل، کمآبي و تداوم خشکسالي است...
کاهش بارشها، افت سطح آبهاي زيرزميني و کاهش منابع آبي قابل دسترس، کشاورزان را با دشواري تأمين آب براي کشت مواجه کرده است. بسياري از اراضي حاصلخيز استان در خطر کاهش بهرهوري يا حتي خروج از چرخه توليد قرار گرفتهاند. از سوي ديگر، افزايش چشمگير هزينههاي توليد، عرصه را بر کشاورزان تنگ کرده است. قيمت کود، بذر، سم و دستمزد کارگر همگي رو به فزوني نهادهاند، در حالي که قيمت خريد محصولات، متناسب با اين افزايش رشد نکرده است. بازار محصولات کشاورزي نيز همچنان نامتعادل و وابسته به واسطههاست؛ کشاورزان اغلب مجبورند محصول خود را با زيان بفروشند يا در زمان برداشت، با هجوم عرضه، قيمتي ناعادلانه بپذيرند. در چنين شرايطي، بسياري از کشاورزان انگيزه خود را از دست دادهاند. نبود حمايت مؤثر و تضمين درآمد، باعث شده است جوانان روستايي عطاي کشاورزي را به لقايش ببخشند و به شهرها مهاجرت کنند. اين روند، زنگ خطري جدي براي پويايي اقتصادي و اجتماعي روستاهاي گلستان است. کارشناسان معتقدند راه برونرفت از اين وضعيت، در بازنگري اساسي الگوي کشت و افزايش بهرهوري نهفته است. بايد بهسوي کشت محصولات کمآببر، استفاده از روشهاي نويني مانند خشکهکاري و بهرهگيري از فناوريهاي آبياري هوشمند حرکت کرد. همچنين حمايت مالي و تشويقي از کشاورزاني که به تغيير الگو تمايل دارند، ضروري است تا ريسک اقتصادي اين تحول کاهش يابد. در کنار اين اقدامات، تقويت و توسعه صنايع تبديلي در استان ميتواند نقطه عطفي باشد. وقتي کشاورز بتواند محصول خود را در محل فرآوري کند، ارزش افزوده بيشتري نصيبش ميشود و ديگر مجبور نيست محصول خام را به قيمت پايين بفروشد. ايجاد بازار شفافتر، حذف واسطههاي ناسالم و تضمين حداقل قيمت خريد نيز از ديگر ضرورتهاي فوري است اگر چه اينها مواردي است که به کرات تکرار شده اما به مرحله اجرا نرسيده است. کشاورزي گلستان امروز بيش از هر زمان ديگري نيازمند سياستهاي حمايتي، برنامهريزي علمي و آيندهنگر است. درد کشاورز امروز گلستاني، نبود چشمانداز و امنيت اقتصادي است. اگر امروز تصميمهاي درست اتخاذ نشود، فردا شايد بازگرداندن حيات به زمينهاي گلستان، کاري دشوارتر و پرهزينه تر و يا حتي غير ممکن باشد.