تقديم به صابر کاظمي نازنين


شعر و ادب |

نورالدين سن سبلي

 

شبي تاريک

نهيب باد مي آيد

همه خفته، منم خاموش

و مي پيچد هزاران درد

هزاران بيم

فرو خفته به کام دشت

هزاران عقده ي تاريخ

و اَندُهگين دل صحرا

چه نا آرام

دلِ من، همچونان دريا

نواي ني

نواي تار

و مي نالد اوزان دشت

درون کلبه اي کم سوي

همي نالد فراغي را

فراق زهره و طاهر

سرود رنج

سرود عشق بي پايان

گشايد عقده هامان را

به توپي و گلي رعنا

به سرداري چو روُياها

به فرهاد و به صابرها

اميدي در دل توفان

به آلاچيق صحراها

ولي افسوس

چه ناپيدا

صداي فرقت يار مي آيد

نواي درد

چه توفان سهمگيني

صداي ناله ي مادر

صداي ضجه ي يار مي آيد