شهربازي هزار ميلياردي
یاددداشت اول |
■ فاطمه سراوانی
شهربازي مدرن گرگان امروز بيش از آنکه يک طرح تفريحي باشد، به يک پرونده باز فرساينده در حافظه ي جمعي شهر تبديل شده است؛ پروژهاي که نهتنها با تأخيرهاي مکرر، وعدههاي توخالي و هزينههاي نجومي شناخته ميشود، بلکه از همان نقطه آغاز، يک ايراد بنيادين را يدک ميکشد: جانمايي غلط.
پروژهاي که قرار بود نماد توسعه، نشاط اجتماعي و موتور محرک گردشگري باشد، در مکاني جانمايي شد که از ابتدا بوي بحران ميداد؛ هزارپيچ، با تمام جذابيت طبيعياش، نه ظرفيت ترافيکي چنين مجموعهاي را دارد، نه زيرساخت شهري متناسب، نه دسترسي آسان و نه تابآوري زيستمحيطي. انگار کسي در اتاقهاي تصميمگيري، بهجاي نقشه ي شهر، يک بروشور تبليغاتي را نگاه کرده و گفته: همينجا قشنگ است.
نتيجه چه شد؟ پروژهاي که بايد مردم را جذب کند، خودش به مانعي براي شهر تبديل شد. مسيري که همين امروز هم در روزهاي عادي قفل ميشود، حالا قرار است ميزبان هزاران خودرو، اتوبوس گردشگري و خانوادههاي مشتاق باشد. هزارپيچ، که سالهاست از کمترين استانداردهاي ترافيکي رنج ميبرد، به زور قرار است نقش شاهراه تفريحي شهر را بازي کند؛ نقشي که نه در شأن شهر است و نه در توان اين محور.
از جانمايي که بگذريم، داستان به همان روايت هميشگي ميرسد: وعده پشت وعده. سالي نيست که تاريخ افتتاح اعلام نشود و فصلي نيست که اين پروژه به چند ماه آينده حواله داده نشود. قرار بود سالها پيش بهرهبرداري شود، نشد. قرار بود دهه فجر افتتاح شود، نشد. قرار بود پايان سال باشد، نشد. حالا هم وعده نوروزي ديگر روي ميز است؛ وعدهاي که مردم ديگر آن را نه با اميد، که با لبخند تلخ دنبال ميکنند.
اما مسئله فقط زمان نيست؛ مسئله عقلانيت تصميمگيري است. چگونه پروژهاي که در ابتدا با چند صد ميليارد تومان تعريف شد، امروز به عددي بيش از هزار ميليارد تومان رسيده و هنوز کامل نيست؟
شهربازي هزار ميلياردي
چگونه شهري که با کمبود فضاهاي تفريحي محلي، پارکهاي محلهمحور و امکانات عمومي ارزانقيمت مواجه است، منابعش را در نقطهاي خرج کرده که دسترسي به آن براي بخش زيادي از شهروندان دشوار است؟
شهربازياي که قرار است عمومي باشد، چرا در نقطهاي جانمايي شده که استفاده از آن عملاً نيازمند خودرو شخصي است؟ کودک، سالمند، خانواده کمدرآمد و شهروند بدون وسيله نقليه، در اين معادله کجا ديده شدهاند؟ پاسخ روشن است: جايي ديده نشدهاند.
در تمام اين سالها، يک پرسش اساسي بيپاسخ مانده است: جايگاه نظارتي فرمانداري و استانداري در اين پروژه کجاست؟ مطابق قانون، نظارت بر مصوبات شوراي شهر و انطباق تصميمات کلان شهري با منافع عمومي، صراحتاً در حيطه وظايف اين نهادها تعريف شده است. پروژهاي با اين ابعاد مالي، آثار ترافيکي، پيامدهاي زيستمحيطي و تبعات اجتماعي، چگونه توانسته بدون اصلاح جانمايي، بدون بازنگري جدي در برآوردها و بدون پاسخگويي شفاف، سالها ادامه پيدا کند؟ اگر قرار است مصوبات شورا صرفاً ثبت شوند و نه ارزيابي، اگر هشدار کارشناسي ناديده گرفته شود و اگر هزينهتراشيها بدون توقف ادامه يابد، آنگاه مفهوم نظارت عاليه به يک عبارت تشريفاتي تقليل پيدا ميکند. سکوت يا انفعال نهادهاي نظارتي، بهاندازه تصميمهاي غلط اجرايي، در شکلگيري اين وضعيت سهم دارد.
از منظر محيطزيستي نيز، جانمايي پروژه در هزارپيچ، يک تصميم پرريسک و پرهزينه بوده است. تخريب پوشش گياهي، فشار بر منابع طبيعي، تغيير کاربريهاي حساس و افزايش آلودگي صوتي و ترافيکي، همگي هزينههايي هستند که نه در برآوردهاي اوليه ديده شدند و نه صادقانه با مردم در ميان گذاشته شدند. امروز، شهر هم هزينه مالي ميدهد، هم هزينه زيستمحيطي، هم هزينه اجتماعي.
تلختر آنجاست که حتي همين پروژه نيمهجان هم قرار نيست يکباره به بهرهبرداري برسد. افتتاح قطرهچکاني، فازبنديهاي مبهم، بخشهايي که آماده نيستند و تجهيزاتي که هنوز سرمايهگذار ندارند؛ يعني شهروندان بايد براي پروژهاي که ميلياردها تومان هزينهاش را دادهاند، همچنان صبر کنند، آن هم بدون زمانبندي روشن.
شهربازي مدرن گرگان ميتوانست در مکاني مناسبتر، با دسترسي بهتر، با بار ترافيکي کمتر و با پيوند واقعي با بافت شهري شکل بگيرد؛ ميتوانست به جاي يک پروژه پرحاشيه، به الگويي موفق تبديل شود. اما تصميمهاي شتابزده، نگاه نمايشي و بيتوجهي به اصول جانمايي شهري، آن را به نمونهاي کلاسيک از چگونه نبايد پروژه شهري اجرا کرد، بدل کرده است.
اکنون که جانمايي انجام شده و هزينههاي کلان آن از جيب مردم پرداخت شده است، دستکم ميتوان و بايد مسير را اصلاح کرد. انتظار شهروندان اين است که با بهبود راههاي دسترسي، تقويت حملونقل عمومي و فراهمکردن امکانات عادلانهتر، امکان بهرهمندي طيف گستردهتري از مردم از اين مجموعه فراهم شود. اگر قرار است اين پروژه سهمي از زندگي شهري داشته باشد، بايد براي همه مردم شهر باشد؛ نه فقط براي کساني که توان و امکان رسيدن به آن را دارند.