هشداري که بايد جدي گرفته شود گلستان بيابان مي‌شود


تیتر اول |

مهران موذني- هم‌زمان با بسياري از نقاط کشور، معضل آلودگي هوا و ريزگردها در گلستان نيز به يکي از مخاطرات جدي استان تبديل شده است. مسئله‌اي که متخصصين محيط زيست پيش از اين بارها نسبت به آن هشدار داده بودند. عصر يکشنبه، 9 آذر 1404، مؤسسه فرهنگي ميرداماد در نخستين نشست از سلسله‌نشست‌هاي ميراث طبيعي سرزمين گرگان ميزبان دکتر علي محمديان بهبهاني، دانشيار و عضو هيأت علمي دانشگاه علوم کشاورزي و منابع طبيعي گرگان و جمعي از متخصصين، دانشجويان و دوستداران منابع طبيعي و محيط زيست بود. در اين رويداد که به ريشه‌يابي بحران ريزگردها در استان گلستان و راهکارهاي مديريت آن اختصاص داشت، به بررسي کانون‌هاي گرد و غبار گلستان و راه‌هاي برون‌رفت از اين معضل پرداخته شد.

 

گرد و غبار چيست

علي محمديان بهبهاني پيش از هر چيزي به تعريف گرد و غبار و نقش آن در ممانعت از برقراري توسعه پايدار در يک سرزمين پرداخت و گفت: گرد و غبار بخشي از فرايند حمل ذرات در فرسايش بادي محسوب مي شود. هنگامي که سرعت باد از آستانه مشخصي بيشتر شود، ذرات را به سه طريق حمل مي‌کند: بخش از ذرات که اندازه درشت تري دارند روي زمين مي‌غلطند، برخي ذرات در اندازه ماسه به صورت جهشي و حداکثر تا ارتفاع 2 متر به هوا پرتاب مي شوند، اين شکل از حمل ذرات به صورت جهشي معمولا پهنه ها و تپه‌هاي ماسه‌اي را در يک منطقه بوجود مي آورد، و شکل سوم حمل ذرات به صورت معلق است که شامل ذرات ريزدانه خاک مانند سيلت و رس است که توسط باد انتقال يافته و در اصلاح به آن Dust يا گرد و غبار گفته مي‌شود. مستعدترين مناطق براي رخداد پديده گرد و غبار و فرسايش بادي، اراضي هموار، بدون پوشش و باير و رها شده هستند. اگرچه گرد و غبار منابع ايجاد کننده ديگري نيز دارد که از آن طريق نيز ذرات معلق مي توانند در هوا منتشر شوند، از جمله مهمترين آن ها مي توان به حرکت وسايل نقليه در جاده هاي خاکي، مانورهاي نظامي، عمليات‌هاي کاشت و برداشت زراعي، لگدکوبي دام‌ها، دودکش کارخانه‌هاي صنعتي و فعاليت هاي معدني و سنگ شکن ها اشاره کرد.

 

شاخصهاي آلودگي هوا از نظر گرد و غبار

اين پژوهشگر محيط‌زيست درباره شاخص‌هاي آلودگي هوا عنوان کرد: شاخص جامعي در دنيا براي سنجش گرد و غبار وجود ندارد و معمولاً غلظت اين پديده را با  شاخص هايي از جمله PM10  و PM2.5  سنجش مي کنند که به ترتيب عبارت‌اند از ذرات با اندازه کوچک‌تر از 10 و 5/2 ميکرومتر. به عنوان مثال اندازه قطر موييک انسان به اندازه 5 ذره PM10  و يا معادل کنار هم قرار گيري 20 ذره گرد غبار با اندازه 5/2 ميکرومتر است. ايشان افزودند تحقيقات نشان داده که ذرات درشت تر گرد و غبار معمولا توسط اندامهاي فوقاني سيستم تنفس مانند بيني به تله مي افتند ولي  ذرات ريزدانه تر مانند 5/2، 1 و 1/0 ميکرومتري که شاخص سلامت بر اين مبنا سنجيده مي شود، مي توانند به راحتي به سيستم هاي تحتاني تنفس از جمله ريه، نايژک ها وارد شده و حتي با جريان خون به کل اندامها منتقل شوند و ضمن تبادلات يوني با جريان خون موجب بروز بيماريهاي قلبي عروقي، آسم، مننژيت و تاول هاي پوستي شوند. رخدادي که متاسفانه اين روزها پا را از مناطق مرزي شمال استان فراتر گذاشته و کليه شهرهاي استان گلستان را در مخاطره خود قرارداده است.

گرد و غبار مانعي براي توسعه و خسارت هاي آن

دکتر محمديان افزودند که بر اساس گزارش هاي سازمان خوار و بار ملل متحل(FAO) وقوع طوفانهاي ماسه اي و گرد و غبار بر11 هدف از اهداف 17 گانه توسعه پايدار در يک سرزمين اثر منفي دارد و بنابراين مي توان نتيجه گرفت که افزايش فراواني وقوع  اين پديده در استان و کشور، امکان حرکت به سمت توسعه پايدار سرزمين را با مخاطره جدي مواجه مي کند.

ايشان در ادامه خاطرنشان کرد: به طور کلي خسارات ناشي از وقوع و حاکميت گرد و غبار در يک منطقه به آساني قابل محاسبه و ارزش گذاري نيست اما آنچه که مسلم است اثرات آن فقط به شاخص هاي سلامت و کاهش کيفيت زيست جانداران محدود نمي شود بلکه پيامدهاي اجتماعي، اقتصادي،امنيتي فراواني را در پي دارد، به طوري که سالهاي زيادي است در کشور شاهد مهاجرتهاي گسترده به دليل آلودگي هوا و ريزگردها هستيم که نوعي از مهاجرت اقليمي محسوب مي شوند. مرگ و مير افراد در اثر بيماريهاي متاثر از آلودگي هوا و وقوع  تصادفات جاده اي ناشي از کاهش ديد،  قطعي خطوط جريان برق و خسارت به بخشهاي کشاورزي و خطوط حمل و نقل از جمله تاخير برنامه حرکت هواپيماها و آلودگي منابع آب و خاک در کنار هزينه هاي ناشي از تعطيلي و پاکسازي از مهمترين پيامدهاي استمرار شرايط گرد و غباري خواهد بود.

 

کانونهاي گرد و غبار گلستان: دو گانه منشاء داخلي يا خارجي

دکتر محمديان بهبهاني با بررسي کانون‌هاي گرد و غبار در استان گلستان، آنها را به دو دسته منشاء هاي داخلي و خارجي تقسيم کرد. و گفت دانشگاه در طي سالهاي گذشته تحقيقات خوبي روي اين موضوع انجام داده است حتي اولين بار پژوهش هاي دانشگاه، نشان داد که در کنار صحراي قره قوم، منطقه بالکان در کشور ترکمنستان نيز به عنوان يکي از منشاء هاي مهم خارجي گرد و غبار به استان گلستان محسوب مي شود. ايشان همچنين استان گلستان را داراي سه منشاء داخلي گرد و غبار دانستند و افزودند تالاب خشک شده گميشان و اراضي مجاور آن به عنوان کانون اصلي داخلي برداشت گرد و غبار در استان گلستان محسوب مي شود، همچنين مراتع فقير شمال استان و کوير سنگر تپه و اراضي زراعي باير و ديم شمال استان را از ديگر کانونهاي اصلي انتشار گرد و غبار استان ذکر کردند.

عضو هيات علمي دانشگاه علوم کشاورزي و منابع طبيعي گرگان، ضمن توصيه به پرهيز از دو گانه سازي در مورد سهم کمتر کانونهاي داخلي و سهم بيشتر کانونهاي خارجي گرد و غبار، دامن زدن به اين موضوع را به نفع مديريت پديده گرد در استان ندانستند و گفتند تاکيد صرف بر خارجي بودن منشاء منطبق بر واقعيت نيست و در اين سالها موجب اتلاف وقت و انرژي زيادي شده است. اين استاد دانشگاه معتقد است که تعيين سهم 20 درصدي براي منشاءهاي داخلي گرد و غبار نيز نبايد مجوزي جهت غفلت در انجام اقدامات کنترلي و مديريتي باشد چرا که همين کاهش 20 درصدي خسارتها، آسيبها و مرگ و مير موضوع کم اهميتي در پيشگيري از اين پديده به شمار نمي رود. ايشان تاکيد کردند که به موازات اقدام در کانوهاي داخلي لازم است رايزنهاي هاي بين المللي بويژه با کشور ترکمنستان و سازمان هاي جهاني متولي اين موضوع صورت گيرد تا ضمن جذب اعتبارات بين المللي زمينه اقدام مشارکتي در اين زمينه فراهم گردد.

 

نقش دستگاههاي اجرايي در معضل ريزگردها گلستان

اين پژوهشگر محيط‌زيست در ادامه اظهار داشت: اولين جلسات جدي و نشستهاي استاني در زمينه وقوع گرد و غبار به تقريبا ده سال گذشته بر مي گردد. جايي که پژوهشها نشان مي داد که استان گلستان از نظر خطر فرسايش بادي، گرد و غبار و بياباني شدن اراضي از مرزهاي هشدار عبور کرده و به شرايط بحراني رسيده است. نتايج پژوهش ديگري که در دانشگاه علوم کشاورزي و منابع طبيعي گرگان به انجام رسيده، نشان مي دهد که از سال 1398 به بعد فراواني وقوع روزهاي گرد و غباري در استان گلستان افزايش معني دار و روند صعودي داشته و در سالهاي اخير به اوج خود رسيده است. نکته قابل توجهي که در استان گلستان وجود دارد وقوع بارش در کمتر از 72 ساعت پس از رخداد گرد و غبار بويژه در بخشهاي جنوبي و نزديک به جنگل است، هر چند اين روند نيز در سالهاي اخير کاهش يافته و ما مواجه با ماندگاري بيشتر شرايط گرد و غباري در هواي استان گلستان به خصوص در نوار مرزي شمال و شرق هستيم. حتي در گرگان، مرکز استان نيز روزهاي همراه با غبارناکي هوا افزايش چشمگيري داشته است. وقوع پديده گرد و غبار اگرچه در مناطق جنوبي استان موضوعي نسبتا جديد است اما  ساکنين مرزهاي شمالي گلستان دهه ها است با اين موضوع دست به گريبان هستند. به عنوان مثال در منطقه اينچه برون، خيرخوجه، کليجه بيش از يک سوم سال شرايط هوا همراه با غبار با غلظت هاي مختلف است.

 

چه بايد کرد؟

علي محمديان بهبهاني در نهايت به ارائه راهکار براي برون‌رفت از وضعيت فعلي پرداخت و گفت: روي هم رفته بايد روي دو راهبرد اساسي براي مديريت پديده گرد و غبار در استان متمرکز شد. نخست، جلوگيري از روند خشک شدن تالابها و اکوسيستم هاي آبي از جمله خليج گرگان و تالاب گميشان است. تقريبا به دليل شوري بالا، هيچ اقدام کنترلي براي جلوگيري از انتشار ريزگردها از محل تالابهاي خشک شده در کوتاه مدت وجود ندارد مگر اينکه حق آبه آنها را تامين کنيم. دومين موضوع نيز توسعه پوشش گياهي بويژه در مراتع فقير نواحي شمالي استان و احداث رديفهاي بادشکن در حاشيه اراضي زراعي و اجراي عمليات کشاورزي حفاظتي است.

ايشان يادآور شد، لازم است سهم استان گلستان از قانون هواي پاک و همچنين قانون برنامه هفتم توسعه و پيشرفت کشور، متناسب با بحران پيش آمده در نظر گرفته و پيگيري شود. استان‌هاي کشور از زمان اجراي برنامه ششم مکلف بوده‌اند تا برنامه جامع مقابله با گرد و غبار را تهيه کنند. سازمان حفاظت از محيط زيست چنين کاري را انجام داده و جلد بيست و چهارم اين برنامه مرتبط با استان گلستان است که در آن تکليف کليه دستگاههاي اجرايي مرتبط مشخص شده است. دولت نيز آيين‌نامه هماهنگي، پيشگيري و مديريت گرد و غبار را در اين راستا تصويب کرده است که در حال حاضر، دبيرخانه آن بر عهده معاونت‌هاي عمراني استانداري ها است. مديريت چند بعدي، گستردگي عرصه و خارجي بودن بخشي از منشا و دخيل بودن دستگاههاي اجرايي مختلف که هر يک دهها تکليف و وظيفه ديگر نيز برعهده دارند و نبود فرماندهي واحد در کنار کمبود منابع از جمله مهمترين دلايل عدم موفقيت در انجام تکاليف به شمار مي رود. به عنوان مثال، وزارت جهاد کشاورزي موظف به اجراي کشاورزي حفاظتي در اين زمينه است، بطوري که مديريت بقاياي گياهي، جلوگيري از سوزندان آنها و احداث رديف هاي بادشکن زنده اطراف مزارع از جمله مهمترين اقدامات سازمان هاي جهاد کشاورزي در مهار ريزگردها با منشاء اراضي زراعي است. تامين حق آبه اکوسيستم هاي آبي شايد استراتژيک ترين وظيفه سازمان حفاظت محيط زيست به منظور حفاظت از تالابها جهت جلوگيري از تبديل شده آنها به کانون گرد و غبار است. همچنين توسعه پوشش گياهي در مراتع فقير و اجراي عمليات بيابان زدايي وظيفه اصلي سازمان منابع طبيعي و آبخيزداري براي مديريت پديده گرد و غبار است. همه اين اقدامات مستلزم خواست جمعي، مشارکت مردم و به ميدان آمدن همه نيروها و امکانات است. بسياري از پروژه هاي حفاظت و احياء عرصه هاي طبيعي در کشورهاي ديگر با مشارکت مردم و حتي نيروهاي نظامي به نتايج خوبي رسيده است.

اما به نظر مي رسد در معرفي استان گلستان، به عنوان يک استان داراي اراضي بياباني وسيع و همراه با پديده گرد و غبار کمتر موفق بوده ايم و نتوانسته ايم آنطور که بايد اين استان را در رديف هاي بودجه اي و اعتبارات براي اين منظور بگنجانيم. به طوري که در استان گلستان تنها دو ايستگاه سنجش گرد و غبار وجود دارد و هنوز تا رسيدن به سطح امکانات و تجهيزات کافي به منظور پيش آگاهي و آمادگي براي اين بحران فاصله زيادي داريم.

 

خليج گرگان و بحران گرد و غبار: سرگردان بين تامين حق آبه و سازگاري با خشکي و تغييرات اقليمي

دکتر محمديان در پايان افزودند: آن چه از نظر علمي مورد تاکيد است پيشگيري از خشکي تالاب‌ها و درياچه ها و جلوگيري از تبديل آنها به عرصه هاي بياباني جديد است و اين موضوع را همه بايد خط قرمز تلقي و تلاش کنند تا حق آبه آنها را به طرق ممکن تامين نمايند که در غير اين صورت امکان زيست با تهديد جدي مواجه مي شود. نمونه هاي فراواني در سراسر کشور از خشکيدگي اکوسيستم هاي آبي و پيامدهاي آن وجود دارد، انتشار گرد و غبارهاي رسي-نمکي از درياچه اروميه، هامون، جازموريان، هورالعظيم همگي شاهدي بر اين موضوع هستند. خشکي درياچه آرال در شوروي سابق و پيامدهاي گرد و غباري آن نيز مثال بسيار تاسف باري از منطقه آسياي ميانه به شمار مي رود که آثار و تبعات منفي آن پس از دهه ها همچنان وجود دارد. بخشي از خشکي آرال نيز با توجيه افزايش توليد محصولات و رقابت بر سر استفاده بيش از ظرفيت از منابع آبي به وقوع پيوست.

از طرفي تغييرات اقليمي و افزايش گرمايش جهاني و کاهش تراز آبها و در نتيجه وقوع رخدادهاي گرد و غباري نيز امري درست و واقعي است و سازگاري و آموزش جوامع با اين رخدادها ضرورتي اجتناب ناپذير است. اما نبايد موضوع تامين حق آبه، لايروبي و تداوم حيات تالابها و خليج گرگان را با موضوع پذيرش وضع موجود و سازگاري مقابل هم قرار دهيم. هم تلاش در جهت تامين قدرالسهم آبي اکوسيستم ها و هم آمادگي و سازگاري براي شرايط بحراني پس از خشکي آبها در جايگاه خود لازم و بايسته است و چه بسا مکمل هم نيز به شمار مي روند. لازم به ذکر است که پايان اين نشست با پرسش و پاسخ حضار همراه بود.