ابهام در نقش مشاوران استاندار


یاددداشت اول |

■ با مسوولیت سردبیر

 در مديريت استاني، مشاور عنواني است که بايد باري از دوش مديران بردارد، مشاوران در هر ساختار اجرايي، اگر درست انتخاب شوند، مي‌توانند بخشي از تصميم‌هاي پيچيده را عقلاني‌تر، علمي‌تر و قابل دفاع‌تر کنند. اما زماني که فرآيند انتصاب، مبهم و بي‌توضيح باشد، نقش مشاور نه تنها روشن نمي‌شود، بلکه به محل گمانه‌زني و ترديد تبديل مي‌گردد. امروز در گلستان نيز ماجرا دقيقاً همين است: انتصاب چندين مشاور در حوزه‌هاي مختلف، بدون آنکه استانداري، حداقل، گزارش عملکرد يا برنامه‌ رسمي ارائه دهد. مدتي است عبدالحکيم فيروزي، سيدعباس حسيني و نورمحمد تربتي‌نژاد به‌عنوان مشاوران امور اقوام، اقتصاد دريا محور و احياي خليج گرگان، و امور مجلس،سيد عبدالله ميراکبري به عنوان مشاور در امور بهداشت، درمان و تأمين اجتماعي، عيسي اتراچالي به عنوان مشاور استاندار در امور توسعه روستايي، هوشنگ صباغان به عنوان مشاور امور بازنشستگان، اميد شريفي به عنوان مشاور امور احزاب و تشکلها و مهدي ممشلو 17 ساله به عنوان مشاور استاندار در امور هيات انديشه ورز نوجوانان  منصوب شده‌اند؛ و اين در حالي است که در اداره کل بانوان در بر همان پاشنه دولت پيشين مي چرخد و گويي در ميان بانوان گلستان حتي يک نفر نيست که بتواند جانشين مدير دولت قبل شود.  اما پرسش کليدي اين است که تعريف دقيق مسئوليت مشاوران چيست و تا امروز چه خروجي قابل ارزيابي ارائه کرده‌اند؟ فقدان پاسخ روشن به همين پرسش ساده، سبب شده  است تا نگاه جامعه به سمت حدس‌وگمان برود: آيا اين انتصاب‌ها پاسخي کارشناسانه به نيازهاي واقعي استان بوده است يا تلاشي براي مديريت فشارها و آرام‌کردن سهم‌خواهان سياسي؟ اين مسئله آنجا جدي‌تر مي‌شود که جايگاه مشاور، از نگاه افکار عمومي، اغلب جايگاهي تشريفاتي يا کم‌اثر تلقي مي‌شود؛ مگر آنکه فرد منصوب‌شده، برنامه‌اي شفاف، زمان‌بندي‌شده و مبتني بر شاخص‌هاي واقعي ارائه کند.

به‌ويژه در استان گلستان که با چالش‌هاي پيچيده‌اي مانند تنوع قومي، بحران خليج گرگان، تعامل ساختاري با مجلس و جذب اعتبارات ملي دست‌وپنجه نرم مي‌کند، نقش مشاوران بايد دقيق‌تر، عملياتي‌تر و مهم‌تر از همه قابل سنجش و ارزيابي باشد. سکوت مديريتي اما اکنون مهم‌ترين مشکل است. وقتي مردم و رسانه‌ها نمي‌دانند مشاوران استاندار دقيقاً چه مي‌کنند، طبيعي است که فضاي عمومي به سمت سؤال، شايعه و تحليل‌هاي غيررسمي حرکت کند. آيا جلساتي برگزار شده؟ آيا برنامه‌اي براي حل مسائل مطرح‌شده وجود دارد؟ اگر وجود دارد، چرا منتشر نشده؟ و اگر وجود ندارد، چرا انتصابي انجام شده است؟

شفافيت در چنين مواردي نه يک اقدام نمادين، بلکه ضرورتي جدي براي حفظ اعتماد عمومي است. استانداري گلستان بايد به‌طور مستمر و دقيق درباره فعاليت مشاوران خود گزارش دهد: اهداف، برنامه‌ها، اقدامات و نتايج. تنها با چنين رويکردي است که هم از ارزش نهاد مشاوره دفاع مي‌شود، هم پاسخ سهم‌خواهان و منتقدان داده مي‌شود، و هم مردم درمي‌يابند اين انتصاب‌ها براساس نياز بوده، نه براساس فشار. در نهايت، اعتماد عمومي زماني تقويت مي‌شود که نظام مديريتي با گزارش‌دهي منظم، پاسخ‌گويي مستمر و ارائه داده‌هاي قابل راستي‌آزمايي، امکان ارزيابي واقعي عملکرد را براي جامعه فراهم کند.