سروبالاي صابر به خاک نشست
گزارش |
بهنام نيک پيام
گويي ديروز بود که جامعه ي ورزش و بويژه واليبال ايران در سوگ ستارگان نامدار آق قلا عاشقانه گريست. روزي که مربي سازنده وخوشنام واليبال ترکمن صحرا ودشت گرگان، خوشگلدي صحنه به همراه نابغه ي کم نظير توپ وتور ايران غياث الدين صحنه وپديده ي جوان واليبال ايران ميکاييل يلمه در يک سانحه ي رانندگي به سوي معبود پرکشيدند وآسماني شدند. مصيبتي که قلب آحاد جامعه ي ورزش ومردم ورزش دوست ترکمن صحرا را به درد آورد و به اعتقاد بسياري ازکارشناسان، جاي خالي شان به اين زودي ها پر نخواهد شد. انگارتقدير چنين است که هرزمان ستارگان آق قلايي در قامت ستاره ظاهر مي شوند ومردم ايران ازدرخشش آن ها در ميادين ورزشي لذت مي برند، متاسفانه بايد شاهد حوادث تلخ وناگواري باشيم که تاريخ ورزش ايران وترکمن ديار، هرگز آن هارا فراموش نخواهد کرد. آن روز روستاهاي صحنه ويلمه غرق در ماتم وعزا شد و اما امروز واليبال ايران همراه با روستاي قانقرمه ي آق قلا درسوگ صابرکاظمي ملي پوش چپ دست ايران گريست. از روز 25مهر1404که صابر کاظمي در استخر باشگاه الريان قطر به عارضه ي مغزي دچار شد، جامعه ي ورزش کشور بخصوص علاقه مندان به واليبال، پيگيرحال اوشدند ودر همه حال دعا کردند که تندرستي اش را بدست آوردتادوباره شاهد پروازهاي ديدني اش بر فراز تور باشند.متاسفانه اما هرروز وضعيت جسماني اش وخيم تر شد وضربان قلبش ديگر نتپيد وصد افسوس سرانجام 13آبان1404ازسوي پزشکان ايراني، مرگ او بطور قطعي اعلام شد. با اعلان خبر درگذشت صابر، موج وسيعي از غم واندوه دربين دوستداران واليبال، چهره هاي ورزشي وستاره هاي نامدارحاکم شد وهرکس به طريقي ممکن خود را در غم ملي پوش رعناي ايران شريک دانسته وبا خانواده اش ابراز همدردي نمودند. از صبح چهارشنبه14آبان1404 طيف وسيعي ازدست اندرکاران درگير برنامه ريزي براي تشييع جنازه ي باشکوه اين قهرمان ملي شدند. به محض رسيدن آمبولانس به آق قلا، درياي مواج جمعيت عزادار، پيکر صابر را بر روي دستان خود چون برق وباد به حرکت درآورد و ديري نپاييد که در ورودي روستاي قانقرمه، صف چند کيلومتري ارادت مندان، پذيراي قهرمان دوست داشتني خود شدند تا صابر به زادگاه خود برگشت اما نه با پاي خود بلکه پيکر بي جانش خاطرات دوران کودکي ونوجواني اش را براي خانواده وبستگان تداعي کرد. ازدحام جمعيت به قدري بود که خودروها در صف چند کيلومتري آق قلا تا بعد از قانقرمه کل خيابان را مسدود نمودند وجاي هيچگونه ترددي باقي نماند. پس از نماز ميت، فشار بي حد وحصر جمعيت باعث شد که به سختي با يک خودروي وانت، پيکرش را براي خاک سپاري به سمت آرامستان روستا واقع در ضلع شرقي سوارکاري بردند تا آنجا در ميان حزن واندوه چند هزار ايراني وطن دوست، قهرمان ملي کشورشان را به خاک بسپارند. ازهرطيف وسليقه اي آمده بودند. براي همه آن ها قهرمان افتخار آفرين وطن مهم بود که صد افسوس آخرين لحظه ها را با او وداع مي کردند.
صابر فرزند صحرا در يک نگاه
26سال پيش در روستاي قانقرمه ي آق قلا چشم به جهان گشود وکودکي اش را در کوچه پس کوچه هاي همين ديارگذراند. هنگامي که قدکشيدوبه پيرامونش نگاه کرد باتوپ وتور درزمين هاي خاکي وبانام داران وستارگان ترکمن صحرا آشنا شد. چهره هاي نامداري که بعضا فراتر از مرزهاي کشور وگاه در جهان افتخارآفريني کردندو همين الگوهاي موفق،اورابه رشته ي واليبال راغب نمودند. صابرباورودبه واليبال سختي هاي فراواني راتحمل نمودوبراي رسيدن به موفقيت هاي ورزشي باتمام وجود بي وقفه تلاش کرد. خيلي زود درتيم هاي نوجوانان وجوانان وسپس اميد وبزرگ سالان درخشيد. درتيم ملي واليبال، ليگ برتر ايران، درجام باشگاه هاي آسيا وجهان در زمره ي بهترين ها شد. دريافت هاي خوب،اسپک هاي پرقدرت وسرويسهاي انفجاري، چپ دست آق قلايي رابه صابر دست طلايي ملقب نمود. به گفته ي بسياري از کارشناسان اويک چپ دست تکنيکي بامهارت هاي فني ودرقواره ي بزرگان واليبال بود. درحالي که جامعه ي واليبال مترصد افتخارآفريني هاي بيشتر اودرتيم ملي وباشگاهي بودبرخي اختلاف سليقه هاو نگرش هاي متفاوت باعث محروميتش از تيم ملي گرديد! گرچه درمراحل بعدبا بخشودگي همراه بودامادر نهايت منجربه کوچ صابربه خارج از کشورشد واوبه عنوان لژيونربه تيم الريان قطرپيوست.
گفت وگو با بزرگان
در روزي که هزاران ايراني براي وداع و بدرقه ي او به آرامگاه ابدي به زادگاهش آمده بودند، درميان آن همه هياهو گفت وگو باچهره هاي واليبالي کاري بسيار سخت بود. امابه احترام اين قهرمان ملي واين سرباز وطن، من نيز به عنوان سرباز قلم، خود را موظف به اين وظيفه دانستم که شنيدن صحبت هاي تعدادي از اين بزرگان واليبال باب آشنايي بيشتر با صابر خواهد شد.
به رسم احترام، نخست به ديدار شعبان چهارنايي مربي و مديري که به همراه مرحوم خوشگلدي صحنه نزديک به سه دهه به واليبال آق قلا خدمت کرده است رفتم ودرحاليکه بسيار متاثر درکناردوتن
از بازيکنان قديمش ابراهيم سن سبلي و نورمحمد وکيلي ايستاده بود از او که شرايط روحي مناسبي هم نداشت تقاضاکردم از صابر کاظمي بگويد که اين مربي کاربلد ودلسوز در رابطه باصابر واستعدادهاي واليبال ترکمن صحرا چنين گفت:
ازسال1363 که به عنوان دبير ورزش وارد آق قلاشدم وکارم را ازروستا شروع کردم، طولي نکشيد که بامرحوم خوشگلدي صحنه، آق قلارادوره ي راهنمايي ومتوسطه به مقام قهرماني آموزشگاه هاي مازندران رسانديم وازآنجا ماموريت مادونفر آغازشد وتازه متوجه شديم که چه گنجينه هايي در اين ديار وجوددارند. پتانسيل هاي مختلف کار کردم تا به دوره ي صابر کاظمي که رسيد، من به عنوان مديرفني واستعداد ياب از طرف رييس هيات واليبال ماموريت داشتم مسابقات نوجوانان وجوانان استان را پيگيري نمايم. صابر رادربازي هاي انتخابي نوجوانان استان زير نظر گرفتم وبرغم اينکه نتوانسته بود توانايي هايش رازياد
به نمايش بگذارد ورضايت مربيانش را جلب نمايد واز اردوي گرگان خط خورده بود،
دراو نوعي استعدادهاي ناب وذکاوت خاص ديدم که خودرا مجاب کردم که تمام قد ازوي حمايت نموده وروبه جلو تشويقش نمايم. زيرا دراو آينده اي درخشان مي ديدم ومي دانستم که به يک چهره وستاره درواليبال تبديل خواهد شد. دراولين فرصت او را به منصور جزيده براي مسابقات انتخابي جوانان معرفي نمودم که همين ورود کافي
بود تااوشايستگي هايش را به معرض نمايش گذاشته وپله هاي ترقي را يکي پس از ديگري طي نمايد که بعدها همگان شاهد درخشش خيره کننده ي او در ليگ برتر کشور وبويژه تيم ملي شاهد بودند که باوجود آسيب ديدگي اما باغيرت ايراني، درميدان چه غوغايي بپاکرد. به نظرم صابر کاظمي مي توانست به مدارجي برسد که در واليبال ايران کمتر کسي به آن دسترسي پيدا مي کرد اما سرنوشت ودست تقديرچيز ديگري نوشت ومتاسفانه از وجودارزشمندش محروم شديم. پس از شنيدن صحبت هاي شعبان چهارنايي باب گفت وگو با ابراهيم سن سبلي کامل ترين بازيکن نوجوانان جهان(در سال هاي نه چندان دور) رابازکردم واو نيز که درغم صابر سوگوار بود در مورد ويژگي هاي اين قهرمان فقيد گفت:
صابر کاظمي از استعدادهاي کم نظير واليبال ايران بود که به نظرم باپشتکار وتلاشي که داشت به بالاترين سطح واليبال مي رسيد. زيرادرکنارمهارت هاي فني، اخلاق ومعرفتش مثال زدني بود. اوهيچگاه فراموش نکرد که فرزند ترکمن صحرا است وهمواره خودرا بدهکار مردم ديارش مي دانست. آنچه را که بازيکنان مطرح پيشتر ازاو نيز بدان پاي بند بودند.از آنجا که جامعه ي واليبال مرابه عنوان يک واليباليست چپ دست مي شناسد من خودم نيز صابر کاظمي را به عنوان يک پديده دست طلايي دوست داشتم وخيلي اميدوار بودم که شاهد درخشش وافتخار آفريني هاي بيشترش در دنياي واليبال باشم اماصد حيف که نشد. نورمحمد وکيلي که خودش نيز از بازيکنان خوب وبرجسته ي نسل طلايي آق قلا بود، درسوگ صابر کاظمي گفت: بازي هاي صابررادنبال مي کردم واززماني که مربي خوشنام خودم شعبان چهارنايي به عنوان مدير فني، استعداد وتوانايي هاي صابر را کشف وحمايتش کرد، صابرجان راه خودش را پيدا کردوباکوشش وتلاش بي وقفه، خودش را به عنوان پديده به نسل فعلي معرفي نمود. او باتحمل سختي ها ومرارت هاي زياد، دررده هاي مختلف درخشيد ونظرمربيان را به خودجلب کرد. نه در باشگاهي بلکه در سطوح ملي نيز همواره به عنوان يک سرباز در خدمت واليبال کشور بود. ازنظر اخلاق ومعرفت هم هرچه بگويم قابل وصف نبود.اما چه کنيم که سرنوشت گاهي چنين مي نويسد وبايدپذيرفت.
درادامه قصدبرآن بود بافرهاد قايمي نيزهم صحبت شوم که به دليل شرايط روحي نامناسب او ميسر نشد. اما مصطفي کارخانه ازمربيان ومديران زحمتکش واليبال ايران درباره ي صابرگفت: درچند سفر که باصابرکاظمي همسفر بودم، درکنار توانايي هاي فني به خصوصيات اخلاقي ومعرفتي اين جوان ملي پوش پي بردم که برايم جالب توجه بود وامروز وقتي که بااين استقبال عظيم مردم ترکمن صحرا وايران روبروشدم بيشتر به بزرگي اش پي بردم. همچنين علي اصغر مجرد، آرمين قليچ نيازي، مجتبي ميرزاجانپور وآرمان صالحي ملي پوشان واليبال ايران هرکدام ضمن ابراز تاسف شديد از فقدان صابردرکنار خصوصيات فني، اخلاق ومعرفتش را ستودند ونبودنش را ضايعه براي واليبال ايران دانستند. خيلي دوست داشتم باتعداد بيشتري از بزرگان وهم بازي هاي صابر کاظمي گفت وگو داشته باشم اما واقعاشرايط غير عادي مراسم اجازه چنين کاري رانداد.
درانتظارمراسم باشکوه
بدون اغراق بايد گفت ازگوشه وکنارايران براي مراسم خاک سپاري صابر کاظمي به آق قلا وزادگاهش قانقرمه آمده بودند. هيچ دعوت نامه اي جز عشق ورزي نبود. تمام آن هايي که آمدند به عشق ايران وقهرمان ملي اش صابرکاظمي بود. همه آمده بودند تا آخرين تحرير هاونت هاي موسيقي حزن انگيز پسرچپ دست ديار تر کمن صحرا را درسمفوني عاشقي بنوازند وپيام دلدادگي به قهرمان پرافتخارخويش راازسکوت صحرابه گوش عاشقان وخدمتگزاران به مردم ايران برسانند. براي چنين جوي معنوي وعاشقانه، انتظار جامعه ي ورزش اين بود که مراسم نه در سطح يک شهرستان و يا يک استان، بلکه برنامه ها آنچنان که شايسته ي يک قهرمان ملي بود برنامه ريزي مي شد. به قول يکي از کارشناسان زبده ي ورزشي، حضور پررنگ گروه هاي موزيک نيروي انتظامي و ياارتش ازلحظات نخست تاخاک سپاري وهمچنين برنامه ريزي براي حضورپررنگ تر قهرمانان پيشين وفعلي درمراسم واستفاده از صحبت هاي ايشان ومسيولين محلي وکشوري وبرنامه هاي پسنديده ي ديگر مي توانست به عظمت وشکوه مراسم بيفزايد. گرچه حضور خودجوش مردم، باشکوه ترين استقبال را رقم زد اماشايسته ترآن بودکه مسيولين شهرستان واستان بابرنامه هاي درست ترعظمت وشکوه مراسم رادوچندان مي کردند تاهمگان بدانند که به همراه مردم، آنان نيزهمواره قدرشناس قهرمانان افتخارآفرين خود هستند. اميدواريم که ديگر شاهد چنين مصيبت هاي دردناکي نباشيم. درعوض هرروزموفقيت هاي بزرگ مردم ايران وافتخار آفرينانشان راجشن بگيريم ودرکنار هم براي ايران وسربلندي ميهن مان بکوشيم.