خاطراتي از استاد فيرحي


یادداشت |

 

احسان مکتبي

 آبان ماه، پنجمين سالروز درگذشت دکتر فيرحي، استاد وارسته و دانشمند علوم سياسي بود. اولين بار فيرحي را در کلاسي ديدم که پنجشنبه ها ساعت ده صبح در دانشگاه مفيد برگزار مي کرد. در آن کلاس مباحث اصلي کتاب در آستانه تجدد (شرح تنبيه الامه ميرزاي ناييني) را بحث مي کرد. من مستمع آزاد در آن کلاس شرکت مي کردم. فيرحي دقيقا مطالعات و پژوهش هاي خود را تبيين مي کرد. او با مطالعه به کلاس مي آمد و يک معلم تمام عيار بود. بسيار دقيق و بي طرفانه طرح موضوع مي کرد و اگرچه تنها پنج سال شناسنامه اي از من بزرگتر بود اما بي گمان پنجاه سال دانشورتر مي نمود. يکبار در دانشگاه مفيد ماشين نياورده بود، گفتم شما را مي رسانم و او با بزرگواري نمي پذيرفت. گفتم استاد شما مثل درختان مثمريد، کنار شما با هر نسيمي که در لابلاي شاخه هايتان بوزد، دامن انسان پر ميوه مي شود، هر ساعت هم نشيني با شما مثل خواندن دهها صفحه کتاب پر مغز است. کاش هر روز فرصتي بود تا شما را به هر جا بخواهيد برسانم و بياموزم .... فيرحي، ذهني منظومه اي داشت و در حال تکميل پازل ذهني خويش بود. کاش روزگار فرصت مي داد و ما فيرحي را در هشتاد سالگي يا بيشتر مي ديديم و آنگاه شايد مانند بسياري از متفکران او را به فيرحي اول، فيرحي دوم يا فيرحي سوم تقسيم مي کرديم، که در هر دوره اي ديدگاههايشان تغيير کرده است و از وجودشان سرشار لذت مي شديم.

اين کوزه گر دهر چنين جام لطيف

مي سازد و باز بر زمين مي زندش