صدای مخاطبان


پیام شهروندان |

25سال پيش نوشتم راه اهن گرگان وچهارراه توسعه و به وزارت راه واستانداري دادمود روزنامه گلشن مهرهم نوشتم گرگان به مشهد وشاهرود وترکمنستان ودوخطه وبرقي شدن گرگان تهران که پس از اين سالها گرگان به اسياي مرکزي که درنهايت به اروپاهم متصل ميشويم محقق شد قطار گرگان مشهد هم مطالعات ان انجام شده وقراربوده از گرگان ومشهد از دوطرف شروع شود که اين کار عملي نشده وبه شاهرودهم همينطور وگرگان به تهران هم نه دوخطه شده ونه برقي ويکي از علت هاي طولاني بودن زمان مسافرت باراه اهن به تهران يک خطه بودن انست که دربعضي ايستگاهها بايد انقدر صبر کنند تا قطار مقابل ازراه برسد وبگذرد تا به هم برخورد نکنند وقطاري هم که اختصاص به گرگان دارد از قطارهاي قديمي هست ولي درخطوط جنوب وجاهاي ديگر قطارها لوکس هستند بله اين وضع راه اهن شمال شرق دو هست بااينکه اداره مل هست ولي متاسفانه مسولان محلي ومسولان بالاتر ومسولان غريبه دراينحا پست و مقام دارند هيچ تعصب ودلسوزي براي استان وگرگان ندارند.

  عليرضا پزشکپور -  عضو اسبق شوراي اسلامي شهر گرگان

 

 

 

 

من سال 1397 با اين پديده واقعي (افت ارتفاع وعقب نشيني ) آب درياي مازندران  که ساخته دست بشر است مواجه شدم.

اينگونه ميانديشم که آنها نمي خواهند راحتي وعزت واقتدار ما را ببينند، از هر راهي چوب لاي چرخمان ميگذارند .زمان دولت سازندگي يادتان هست، آشوراده تخليه شد چون آب ولگا را رها کرده و دريا سيراب ! شده بود وامروز دستکم يک دهه است که باعدم ورود حقابه درياي خزر آنچه را که کارشناسان  مرتبط پيش بيني کرده بودند دارد اتفاق مي افتد.

عرضم اينست:

اگر مي خواهيم خليج گرگان  مثل ديگر تالاب هايمان نابود نشود، همين امروز بايد کاري کارستان کنيم.

خليج گرگان نه درياچه بختگان وپريشان واروميه است و نه دور از دريا!ونيازي هم نيست از درياي عمان برايش آب بياوريم.

آب در همين نزديکي است با نظر شوراي کارشناسان با تجربه واحيانا بدون ميزهاي عريض وطويل دولتي و حتي صاحب نظران خارج از سرزمين مادري، تشنگي خليج گرگان را ميتوان رفع کرد.

.....

مطمئن باشيد يکي از دلايل کسري تراز آب وپسروي درياي خزر، زمزمه ها و تبليغات بي حاصل انتقال آب خزر به استان سمنان است. توخود حديث مفصل بخوان از اين مجمل!

.....

تندرست وشاد بمانيد.

 

 

 

 

تيتر اول ونيز يادداشت اول اين چند شماره اخير روزنامه گلشن مهر را مطالعه کردم نشان از تعهد جنابعالي و ديگر ياران روزنامه براي انجام دادن کاري درست وگشودن و يا حتي شل کردن گره اي کور از کارهايي است که سالها انجام دادن آن به تعويق افتاده ويا سرسري  انجام شده است.

سربلندي وپويايي وتندرستي شما را از خداوند بزرگ خواهانم.

بااحترام-داوريان

 

 

 

سلام چقدر زيبا بود داستان تاسيس استان گلستان چقدر زحمت کشيدن شهيد قندهاري و بقيه دوستان به نظرم اين بايد به نظر همگان برسه اميدوارم  مطالب اين شماره را همه مردم گلستان بخونن من خودم اينجا به چند نفر فوروارد ميکنم تا بدونن که زحمات زيادي کشيده شده دست مريزاد به مطالب مفيد شما البته بقيه را هم خوندم جالب بود خسته نباشيد.

 

 

 

 

بنظرم وضعيت اقتصادي افغانستان از وضعيت ما بهتر شده، در حالي به آن معناي کلاسيک دولتي ندارد.

 

 

 

 

تا سالهاي نه چندان دور با همين روند ديگر جنگلي باقي نخواهد ماند. خدا بيامرزد پروفسور کردواني را ميگفت مازندران وگلستان و گيلان تا 20 سال آينده مثل يزد خواهند شد. تمام سيگنال هاي اين رويداد درحال ديده شدن هست. تمام مسير بلوار صياد ساخت وساز شده وخواهد شد. هيچ ويويي به جنگل باقي نخواهد ماند. ما در شناخت پارادايم ها نقص داريم. ما به محيط به اتفاقات پيرامون مون نگاه درستي نداريم. ما دقيق نگاه نمي‌کنيم تا درست اون رو بشناسيم ودرک کنيم. اصلا حوصله انديشيدن نداريم. اينکه براي مان نهايت سخنراني کنند  و ما بشنويم ونشنويم واساسا حوصله قبول کردن داشته باشيم يا نه نهايت همت ماست. براي اينکه بدونيم 3 همت 12 همت و30 همت و100 همت چه عددهاي بزرگي هستند وچه کارهايي مي‌شود با آن انجام داد کافيست بدانيد بودجه کل سازمان محيط زيست کشور حول وحوش همين ده همت هست. آيا مي‌توان با اين عدد از جنگل ها مراتع تالاب ها رودها وحوش و...نگاهباني کرد ؟

انوقت در اين کشور 900 همت عددي 90 برابر بودجه يک وزارتخانه يا سازمان در ايران بنزين مصرف مي‌شود.

اينجا صحبت اينست که نبايد اين عدد براي مديريت در کشور نگران کننده باشد؟

اين عدد فقط عدد هزينه هاي مصرفي بنزين هست قاچاق محاسبه نشده است.

آيا بهينه مصرف کردن وجلوگيري از اتلاف اين منبع گران در دنيا وبدنبال آن کمتر کردن مصرف بنزين مانند اروپا يا چين شدني نيست ؟

آيا تنها راه گران کردن بنزين هست ؟ البته اينهم که اتفاق نيفتاد زحمت کشيدن مصرف سوم بنزين را دو تومن گران کردند 3 تومن شد 5 تومن حال هدف از اين گران‌تر کردن بنزين چيه ؟

هيچ نتيجه اي جز گرانتر شدن ساير کالاها آنهم چند برابر نيست. نه تنها با دوتومن گران‌تر کردن آن هدف که کاهش مصرف وجلوگيري از ميلياردها دلار سوخت در باک ماشين ها نمي‌شود بلکه صدها مشکل ديگر ايجاد مي‌شود. هميشه در سال‌هاي سال مديريت در اين کشور همين گونه بوده است. بله بنزين بايد گران شود تا ارزشمند شود وگرنه کسي انگيزه اي براي کاهش مصرف ندارد اما دولت موظف است ساختار خود را بطور مثال در حوزه بحران بنزين ترافيک والودگي هوا تغيير دهد .دولت موظف است با بهره گيري از علم وتکنولوژي روز دنيا خودروهايي با مصرف پايين وهمينطور موتورهاي برقي وپلاگين هيبريد توليد کند.

موظف است تکليف دارد که جلوي توليد خودروهاي بي کيفيت داخلي را بگيرد وآنها را با حمايت هاي بي‌جاي خود در ادامه اين مسير نابودي منابع همراهي نکند.

بايد بگذارد مردم خودروهاي روز دنيا را وارد کنند با قيمت هاي جهاني نه به چندين برابر در داخل بدست مصرف کننده برسد

بايد در شهرهاي بالاي 200 هزار نفر هم حداقل مترو راه اندازي شود. حمل ونقل  عمومي را گسترش دهد

انوقت وقتي اين زير ساخت ها فراهم شد هم هواي مان ديگر آلوده نيست هم باران الهي باريدن خواهد گرفت هم کمتر مردم بيمار خواهند شد وهم جلوي قاچاق گرفته خواهد شد. هم شفافيت ايجاد خواهد شد. هم چاپ پول وافزايش نقدينگي وتورم و گراني مهار خواهد شد هم محيط زيست مان جنگل هاي مان رودهاي مان زنده خواهند شد. بله هر مساله اي نيازمند شناخت وحل آن است با شعار نمي‌شود کشور را اداره کرد. نگاه اگر کل نگر ريشه اي وجامع نگر نباشد وفقط بخشي را ديد نتيجه فاجعه خواهد بود مساله حل مساله ومهارت هاي حل مساله خود در دنياي مديريت بخشي مهم وحياتي هست. ناديده گرفتن آن نتيجه اش همين بحران هايي هست که داريم. تجربه گذشته نشان مي‌دهد که تصميمات غلط بوده واجرا نيز درست نبوده است واساسا تصميم واجرايي نبوده است.

بايد تغيير کرد

بايد نگاه را عوض کرد

بايد به علم وتکنولوژي احترام گذاشت

بايد آينده پژوهي واينده نگاري داشت

درآخر بازهم مي‌گويم

ان الله لا يغيرو ما بقوم حتي يغييروا ما بانفسهم

 

 

 

 

شاخص ترين کار ادارات فرهنگي هم سالهاست شده جشنواره پروري .

 

 

 

 

ابتداي جنگل توسکستان يک نرسيده به خيرات بسمت بالا بالا سمت چپ باغي هست بنام نميدونم تمشک توسکستان وفانوس که اونجا آهنگ هست که سروصداي زيادي درست مي‌کنند صداي بلندگوها واقعا کر کننده است وبراي حيوانات وپرندگان اين صدا زجر اوره. خواهش ميکنم يک بررسي بکنيد اگر ميتوانيد آگاهي بخشي کنيد اين بلندگوها وصداهاي ناهنجار اسيب ميزنه به طبيعت ممنونم. وشرکت هاي شن وماسه خيلي بي حساب کتاب در اراضي نزديک جنگل‌ها زياد شدن اينها تخريب مي‌کنند آب وخاک منطقه رو گردوخاک هم درست مي‌کنند. نمي‌شود حداقل کاري کرد نظارت ها بيشتر بشه اينها حتي اگر مجوز هم داشته باشند اقدامات غير قانوني زيادي انجام ميدن . تقريبا تمام شن وماسه وخاک منطقه رو تا کيلومتر ها خالي ميکنن.

 

 

 

 

سلام و درود حجت الاسلام دکتر قندهاري نخبه سياسي اجتماعي بودکه در دوران زندگي پربرکتش براي خيلي‌ها شناخته شده نبوديکي از دوستان در همان زمان ميگفت برايشان درگنبددوره کارشناسي ارشد همکلاسي بودم با وجود مشغلات زياد جزو فعالترين و نخبه ترين دانشجويان بوده باز از منظر ديگر به شخصيت ايشان نگاه کنيم درسخنوري زبان گوياوجذاب داشت دريک مراسمي در روستاي شموشک سفلي منبر رفته بود مجلس مذهبي ازسخنان وکلام گوياي وي غرق درگريه وزاري شدآن طوري که شاهد بودم حداقل سه نفر از آقايان در جمع عزاداران غش کرده بودندحال سابقه انقلابي، سياسي، اجرايي، اجتماعي و....را حضرتعالي از همه ما اطلاع جامعتري داريد

 

 

 

محيط زيست ما در بدترين زمانه خود قرار داره. انواع ناملايمات رو داره ميبينه. مديريت پسماند در ايران در وضعيت بغرنجي هست. در گلستان وگرگان هم 100 درصد مشکلات فراواني داره. در اين حوزه هم يک اطلاعات بگيريد. گيلان ومازندران هم درحال مدفون شدن زير زباله ها هستند.

دنيا چه کرده ؟

لااقل از تجارب آنها استفاده کنيم حتي اگر اونها بدلايلي همکاري با ما نميکنن. زباله معضل نيست طلاست.

اما ما به بدترين شکل ممکن آن را فقط دفن ميکنيم.

 

 

 

 

سلام متاسفم براي محيط زيست گرگان چطور براي جا به جاي مازندران همه نوع امکانات دارند يک مجموعه درنمک آبرود دارند معلوم نيست چند هکتار از جنگل رو گرفتن چقدر براي همشريان مازندراني شغل ودرآمد ايجاد شده براي رونق استان ما نياز به تله کابين وچيزهايي که ميتونه درآمد زايي کنه نياز داريم( لشگر بلوکي)

 

 

 

مقاله اقاي نجفي يک مقاله عالي است. اميدوارم تداوم نوشتاري آن حفظ شود.

 

 

 

 

درباره مقاله توسعه بدون تصوير کلان کشور رو فقط گرفتن تصميمات سخت وتغيير شرايط موجود حل ميکنه البته بعضي هاش حل شدني نيست تا اين تفکرات سنتي عقب مانده حاکم هست اميدي نيست بماند نابودي قطعي ست

 

 

 

 

جلسه معرفي روستاي سيد ميران در سالن اجتماعات ميرداماد بسيار وزين و سنگين بود. تقريبا سالن در حد 95 درصد پُر و کامل بود و جدا از همت هم ولايتي هاي سيد‌ميران انصافا گرگاني ها و شخصيت هاي برجسته شامل قشرهاي خانوادگي، اجتماعي، فرهنگي و مذهبي به احترام يک کار بزرگ و معرفي روستاي با سابقه سيدميران و مردمان خوب و فهيمش و شخص جنابعالي همت کامل کردند و حق اين کار بزرگ معنوي، اجتماعي فرهنگي را ادا کردند. همه چي خوب بود و اين جلسه روستاي سيد‌ميران را از يک روستايي سنتي تبديل به يک روستاي زنده و پويا کرد و از اين به بعد جزو روستاهاي مطرح و زبانزد شهرستان گرگان و استان خواهيد بود. از زحمات و تلاش‌هاي خالصانه جنابعالي براي کشور، استان، گرگان و روستاي سيدميران و روستاهاي همجوار تشکر ويژه مي کنم

 

عبدالغني مهيمني

 

 

 

يادداشت اول امروز (بازگشت به سنتهاي ديرين، شب چله) را خواندم. واقعيت ملموس همين است که با ظرافت از آن ياد کرده ايد. بدون ترديد برايتان جالب خواهد بود که اضافه کنم:

بيش از نيمي از شاهنامه دوستان بانوانند و کمتر از 30درصد آقايان.

از ديگر نشانه ها انتخاب اسم فرزندان به ويژه دختران است که کمترينش عربي است که البته، تابع اقليم و فرهنگ وسنت هاي پويا وشادي آفرين اقوام ايراني است.

...

برايتان از درگاه احديت سربلندي و تندرستي و نشاط آرزو مي کنم.