گرگان در تله ترافيک
یاددداشت اول |
■ فاطمه سراوانی
ترافيک در گرگان ديگر يک ناهنجاري موقتي يا مسئلهاي قابل چشمپوشي نيست. آنچه امروز شهروندان با آن دستوپنجه نرم ميکنند، بحراني ريشهدار و ساختاري است که نظم زندگي روزمره را مختل کرده و بهطور مستقيم کيفيت زيست شهري را نشانه گرفته است. شهري که بهواسطه موقعيت جغرافيايي و ظرفيتهاي طبيعياش ميتوانست نماد آرامش و سکونتپذيري باشد، اکنون در ساعات اوج تردد به شبکهاي از خيابانهاي قفلشده بدل مي شود؛ وضعيتي که سادهترين جابهجاييها را به تجربهاي فرساينده و تنشزا تبديل ميکند. نگاه دقيقتر به اين وضعيت نشان ميدهد که افزايش تعداد خودروها، بيش از آنکه علت اصلي باشد، معلول مجموعهاي از ناکارآمديهاست. ريشه بحران را بايد در نبود سياستگذاري منسجم و فقدان مديريت يکپارچه در حوزه حملونقل شهري جستوجو کرد. شبکه معابر محدود، توسعه کالبدي نامتوازن، تمرکز ادارات و .... در مرکز شهر، پروژههاي عمراني نيمهتمام و سهم غير واقعي، ناچيز و غيرجذاب حملونقل عمومي، همگي در کنار هم چرخهاي معيوب ساختهاند که هر روز بر شدت ازدحام ميافزايد.
در چنين شرايطي، راهکارهاي مقطعي و واکنشي نهتنها گرهي از کار باز نميکنند، بلکه گاه صرفاً ترافيک را از خياباني به خيابان ديگر منتقل ميسازند. افکار عمومي امروز انتظار دارد شوراي شهر، شهرداري و ساير نهادهاي تصميمگير، از اين رويکردهاي کوتاهنگر عبور کرده و به سمت تصميمسازي مبتني بر دانش، شجاعت مديريتي و نگاه بلندمدت حرکت کنند.
گرگان بيش از هر زمان ديگري نيازمند يک طرح جامع و کارآمد در حوزه حملونقل شهري است؛ طرحي که بر پايه مطالعات علمي شکل گرفته باشد، از سامانههاي هوشمند ترافيکي بهره ببرد، حملونقل عمومي را به گزينهاي واقعي و جذاب براي شهروندان تبديل کند و با مديريت تقاضاي سفر، اولويتهاي تخصيص فضاي شهري را بازتعريف نمايد.
بدون چنين چارچوبي، هر پروژه عمراني تازه، تنها جابهجايي يک بحران از نقطهاي به نقطهاي ديگر خواهد بود.
وضعيت کنوني ترافيک گرگان، هشداري جدي براي مديريت شهري است؛ هشداري که ناديده گرفتن آن ميتواند به فرسايش سرمايه اجتماعي و کاهش اعتماد عمومي بينجامد. شهروندان حق دارند در شهري زندگي کنند که حرکت در آن روان، قابل پيشبيني و همسو با کرامت انساني باشد؛ شهري که خيابانهايش بهجاي تشديد خستگي و اضطراب، آرامش و اطمينان را به زندگي روزمره بازگرداند.
اکنون زمان تصميمهاي دشوار است؛ تصميمهايي که شايد در کوتاهمدت پرهزينه به نظر برسند، اما در بلندمدت تنها راه نجات آينده شهر خواهند بود. گرگان بيش از هر چيز به مديريتي نياز دارد که جسارت مقابله با رويههاي نادرست را داشته باشد و با اقداماتي هوشمندانه و بهموقع، بار ديگر جريان زندگي را در شريانهاي شهر به حرکت درآورد.