نطق تاريخي شهيد دکتر قندهاري
تیتر دوم |
نطق نماينده مردم گرگان و آق قلا در مجلس شوراي اسلامي در20 مهر 77 در دفاع از استان شدن گلستان
بسم الله الرحمن الرحيم
همکاران گرامي تقاضا دارم به لحاظ اهميت موضوع دقايقي به اين مطالب که حاوي اطلاعات مفيدي در ارتباط با لايجه استان گرگان است توجه بفرماييد.
همانگونه که مستحضريد تقسيمات متناسب کشوري در مبحث مديريت کلان از متغيرهاي مهم محسوب و از ضرورتهاي دوران نوسازي سياسي و توسعه، تجديد نظر در ساختار تقسيمات و تعديل استانهاي بزرگ و استقرار مديريت برخوردار از اختيارات، جهت بهرهگيري منطقي از منابع مادي و انساني است. بر همين اساس اهم دلايل موافقت با اين لايحه مزيد اطلاع مجلس محترم به عرض مي رسد: 1- اين لايحه که بعد از کارشناسي مفصل در دولت سردار سازندگي مصوب و در سه کميسيون شوراها و امور داخلي، برنامه و بودجه و امور اداري و استخدامي و مرکز پژوهشهاي مجلس نيز به تصويب و تاييد رسيده است.
بر طبق مفاد ماده (9) قانون تعاريف و ضوابط تقسيمات کشوري و تاييد اولويت تقديم آن به مجلس در کميسيون سياسي، دفاعي هيات وزيران و کسب اجازات لازمه و در نظر گرفتن کليه شاخصههاي قانوني تاسيس استان جديد، تقديم مجلس محترم شده است. استان پيشنهادي گرگان با حدود (1) ميليون و (424) هزار و (214) نفر طبق سرشماري سال 75 جمعيت داشته و (22) هزار کيلومتر مساحت. پرجمعيتتر از (13) و وسيع از (8) استان فعلي کشور، با (7) شهرستان و (15) بخش و ويژگيهاي مهم تاريخي، اقتصادي و اجتماعي است و فلسفه تقديم لايحه، اجراي قوانين تقسيمات و برنامه دوم، ضرورتهاي دوران توسعه و قابليتهاي منطقه گرگان است.
2ـ دشواري اداره امور استان پرجمعيت مازندران با (4) ميليون و (200) هزار نفر جمعيت، سومين استان پرجمعيت و حدود (46) هزار کيلومتر مساحت در شکل نامتناسب، عرض متوسط کمتر از (100) و طول بيش از (600) کيلومتر کشيدهترين استان کشور، داراي (18) شهرستان و (46) بخش، از دلايل ديگر تقديم اين لايحه است. شرايط مذکور کارکردهاي اساسي مديريت، بويژه نظارت و اشراف بر مناطق و تسهيل در ارائه خدمات به مردم را با مشکل جدي مواجه و از نظر کارشناسي راه کار عمده حل آن اصلاح فرم خطي و تعديل جمعيتي ـ ساختاري و متناسب سازي حيطه مديريت با تقسيم اصولي استان مازندران است و يقينا برآيند چنين اقدامي رشد و توسعه بيشتر هر دو استان مازندران و گرگان را در پي خواهد داشت.
3ـ منطقه گرگان از نظر اقتصاد کشاورزي، منابع طبيعي، دامپروري، شيلات، بازرگاني خارجي و ارتباط با کشورهاي مسلمان آسياي مرکزي و درياي خزر از موقعيت ممتازي برخوردار است. (650) هزار هکتار زمين مزروعي با تنوع (72) محصول زراعي و باغي، مقام اول توليد پنبه و دانههاي روغني، مرکز مهم توليد غلات و حبوبات کشور، (2) ميلياردو (200) ميليون متر مکعب آب، (1) ميليون و (30)هزار هکتار مرتع، (5) ميليون و (600) هزار واحد دامي بومي و مهاجر، (430) هزار هکتار جنگل، توليد (300) هزار متر مکعب چوب و انواع گل و گرده آن، اقتصاد شيلاتي انواع ماهيان گرمابي و سردابي و ميگو، مقام اول توليد خاويار صادراتي، (350) واحد صنعتي بزرگ و کوچک، جاذبههاي گردشگري و توريستي کم نظير در دريا و جنگل و کوهستان، معادن ذي قيمت، واقع شدن در مسير جاده بين المللي، انجام بخش قابل توجهي از سرمايهگذاريهاي زيربنايي توسعه شامل فرودگاه بين المللي گرگان، فرودگاه کلاله، بنادر تجاري و مسافربري ترکمن و گز، بزرگراه سراسري شمال، راهآهن، تلفن همراه، دانشگاه تخصصي علوم کشاورزي با (10) دانشکده تابعه، دانشگاه علوم پزشکي، سه دانشگاه پيام نور، سه دانشگاه آزاد، استقرار لشکر (30) پياده، تيپ مهندسي (45) جوادالائمه، تيپ يکم نينوا، تيپ (60) زرهي، (77) هزار رزمنده بسيجي، مرزهاي امن و مستحکم بيانگر شرايط ويژه اين منطقه در دوران سازندگي کشور است. متاسفانه علي رغم توانمنديهاي مذکور به دليل فقدان مديريت مستقل و برخوردار از اختيارات سطح بالاي اداري جهت نهايي کردن تصميمات از امکانات و منابع موجود، استفاده مطلوب نشده و بخشهايي از منطقه از محروميت و عقب ماندگي و بيکاري رنج ميبرد. گواه اين مطلب، بيآب و ديم بودن 23 از اراضي کشاورزي به مقدار (450) هزار هکتار و هرز رفتن صدها ميليون متر مکعب آب شيرين است. بديهي است با ارتقاء سطح تشکيلات اداري ميتوان از قابليتهاي منطقه جهت نيل به خودکفايي و استقلال کشور بهرهوري مطلوب تري نمود.
4ـ وجود تفاوتهاي تاريخي، فرهنگي، سياسي، اجتماعي استان پيشنهادي با مازندران سرفراز، از دلايل ديگر تقديم اين لايحه است. نمايندگان محترم طبق اسناد معتبر در طول تاريخ، شمال کشور از سه سرزمين گرگان يا استرآباد، مازندران يا طبرستان، گيلان يا ديلمان تشکيل شده و گرگان در تاريخ (5) هزار ساله مکتوب خود، بويژه در ادوار هخامنشيان، عباسيان، صفويه و قاجاريه تا سال 1314 همواره مرکز استان و ولايت بوده و محدوده جغرافيايي بندرگز تا جنگل گلستان را شامل ميشد، ولي رضاخان ساختار تقسيمات کشوري اين منطقه را بهم زد و هويت مرکزي آن را از بين برد. در عدم تجانس فرهنگي توجه به اين نکته مهم است که بارزترين شاخصه فرهنگي هر قوم و ملتي نحوه تکلم و زبان محاورهاي آنان است. در شرايطي که مردم عزيز مازندران به زبان گيلکي در محاورات سخن ميگويند، بيش از (90) درصد مردم منطقه گرگان به زبان محلي و محاورهاي مازندراني تکلم نميکنند.
مساله قابل دقت در تفاوت سياسي و اجتماعي مازندران و گرگان، نصب دو نماينده رسمي و مستقل از جانب حضرت امام راحل ـ سلام الله ـ و مقام معظم رهبري ـ حفظه الله ـ در اين مناطق است. اگر استان مازندران و گرگان از وحدت يکپارچگي همه جانبه استاني برخوردار بودند ضرورتي براي نصب دو نماينده ولي فقيه در يک استان نبود.
5ـ وجود بيش از (40) مرکزيت کل اداري مستقر در گرگان از قبيل سازمان جهاد سازندگي، سازمان کشاورزي، اداره کل صدا و سيما، راه و ترابري و ادارات کل ديگري که در جزوات تقديمي نامشان درج شده است ضمن اينکه دليل روشني بر ضرورت تاسيس استان جديد بوده، مبين کاهش شديد بار مالي ايجاد استان گرگان نيز ميباشد.
6ـ لزوم ارائه پاسخ مثبت نظام اسلامي به خواست ديرينه مردمي که در کليه سفرهاي مقامات عالي رتبه، آن را جدي مطرح و رفع ظلم رضاخان و بازگشت به ساختار تقسيمات تاريخي منطقه را خواستار شدهاند، از دلايل ديگر اين لايحه است. مردمي که اهدا (3700) شهيد، (10) هزار و (321) جانباز، (988) آزاده و (77) هزار رزمنده، نشان از ايثار آنان براي اسلام عزيز است. لذا از شما همکاران عزيز تقاضا دارم در صورت صلاح ديد به اين لايحه که توسط دستگاههاي اجرايي نظام، بويژه وزارتخانههاي حساس سياسي ـ امنيتي (کشور، اطلاعات، دفاع و خارجه) کارشناسي و موافقت شده و کميسيونهاي تخصصي و فرعي مهم مجلس نيز آن را تصويب کرده و مرکز پژوهشها که موظف به ارائه خدمات پژوهشي و تحقيقي پيرامون طرحها و لوايح است نيز در (30) صفحه ضمن بحثهاي مفصل، به رد دلايل مخالفان استان شدن گرگان پرداخته و به شبهات سياسي ـ امنيتي، بويژه ترکيب جمعيتي استان جديد پاسخ روشن داده و اعلام نموده اين شبهات، بنياد صحيح اطلاعاتي نداشته و نگرانيها بي مورد و عاري از حقيقت است، راي موافق داده و صدها هزار انسان شريف و ايثارگري که چشم انتظار عنايت امناي ملت هستند را دلشاد فرماييد. والسلام عليکم و علي عبادالله الصالحين
درباره نطق تاريخي شهيد قندهاري
در تاريخ معاصر گلستان، کمتر نطقي بهاندازه سخنان شهيد دکتر قندهاري در 20 مهر 1377 در صحن علني مجلس، عمق تأثير و وزن تاريخي داشته است. اين نطق، صرفاً دفاعي تخصص محور از يک لايحه نبود؛ حماسهاي سياسي بود که از دل آن هويت امروز استان گلستان زاده شد. شيخ قربان قندهاري در مقام نماينده مردم گرگان و آققلا، به دفاع از مردم اين سرزمين پرداخت؛ سرزميني که سالها در سايه ي مديريت استان مازندران، ظرفيتهايش مجال بروز نيافته بود.
شهيدقندهاري با نطقي دقيق و گيرا، تصويري درست از ضرورت تشکيل استان جديد را پيش چشم نمايندگان گذاشت؛ تصويري که هم بر منطق کارشناسي تکيه داشت و هم بر احساس مسئوليت ملي. او يادآوري کرد که منطقه ي گرگان، نه يک حاشيه، بلکه قلب تپندهاي است با ظرفيتهاي کمنظير کشاورزي، اقتصادي، ژئوپليتيک و فرهنگي. آمارهايي که ارائه کرد ـ از يک ميليون و چهارصد هزار نفر جمعيت، تا 650 هزار هکتار زمين زراعي، تا رتبه اول توليد پنبه، خاويار و دانههاي روغني، تا سرمايههاي طبيعي و دانشگاهي و...... نه فقط براي اثبات توانمندي منطقه بود، بلکه براي نشان دادن اين حقيقت دردناک که اين همه توان، زير سقف مديريتي نابرابر، فرصت شکوفايي نيافته و نخواهد يافت.
در لحن او، نجابت مردم گلستان موج ميزد؛ مردمي که بهرغم سالها تلاش، صبورانه ايستاده و سهم خود از توسعه را در چارچوب قانون مطالبه ميکردند. قندهاري بي هياهو، از منطق توسعه سخن گفت؛ از امکان رشد همزمان مازندران و گرگان. او نشان داد که تشکيل استان گلستان نه جداييطلبي است و نه رقابت بيمار؛ بلکه اقدامي در راستاي کارآمدسازي مديريت، تسهيل نظارت و بهرهگيري درست از منابع است.
اما آنچه نطق او را تاريخي و ماندگار کرد، فقط دقت کارشناسي و آرايههاي آماري نبود؛ روح بزرگ او بود که در تکتک جملات حضور داشت. او نه تنها نماينده يک شهر، بلکه روايتگر رنج و اميد مردم استاني بود که سالها به هويت غني فرهنگي شناخته شدهاند. قندهاري در آن روز، با شرافت يک خدمتگزار حقيقي ايستاد و از حق مردم گلستان دفاع کرد؛ دفاعي که امروز، پس از گذشت سالها و پس از شهادت مظلومانهاش، معناي عميقتري يافته است.
گلستان امروز اگر استاني برخوردار از هويت مستقل مديريتي است، بيشک بخشي از اين هويت را مديون آن بزرگمرد و صداي رساي او در آن روز تاريخي است. اين يادداشت اداي احترامي است به روح بلند مردي که آرمانش چيزي جز سربلندي و شکوفايي اين سرزمين نبود.