بانوان و يک جايگاه بلاتکليف
یاددداشت اول |
■ فاطمه سراوانی
با وجود سخنان صريح و اميدبخش استاندار گلستان در نشست اخير با بانوان شاغل در استانداري و فرمانداريهاي استان، درباره ضرورت حضور زنان در سطوح مديريتي و تأکيد مکرر بر شايستهسالاري، يک سؤال مهم همچنان بيپاسخ مانده است؛ سؤالي که نميتوان به سادگي از کنار آن عبور کرد: چرا در ساختار مديريتي استانداري گلستان، هنوز درباره جايگاه مديرکل امور بانوان يا مشاور زنان استاندار تعيين تکليف نشده است؟
اين پرسش نه از سر تقابل يا نقد، بلکه دقيقاً از دل همان گفتمان عدالتمحور و مبتني بر اعتماد به توانمندي زنان مطرح ميشود؛ گفتماني که خود استاندار بارها بر آن تأکيد کرده است. استاندار گلستان در سخنان خود، مطالبهگري بانوان را نهتنها يک حق، بلکه ضرورتي براي حکمراني کارآمد دانست و صراحتاً گفت مديري که از مطالبهگري هراس دارد، شايسته مسئوليت نيست. اين نگاه، در سطح گفتار، قابل احترام و اميدوارکننده است.
با اين حال، واقعيت اين است که حکمراني خوب تنها در سخنرانيها و نشستهاي صميمي شکل نميگيرد؛ حکمراني خوب نيازمند تصميمهاي عيني و انتصابات درست است. در حال حاضر، استانداري گلستان داراي مشاور امور بانوان است، اما اين مشاور از دولت پيشين باقي مانده و تاکنون تغييري يا بازتعريفي متناسب با رويکرد و گفتمان مديريت جديد استان درباره اين جايگاه اعلام نشده است. همين وضعيت بلاتکليف، پرسشها و ابهاماتي را در ميان بانوان فعال و مطالبهگر استان ايجاد کرده است.
در ساختار اداري امروز، دفتر امور بانوان يا مشاور زنان استاندار يک جايگاه تشريفاتي نيست. اين جايگاه، نقش سياستگذاري، هماهنگي و پيگيري مسائل نيمي از جمعيت استان را بر عهده دارد. تداوم فعاليت اين جايگاه بدون تعيين تکليف روشن از سوي مديريت جديد، عملاً به معناي نداشتن يک صداي فعال، همسو و پاسخگو با رويکرد فعلي استان در فرآيند تصميمسازي کلان است. چگونه ميتوان از نقش مؤثر بانوان در مديريت و حکمراني سخن گفت، اما مهمترين کرسي نمايندگي آنان در سطح عالي مديريت استان، در وضعيت ابهام باقي بماند؟
بيترديد ارتقاي 15 بانوي شاغل به سطوح مديريتي، اقدامي مثبت و قابل تقدير است، اما اين اقدامات بهتنهايي نميتواند جاي خالي سياستگذاري متمرکز و هماهنگ در حوزه زنان را پر کند. مديرکل امور بانوان يا مشاور زنان استاندار همسو با سياستهاي دولت و مديريت جديد استان، حلقه اتصال بدنه کارشناسي بانوان با رأس هرم تصميمگيري است؛ نبود يا بلاتکليفي او يعني پراکندگي مطالبات و گسست ارتباطي ميان زنان فعال و ساختار تصميمساز.
تجربه نشان داده است که تناقض يا فاصله ميان گفتار و عمل، بزرگترين آسيب را به سرمايه اجتماعي وارد ميکند. بانوان توانمند استان، سخنان اميدوارکننده استاندار را ميشنوند، اما همزمان بلاتکليفي جايگاه رسمي نمايندگي زنان را نيز ميبينند. اين فاصله، اگر ترميم نشود، ميتواند اعتماد شکلگرفته را بهتدريج فرسوده کند.
اگر واقعاً در انتصابات تفاوتي ميان زن و مرد وجود ندارد و معيار اصلي شايستگي است، زنان متخصص، باتجربه و آشنا به مسائل اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي در استان کم نيستند که بتوانند مسئوليت اين جايگاه را بر عهده بگيرند.
تعيين تکليف هرچه سريعتر مديرکل امور بانوان يا مشاور زنان استاندار، نه يک مطالبه حاشيهاي، بلکه يک آزمون جدي براي سنجش ميزان پايبندي مديريت ارشد استان به گفتمان عدالتمحور است؛ آزموني که نتيجه ي آن، پيام روشني براي جامعه زنان گلستان خواهد داشت.