دورهمي ياران شيخ
تیتر اول |
مهران موذني- عصر چهارشنبه، 19 آذر 1404 نخستين همايش تاسيس استان گلستان در کانون طه برگزار شد. در اين نشست که با حضور جمعي از افراد موثر در تاسيس استان همراه بود، به فرايند تحقق اين خواسته تاريخي و خاطرهگويي پرداخته شد. همچنين ياد و خاطره شهيد قربانعلي قندهاري، نماينده فقيد حوزه انتخابيه گرگان در مجلس پنجم و ششم نيز گرامي داشته شد.
افراد کليدي
علياصغر احمدي، استاندار اسبق گلستان و نماينده مردم شاهرود در مجلس پنجم که خود از بانيان تأسيس استان گلستان بود، درباره روال اين واقعه تاريخي و نقش افراد کليدي در آن عنوان کرد: عليرغم برخي صحبتها، پيام روشن باني اصلي ايجاد استان گلستان همان پيام حضرت امام به آيتاله نورمفيدي بود. در اين پيام گفته شده بود: در اموري که نياز به اذن وليفقيه است، نابعالي مجاز به تصدي هستيد. اين پيام حضرت امام در آن زمان مبنا قرار گرفت. البته خود آيتاله نورمفيدي که از سال 1342 پرچمدار امام در منطقه به شمار ميرفت هم بيتأثير نبود. من در انتخابات مجلس پنجم از حوزه انتخابيه شاهرود و برادر عزيزم، شهيد قندهاري از حوزه گرگان به مجلس راه يافت. بايد به اين نکته توجه داشته باشيم که براي تشکيل يک استان لازم است که حتماً لايحهاي از دولت به مجلس بيايد. چرا که در غير اين صورت، بايد 15 نماينده آن را به عنوان يک طرح مطرح کرده و منابع آن را تعريف کنند که امري دشوار است و امکان دارد به راحتي توسط شوراي نگهبان رد شود. اما همين که دولت آن را به مجلس بياورد، يعني فکر هزينههايش را هم کرده است. بنده در کميسيون شوراها و امور داخلي مجلس حضور داشتم. بعد از تشکيل مجلس، ابتدائاً اعتبارنامه بررسي ميشود. بعد که نمايندهها وارد کميسيونها ميشوند، هيئترئيسه تشکيل ميشود. ما در کميسيون 5 نفر بوديم: بنده، سرکار خانم فائزه هاشمي، شهيد قندهاري، مصطفي زارعي و آقاي خدانظر. تعدادمان طوري نبود که رئيس انتخاب کنيم. به دو نفر از دوستان گفتيم که اگر به کميسيون ما بيايند، به عنوان نايبرئيس اول و دوم انتخاب ميشوند. دوستان حتماً مستحضرند که بدون اين لابيها، بسياري از امور در مجلس پيش نميرود. در نهايت شهيد قندهاري به عنوان رئيس و بنده به عنوان مخبر کميسيون انتخاب شديم. به ياد دارم که جناب آقاي بشارتي، وزير کشور در زمان رياستجمهوري آيتاله هاشمي لايحه ايجاد استان قزوين را به مجلس آورد. بنا به قانون، بايد ابتدا به کميسيون ميآمد و بعد از بررسي کليات، به صحن مجلس ميرفت و براي بار اول به رأيگيري گذاشته ميشد. سپس به کميسيون بازميگشت و جزئياتش بررسي ميشد و دوباره به صحن مجلس ميرفت. اگر فوريتي در کار نباشد، روال اين است. من به وزير کشور گفتم: جاي ديگري مثل استان قزوين نبود که به لحاظ وسعت، جمعيت و ساير استعدادها پتانسيل تبديل شدن به استان را دارا باشد؟ پس چرا به سراغ قزوين رفتيد؟ سپس از شهيد قندهاري خواستم تا درباره گرگان و آن منطقه صحبت کند. اينگونه بود که اين مسئله مطرح شد. آقاي بشارتي به ايشان گفت که اگر صحبتهاي مرحوم قندهاري حقيقت داشته باشد، حتماً بلافاصله لايحه ايجاد استان را براي اين منطقه خواهد آورد. قرار تشکيل يک جلسه کارشناسي در وزارت کشور را هم همانجا گذاشتيم. اين از برکات دولت مرحوم هاشمي، همت آقاي بشارتي و نقش محوري شهيد قندهاري بود. به طور طبيعي، بايد اول کليات لايحه بررسي ميشد. در بررسي اول اين لايحه در مجلس هنوز وارد جزئيات نشده بوديم و تنها به کليات ميپرداختيم. عدهاي با اين لايحه مخالف بودند. با آقاي قندهاري ليست اين افراد را تهيه کرديم. به ياد دارم که سراغ نمايندهاي رفتم و به او گفتم که برگه رأي موافق را در دستش نگه دارد و دو برگه مخالف و ممتنع را به من بدهد. رأي برخي افراد را اينگونه شخصاً برگردانديم. متأسفانه همان زمان در کيهان عليه ترکمنها و اهل سنت مطالبي به چاپ رسيد. صحبتهايي از اين دست هم همان زمان وجود داشت.
يکي از مخالفيني که پشت تريبون آمد، آقاي يوسفنژاد، نماينده ساري بود. ايشان عنوان کرد که با تشکيل استان جديدي در شرق مازندران، جمعيت اين استان کاهش يافته و اقتصاد آن ضربه ميبيند. من پشت تريبون رفتم و از ايشان تشکر کردم. چرا که به ظرفيتهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي شرق مازندران اشاره کردند و اينها به معناي وجود پتانسيل براي ايجاد استان بود. آقاي يوسفنژاد درباره درگيريهاي گنبد در اوايل انقلاب هم مطالبي گفته بود. من پشت تريبون در پاسخ به ايشان گفتم: درگيريهاي آمل به مراتب شديدتر از گنبد بود. من آن زمان عضو سپاه پاسداران بودم. در جريان درگيريهاي آمل، ما از گرگان به کمک آمليها رفتيم.
اين نکته را هم بگويم که همزمان راديو در حال پخش زنده نطقهاي ما بود. اين لايحه در مرحله اول رأي آورد. آقاي ناطق نوري هم اصلاً مخالف نبود. من در کميسيون عنوان کرده بودم که حضرت امام زودتر از ما تشخيص دادند که گرگان در بين ديگر شهرها محوريت دارد. سپس حکم حضرت امام به آيتاله نورمفيدي را به آقاي ناطق نشان دادم. اينگونه شد که گرگان به عنوان مرکز استان انتخاب شد. در جريان انتخاب اسم استان هم من اصرار به نام گرگان داشتم. آقاي معمي هلاکو نظر ديگري داشت. سخنراني پرحرارتي هم انجام داد. آقاي ناطق به من گفتند اصل قضيه حل شده است. پس سريعتر از اين بخش عبور کنيم. امروز که نه ديگر شهيد قندهاري در قيد حيات است که برايش تبليغات شود و نه من قصد دارم کانديد مجلس شوم، بايد بگويم که اساس اين تحول حضرت امام بود. حضرت آيتاله نورمفيدي واسطه و شهيد قندهاري هم موتور محرکه بودند. يکي ديگر از اتفاقاتي که در مجلس پنجم افتاد، افزايش 20 نماينده به حوزههاي انتخابيه بود. يعني تعداد نمايندگان از 270 به 290 رسيد که ما باز هم به همت آقاي قندهاري، 1 نماينده ديگر به حوزه انتخابيه گرگان اضافه کرديم. آقاي هزارجريبي و قندهاري به عنوان نمايندگان گرگان در دور ششم انتخاب شدند. من نيز استاندار شدم. به ياد دارم که يک رديف اختصاصي از آقاي عارف براي توسعه استان گلستان و جبران عقبماندگيها دريافت کردم. پروژه فرودگاه گرگان را به سرعت پيش برديم. جادهها را درست کرديم. طرح پرورش ميگو در بندرترکمن و آققلا بايد آغاز ميشد. اگر برخي موارد مثل درک ملي، کاربلدي و هماهنگي وجود نداشت، کاري پيش نميرفت. شهيد قندهاري از ابتداي پيدايش انجمنهاي اسلامي، از پايهگذاران آن بود. بسياري از گروهها آمدند و رفتند. اما اين جماعت به واسطه وابستگيشان به ارزشهاي انقلاب، حضور در جبهه و جنگ و خادمي ملت همچنان به حيات ادامه ميدهند. چقدر خوب است که بيشتر به اين تشکل بپردازيم.
گلستان نامي برازنده است
خانم حسيني، همسر شهيد قندهاري که از جمله سخنرانان جلسه بود، درباره تأسيس استان گلستان و نامگذاري آن اظهار داشت: زماني که شهيد قندهاري براي نمايندگي مجلس کانديد شد، تمامي مردم خواستار تأسيس استان گلستان و احداث فرودگاه گرگان بودند. ايشان افرادي متخصص در گروههاي مختلف را به کار گرفت تا نظر همگان را جلب کند. اين کار زيرکي خاصي ميخواست. درباره نام گلستان هم بايد بگويم که هيچوقت تمامي نظرها تحقق نخواهند يافت. از نظر من، نام گلستان همرديف با نام گرگان بود. چرا که اين استان از همه جهت واقعاً يک گلستان است. هر نعمتي را که در نظر آوريد، در اين استان وجود دارد. اما آيا امروز از تمامي ظرفيتها استفاده ميشود؟ من شاهد بودم که زحمات زيادي براي تأسيس اين استان کشيده شد. به ياد دارم وقتي شهيد قندهاري بعد از تأسيس استان گلستان به گرگان بازگشت، مردم چقدر خوشحال بودند. اگر مردم به اين نمايندگان رأي دادند، آنها نيز با خون خودشان پاي برگههاي رأي مردم را امضا کردند و رفتند. انشاالله که مردم گلستان نيز از شهيد قندهاري و تمامي شهدا و آسيبديدگان حادثه هواپيما راضي باشند.
ظرافتهاي کاري شهيد قندهاري
احسان مکتبي، صاحبامتياز روزنامه گلشن مهر و معاونت اسبق سياسي-امنيتي استاندار شخصيت شهيد قندهاري را زير ذرهبين برد و درباره ظرافتهاي کاري وي در عالم سياست گفت: من از شهيد قندهاري پرسيدم که چرا کميسيون شوراها و امور داخلي را انتخاب کرد؟ ايشان گفتند که قصد دارند پيگير تبديل اين منطقه به يک استان مستقل باشند و کميسيون شوراها و امور داخلي بهترين کميسيون براي پيگيري و تأثيرگذاري بود. در نظر بگيريد سالي که شهيد قندهاري وارد مجلس شد، رقيب ايشان براي رياست اين کميسيون آقاي موحدي ساوجي بود. در واقع يک روحاني کمسنوسال و کمتجربه گوي سبقت را از آقاي موحدي ساوجي ربود. در مورد نام استان پيشتر شنيده بودم که ميگفتند شيخ نتوانسته کاري کند که نام «گرگان» براي استان انتخاب شود. من شخصاً اين موضوع را از ايشان پرسيدم. ايشان به من گفتند آن زمان آييننامه مجلس اينگونه بود که پيش از رأيگيري براي تصويب لوايح دولت، پيشنهادات نمايندگان بررسي ميشد. اسمهاي عجيبي هم مانند «مازندران شرقي» پيشنهاد شده بود. من از خود شيخ شنيدم که نمايندگان غرب مازندران از جمله آقاي احمد ناطق نوري، برادر رئيس مجلس وقت پيگير اين نام بود تا خود مازندران هم «مازندران غربي» نامگذاري شود. نام «گرگان» و «گنبد» هم پيشنهاد شده بود. اگر از «گلستان» و «گرگان» و «گنبد» ميگذشتيم، نام اين منطقه «مازندران شرقي» ميشد. استدلال خود شيخ اين بود که براي نماينده استانهاي ديگري مثل قزوين چه تفاوتي ميکند نام استان ما چه باشد؟ ايشان معتقد بودند اگر ديگر نمايندگان ببينند که آقاي ناطق نوري در موافقت با نام «مازندران شرقي» قيام کرده است، آنها نيز برخواهند خاست. در اين صورتي نامي برگزيده ميشد که ديگر نميتوانستيم از ذهنمان پاکش کنيم. من به خاطر دارم در ارديبهشت 1376، آقاي خاتمي به عنوان کانديد انتخابات رياستجمهوري در دانشگاه علوم کشاورزي و منابع طبيعي حضور پيدا کرده بود. من از شيخ پرسيدم که وضعيت انتخابات چطور است؟ ايشان پاسخ داد که آقاي خاتمي شخصاً به ايشان گفته اگر وضعيت خوب رقم بخورد، به دور دوم خواهد رفت. در نظر بگيريد که از طرفي ما طرفدار آقاي خاتمي بوديم و از ديگر سو، قصد داشتيم از مجلسي که آقاي ناطق رئيسش بود، مجوز استان شدن را بگيريم. در نهايت، قرار بر اين شد که ما نهادهاي اطلاعرساني را به تعبير امروزيها ببنديم. من شخصاً با مدير خبرگزاري جمهوري اسلامي و چندين روزنامه صحبت کردم و از آنها خواستم که خبر مراسمي که ما قصد داريم در مکتب حسين در دفاع از آقاي خاتمي برگزار کنيم را منتشر نکنند. اما حواسمان نبود که روزنامه سلام هم در گرگان نمايندگي دارد و خبر حمايت شيخ قندهاري از آقاي خاتمي را منتشر خواهد کرد. همچنين به ياد دارم آخرين باري که به منزل شيخ قندهاري رفتم، به ايشان گفتم که کتاب خاطرات استان را بنويسيم تا خاطرات ماندگار شوند. ايشان در پاسخ گفتند که قصد دارند اول تحصيلشان در مقطع دکتري را به اتمام برسانند. يا در نمونه اي ديگر از دور انديشي ايشان بايد بگويم خاطرم است که يکي از روحانيون بزرگوار استان را در پارکينگ دانشگاه ديدم. ايشان به من گفتند که همگي جز آقاي قندهاري موافق انتصاب فلان شخص براي استانداري هستند. من با شيخ تماس گرفتم و صحت ماجرا را جويا شدم. ايشان گفتند که مخالفتي ندارند. اما نظرشان اين است که استاندار بايد محور وحدت باشد. در غير اين صورت، استان با مشکلات متعددي روبهرو خواهد شد. شيخ قندهاري انساني شريف، بزرگ و از اهالي امروز بود و با تمام افقهاي باز نسبت داشت.
بررسيهاي اوليه
محمد قاسم ليواني، درباره نخستين زمزمهها درباره تأسيس استان گلستان در سالهاي پس از انقلاب عنوان کرد: در سال 1361 آقاي باغباني، رئيس وقت آموزش و پرورش گرگان به من گفت فرمي از وزارت کشور به دست ما رسيده است. دولت ميخواهد بداند اگر بنا باشد روزي ايشان استان مستقلي شود، ما کدام شهر را به عنوان مرکز استان پيشنهاد ميدهيم. بنده عنوان کردم که دو شهر بزرگ در اين منطقه وجود دارند: گرگان و گنبد. همچنين گفتم که ساختمان پارک شهر گرگان براي استانداري مناسب است و چندين اداره کل نيز در اين شهر وجود دارد. اداره کل کشاورزي، منابع طبيعي، سازمان پنبه ايران و چندين اداره کل ديگر. از اين جهت، گرگان شهر مناسبتري است. سال 1362 بنده به عنوان مسئول دفتر آيتاله نورمفيدي انتخاب شدم. شهيد قندهاري هم قائممقام بنده بود. ما يک شوراي مشورتي هفتنفره تشکيل داديم تا درباره رفع مشکلات منطقه صحبت کنيم. راه حل اصلي ما براي حل مشکلات، تبديل اين منطقه به يک استان مستقل بود. سال 1363 بسياري از نمايندگان مجلس مانند آقايان صادقلو از رامين، جواد حسيني از عليآباد، داوودي از کردکوي، رحماني از بهشهر، بهاري از ساري، قنبري و حبيبي از قائمشهر از دوستان ما بودند. قرار شده بود که من با تمام اين افراد تماس بگيرم و اين مسئله را پيگيري کنم. آقاي جواد حسيني، نماينده عليآباد به من گفت هماکنون که ما درگير جنگ هستيم، درست نيست که هزينه روي دست دولت بگذاريم. من اصرار کردم که ما پيگيريها را انجام دهيم. نهايتاً با پيشنهاد ما موافقت نخواهد شد. ايشان درباره مرکز استان نيز از من پرسيد که من بلافاصله عليآباد را پيشنهاد دادم. اين را هم افزودم که دولت با بررسي ظرفيتهاي شهرستانها مرکز استان را تعيين خواهد کرد و نه ما. در نهايت، گلستان سالها بعد در مجلس پنجم به يک استان مستقل تبديل شد.
پيشينه تاريخي ايالت گرگان
مهدي فرزانگان درباره پيشينه تاريخي منطقه گرگان به عنوان يک ايالت شناختهشده در تاريخ ايران عنوان کرد: در دهههاي 60 و 70 تصور ميکردند که مردم گرگان خواسته عجيب و غريبي دارند. در حالي که اين منطقه در طول تاريخ همواره يک ايالت بوده است. گرگان جزو ايالتهاي نامدار در زمان هخامنشيان بود. پس از اسلام نيز تا زمان صفويه و قاجار اين شرايط ادامه داشت. با ظهور رضاخان نظام استانها به راه افتاد. بخشهاي زيادي از کشور که تا آن زمان در قالب ايالت و ولايت نظام مستقلي داشتند، ادغام شدند. از جمله منطقه گرگان و مازندران. سال 1316 چنين ترتيبي داده شد و منطقه گرگان از حقوق تاريخي خودش محروم گشت. در هيچ مقطعي نبود که اين منطقه به عنوان يک ايالت شناخته نشده باشد. پيش از انقلاب مجموعهاي در دهه 50 در گرگان تشکيل شد که اين منطقه به يک استان مستقل تبديل شود. حتي حمايت سرلشکر مزين را نيز جلب کردند. گزارش برخي از اين جلسات نيز در روزنامه اطلاعات به چاپ رسيد. در دهه 60 اين جلسات به محوريت دفتر آيتاله نورمفيدي شکل گرفت و اين خواست عمومي تقويت شد. تا اينکه در سال 1371 سمينار رشد و توسعه منطقه گرگان با حمايت فرمانداري گرگان برگزار شد. اين زمينه خوبي براي انجام کارهاي کارشناسي شد. برخي افراد نيز پراکنده در اين راه تلاش ميکردند. بنده نيز در دهه 60 ساکن تهران بودم و با استفاده از امکانات کتابخانه مرکزي دانشگاه تهران اطلاعاتي را کسب ميکردم و مقالاتي را در روزنامههاي کشوري در اين باره چاپ ميکردم. در نهايت، شهيد قندهاري در انتخابات مجلس پنجم با راي بالايي وارد مجلس شد. ايشان تأسيس استان گلستان را هدف اصلي خودش قرار داد و موضوعات فرعي را به ديگر افراد محول کرد. نهايتاً هم موفق شد. اولين اقدام ايشان نامزدي براي رياست کميسيون شوراها بود. شهيد قندهاري رياست کميسيوني را بر عهده گرفت که هميشه در اختيار آقاي موحدي ساوجي بود. تلاش ايشان اين بود که در همان سال کار را به نتيجه برساند. چرا که ممکن بود در سال بعد ديگر رئيس کميسيون نباشد. شهيد قندهاري درس بزرگي را به تمام نمايندگان گذشته، حال و آينده مجلس داد و به ما آموخت که بايد اهداف بزرگ را به صورت جدي پيگيري کرد. ايشان شايد از صدها کارشناس کمک ميگرفت و در نهايت، اين کار بزرگ را به نتيجه برساند.
جوياي مطالبات بزرگ باشيم
شکراله علاءالدين از جمله سخنرانان اين نشست بود که درباره شهيد قندهاري گفت: در سال 1371 نشستي براي توسعه منطقه گرگان در تالار فخرالدين اسعد گرگاني با حضور متخصصين برگزار شد. از نماينده فعلي گرگان در مجلس نيز دعوت شده بود که متأسفانه ايشان در آن نشست حاضر نشد. تا اينکه مردم گرگان در انتخابات مجلس پنجم جواني تيزهوش و آيندهنگر را براي نمايندگي مجلس برگزيدند. ايشان هميشه به همه ميگفتند که مطالبات فرعي را مطرح نکنند. چرا که تنها هدفشان تأسيس يک استان مستقل در منطقه است. ايشان به من گفته بود که چگونه چندين ساعت پشت درب اتاق مديران کل معطل ميشد و چقدر آنها به منطقه گرگان بيتفاوت بودند. شهيد قندهاري از تمام متخصصين براي اين امر استفاده ميکرد و نظراتشان را به کار ميگرفت. همت و خستگيناپذيري ايشان همواره زبانزد خاص و عام بود.
به گامهاي بلند بينديشيم
محمدحسين علياصغري، دبير انجمنهاي اسلامي گلستان درباره لزوم توجه به پروژههاي بزرگ اظهار داشت: پيش از مجلس پنجم نيز اقدامات دست و پا شکستهاي براي تأسيس استان گلستان انجام شده بود. اما در نهايت با ورود شهيد قندهاري به مجلس اين خواسته عمومي بيشتر مورد توجه قرار گرفت و اين اتفاق بزرگ با کمک صاحبنظران و آيتاله نورمفيدي صورت گرفت. اولين حرکت شهيد قندهاري در مجلس عهدهدار شدن رياست کميسيون شوراها و امور داخلي بود که قدم روبهجلوي بزرگي به شمار ميرفت. آقاي احمدي، نماينده وقت شاهرود هم زحمات زيادي در همان دوره کشيد. همچنين بايد از نمايندگان مجلس ششم نيز ياد کرد. از ويژگيهاي برجسته نمايندگان در مجلسهاي پنجم و ششم اين بود که به پروژههاي بزرگ و ملي توجه نشان ميدادند. اگر نمايندگان به امور کوچک توجه نشان دهند و در پي پست گرفتن افراد مشخصي باشند، قدمهاي بزرگي برداشته نخواهد شد. نمايندگان دورههاي پنجم و ششم خواستههاي کوچک را براي برداشتن گامهاي بزرگ ناديده ميگرفتند. لازم است که نمايندگان محترم حال حاضر نيز به اين سمت روند و پروژههاي بزرگ استان را مورد توجه قرار دهند. همچنين از ظرفيتهاي استان براي به کارگيري نيروهاي توانمند در سطح کشور استفاده کنند. ما هيچ نيرويي از گلستان در هيچ وزارتخانهاي نداريم. استان گلستان ظرفيتهاي بيشتري دارد. ما نتوانستهايم همصدا شويم، کنار يکديگر بنشينيم و يکديگر را تحمل کنيم. استان ما همچنان از نظر رفاهي جزو استانهاي آخر کشور است. بيشک روزي که يکديگر را تخريب نکنيم و تحملمان را بالا ببريم، وضعيت استان نيز بهبود خواهد يافت.