فيرحي چه مي گفت؟


یاددداشت اول |

■ احسان مکتبی

 اين روزها سالروز درگذشت استاد داوود فيرحي در نيمه دوم آبان ماه است. داوود فيرحي را مي توان استمرار نوانديشي ديني در حوزه علميه دانست که با آخوند خراساني و ملاعبداله مازندراني علماي بزرگ مشروطه طلب در عصر مشروطه آغاز مي شوند و با ميرزاي ناييني و محمود طالقاني استمرار پيدا مي کنند. گفتماني از فهم ديني که تلاش دارد تا دين را با مقتضيات عصر درک کند و واژه ها و مفاهيم مدرن را با دوباره خواني و بازخواني قابل فهم نمايد تا از اين رهگذر هم سنتهاي اسلامي پا برجا بماند و هم هويت ايراني دچار چالش نشود. مطالعه اثر بزرگ ميرزاي ناييني نشانگر آن است که ناييني و در ادامه طالقاني و فيرحي در شرح هايي که بر تنبيه الامه نوشته اند استبداد را آفتي بزرگ براي جامعه اسلامي و ايراني مي دانستند. ناييني استبداد را هم رديف کفر مي فهميد و راه برون شد از آن را تکيه بر عقول مجرب يا به تعبير امروزي خرد جمعي عنوان مي کرد. ناييني مظهر اين عقل جمعي را مجلس شورايي مي دانست که با انتخابات شهروندان به اجتماع رسيده باشند و براي چنين مجلسي جايگاهي در حد امام معصوم (ع) در عصر غيبت تعريف مي کرد. طالقاني برخاسته از همين مکتب فکري، شورا را يک اصل در حکمراني مي دانست و فيرحي در آثار چهارگانه اي که بعد از رحلتش به چاپ رسيد نشان داد حکمراني اسلامي تنها از رهگذر قرارداد ميسر است. او در آخرين اثر منتشر شده اش (پيامبري و قرارداد) نشان داده است که حکمراني پيامبر(ص) مبتني بر قرارداد با قبايل و تيره ها و طايفه هاي حجاز و براساس رضايت آنها شکل مي گرفت. مکتب فکري که از آخوند خراساني در حوزه هاي علميه آغاز مي شود و تا فيرحي استمرار مي يابد، انسان محور است و حق انسان ها در آن محفوظ است. فيرحي در آخرين اثرش نشان مي دهد پذيرش تنوع و تکثر در ميان يک جامعه متکثر و متنوع از بنيان هاي حکمراني پيامبر اسلام(ص) بوده است و استبداد و خودرايي و تضييع حق انسان ها نسبتي با حکمراني پيامبر(ص) نداشته و ندارد. روحش شاد که مجالش اندک بود و فرصتش معدود.

 صاحب امتياز