چهل سال شوراي فرهنگ عمومي


یاددداشت اول |

■  فاطمه سراوانی

 

امروز چهاردهم آبان ماه است و چهل سال از تأسيس شوراي فرهنگ عمومي مي‌گذرد، نهادي که با هدف هدايت و ساماندهي امور فرهنگي، اجتماعي و تربيتي کشور شکل گرفت. اما نگاهي به کارنامه اين نهاد در چهار دهه گذشته، واقعيت‌هايي را آشکار مي‌کند که نمي‌توان از آن‌ها به سادگي عبور کرد. در آغاز، شوراي فرهنگ عمومي با اهداف بلندي همچون هماهنگ‌سازي سياست‌هاي فرهنگي در سطح ملي و مقابله با تهديدات فرهنگي داخلي و خارجي پايه‌گذاري شد. در اين سال‌ها، اين شورا به‌عنوان مرجعي براي تصميم‌گيري‌هاي کلان فرهنگي شناخته شده، اما متاسفانه در بسياري از موارد نتواسته است به اهداف اوليه خود جامه عمل بپوشاند. اولين چالش بزرگ، ضعف در نظارت و هدايت‌گري است. شورا در بسياري از موارد تنها به وظايف اجرايي پرداخته و از نقش اصلي خود در هدايت فرهنگ عمومي فاصله گرفته است. در استان‌ها، به‌ويژه در گلستان که شاهد تنوع قومي و فرهنگي بالايي هستيم، شورا نتواسته است هماهنگي مطلوبي بين نهادهاي مختلف فرهنگي ايجاد کند. در اين استان، نهادهايي همچون اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامي، شهرداري‌ها و مراکز فرهنگي به‌طور مستقل و بدون يک برنامه جامع و هماهنگ فعاليت مي‌کنند. اين پراکندگي باعث شده که منابع فرهنگي به درستي مديريت نشوند و برنامه‌ها با هم‌افزايي لازم پيش نروند. يکي ديگر از مشکلات اساسي شوراي فرهنگ عمومي، عدم توجه به نيازهاي خاص و بومي هر استان است. در استان گلستان، که محل زندگي اقوام مختلفي چون ترکمن‌ها، مازني‌ها، بلوچ‌ها و فارس‌ها است، سياست‌هاي فرهنگي معمولاً به‌طور يکسان براي همه اقوام تدوين مي‌شود و به اين ترتيب، هويت‌هاي قومي و فرهنگي اين اقوام در بسياري از موارد ناديده گرفته مي‌شود. اين عدم توجه به تنوع فرهنگي، موجب بروز بي‌توجهي به حقوق فرهنگي گروه‌هاي اقليتي و تضعيف انسجام اجتماعي مي‌شود.

 اما مهم‌ترين چالش، شايد در حوزه تهديدات فرهنگي نهفته باشد. با وجود تهديداتي چون تهاجم فرهنگي، جهاني‌شدن و چالش‌هاي فرهنگي نوين، شوراي فرهنگ عمومي نتواسته است اقدامات مؤثري براي مقابله با اين تهديدات ارائه دهد. شايد اين شورا واکنش‌هاي سطحي نشان داده باشد که البته موردي از آن هم به ياد ندارم اما مسلم است که  اقدامي جدي براي مقابله با تهديدات فرهنگي در فضاي رسانه‌اي و شبکه‌هاي اجتماعي انجام نداده است. اين در حالي است که رسانه‌ها و شبکه‌هاي اجتماعي امروز به ابزاري مؤثر در شکل‌دهي به فرهنگ عمومي تبديل شده‌اند و تهديدات آن‌ها در ميان جوانان و نوجوانان بسيار ملموس است. لازم است که شوراي فرهنگ عمومي استان نه تنها به تحليل تهديدات موجود پرداخته و برنامه‌هايي براي مقابله با آن‌ها ارائه دهد، بلکه بايد با همکاري فعالان فرهنگي و رسانه‌اي، ظرفيت‌هاي بومي و محلي را براي توليد محتواهاي فرهنگي سالم و تأثيرگذار تقويت کنند. در سطح اجرايي نيز وضعيت چندان اميدوارکننده نيست.  فعاليت‌هاي شورا بيشتر به‌صورت تشريفاتي و بدون نظارت جدي پيش مي رود. عدم وجود استراتژي مشخص فرهنگي و اولويت‌بندي دقيق مسائل، موجب شده که بسياري از برنامه‌ها بدون پشتوانه علمي و کارآمدي کافي اجرا شوند. در نهايت، به‌نظر مي‌رسد که شوراي فرهنگ عمومي نيازمند يک بازنگري اساسي در ساختارها و رويکردهاي اجرايي خود است. براي اينکه اين شورا بتواند به‌طور مؤثر به مسائل فرهنگي استان پاسخ دهد و از ظرفيت‌هاي بومي و قومي بهره‌برداري کند، بايد رويکرد خود را تغيير داده و به‌جاي سياست‌هاي کلان و عمومي، به مسائل خاص هر منطقه توجه بيشتري داشته باشد. شوراي فرهنگ عمومي بايد خود را از اقدامات سطحي و تشريفاتي رها کند و به‌عنوان يک نهاد تأثيرگذار، در پي تحقق اهداف فرهنگي و اجتماعي باشد.