سرشناسان بي فضيلت


یاددداشت اول |

 

■ احسان مکتبی

 

ادبيات همواره ميزاني براي ارزيابي توانايي ذهني، تحليل علمي و شخصيت انسان هاست، بر اين اساس در تمامي متون  مقدس ديني و معتبر غير توحيدي همواره به درست سخن گفتن و سخن درست گفتن تاکيد شده است.  قرآن کريم به پيامبر(ص)  در سوره مبارکه  اسرا مي فرمايد: کم‏ترين اهانتي به آن‏ها روا مدار و بر آن‏ها فرياد مزن و با گفتار لطيف و سنجيده و بزرگوارانه به آن‏ها  سخن بگو. اين آيه شريفه  البته تنها يک نمونه از هزاران توصيه هاي حکمت آميز در کلام خداست، در کنار اينها بايد دانست که در دنياي رسانه سخن گفتن و چگونگي سخن گفتن همواره مورد توجه بوده است، بنابراين بايد همه آنها که دستي در تريبون دارند و سخن آنها شنونده دارند مدام در حال تمرين و آموزش خويشتن باشند تا  بتوانند تاثير سنجيده اي بر مستمعين بگذارند. جناب حافظ مي فرمايد:

 عيب درويش و توانگر به کم و بيش بد است

 کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنيم

به اين خاطر  مي بينيم که رفتار توانگران و صاحبان قدرت به معناي عام  همواره تاثيرات عميقتري بر جامعه داشته و دارد . اما شوربختانه  مساله پر اهميتي که با ضعف و فتور آموزش و در کنار آن بي اعتباري علوم انساني و ادبيات و البته ضعف مديريت هاي کلان کشور  اين روزها به گونه اي شفاف خود را به رخ شهروندان کشيده است، سطح نازل  ادبيات و کلماتي  است که در رسانه ها از برخي مدعيان  منتشر مي شود و گواه اين ادعاست که ما در روزگار قحط ادب در ميان سر شناسان و مدعيان قدرت زندگي مي کنيم، براي نمونه  يک مداح، دهان به توهين به يک روحاني باز مي کند و کلماتي را مي گويد  که انسان از بازگويي آن شرم دارد و يا يک فوتباليست در رسانه اي عمومي کلمات ديگري را به زبان  مي آورد که از زبان هيچ فرهيخته اي بيان نمي شود  و باز مي بنيد که اين اتفاقات مکرر مي شود و ادامه پيدا کرده است و يکي نيست بپرسد...

شما که از جايگاه دين به يک روحاني مي تازي آيا نخوانده اي که خداوند حتي به پيامبرش (ص) فرموده است که اگر اخلاق پسنديده نداشته باشي مردم از اطرافت پراکنده خواهند شد. افول اخلاق و ادب در هر جامعه اي تبعات غير قابل جبراني براي آن ملت خواهد داشت و بايد فکري اساسي براي اصلاح ساختارها انديشيد،توليد چنين ادبياتي نشانه دور بودن مولدانش  از آثار و نوشته هايي است که سالها در گوشه و کنار خاک مي خورد، رواج چنين ادبياتي نشانه فقدان حضور نخبگان فاضل در مناصبي است که شايسته ملت ايران هستند، حذف نخبگان از ساختار قدرت در طول سالهاي گذشته منجر به توليد طبقه اي از سر شناسان بي فضيلت شده است که نه قرآن کريم را خوانده اند نه نهج البلاغه را و نه آثار بزرگان ادب فارسي راحتي مي توانند روخواني کنند و بديهي که به آنها عمل نيز نخواهند کرد  بنابر اين به نظر مي آيد تنها راه خروج از اين مسير هم اصلاح فرايندها و پذيرش حکمراني نخبگان است و لا غير.

 

صاحب امتياز